چهل حدیث نورانی از امام محمدباقر (ع)
او راستگوترین، گشاده روترین، بخشنده ترین و عالمترین مردمان بود، همواره ذکر حق بر زبانش جاری بود و غذا خوردن یا صحبت با مردم مانع از ذکر وی نبود، مراتب بخشندگی و بزرگواری آن امام در میان مردم زبانزد بود و هیچ گاه از صله دادن به برادران و دیدارکنندگان و آرزومندان به ستوه نمی آمد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ نام مبارک امام پنجم محمد بود. لقب آن حضرت باقر یا باقرالعلوم است، بدین جهت که دریای دانش را شکافت و اسرار علوم را آشکارا ساخت. القاب دیگری مانند شاکر و صابر و هادی نیز برای آن حضرت ذکر کردهاند که هر یک باز گوینده صفتی از صفات آن امام بزرگوار بوده است.
کنیه امام "ابو جعفر" بود. مادرش "فاطمه" دختر امام حسن مجتبی (ع) بود. بنابراین نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن (ع) و از سوی پدر به امام حسین (ع) می رسید. پدرش حضرت سیدالساجدین، امام زین العابدین، علی بن الحسین (ع) است. تولد حضرت باقر (ع) در روز جمعه سوم ماه صفر سال 57 هجری در مدینه اتفاق افتاد. در واقعه جانگداز کربلا همراه پدر و در کنار جدش حضرت سید الشهداء کودکی بود که به چهارمین بهار زندگیش نزدیک می شد. دوران امامت امام محمد باقر (ع) از سال 95 هجری که سال شهادت امام زین العابدین (ع) است آغاز شد و تا سال 114 هجری یعنی مدت 19 سال و چند ماه ادامه داشت. در دوره امامت امام محمد باقر (ع) و فرزندش امام جعفر صادق (ع) مسائلی مانند انقراض امویان و بر سر کار آمدن عباسیان و پیدا شدن مشاجرات سیاسی و ظهور سرداران و مدعیانی مانند ابوسلمه خلال و ابومسلم خراسانی و دیگران مطرح است، ترجمه کتابهای فلسفی و مجادلات کلامی در این دوره پیش می آید، و عدهای از مشایخ صوفیه و زاهدان و قلندران وابسته به دستگاه خلافت پیدا می شون. قاضیها و متکلمانی به دلخواه مقامات رسمی و صاحب قدرتان پدید می آیند و فقه و قضاء و عقاید و کلام و اخلاق را - بر طبق مصالح مراکز قدرت خلافت شرح و تفسیر مینمایند و تعلیمات قرآنی - به ویژه مسأله امامت و ولایت را، که پس از واقعه عاشورا و حماسه کربلا، افکار بسیاری از حق طلبان را به حقانیت آل علی (ع) متوجه کرده و پرده از چهره زشت ستمکاران اموی و دین به دنیا فروشان برگرفته بود، به انحراف می کشاندند و احادیث نبوی را در بوته فراموشی قرار میدادند. برخی نیز احادیثی به نفع دستگاه حاکم جعل کرده و یا مشغول جعل بودند و یا آنها را به سود ستمکاران غاصب خلافت دگرگون می نمودند. اینها عواملی بود بسیار خطرناک که باید حافظان و نگهبانان دین در برابر آنها بایستند. بدین جهت امام محمد باقر (ع) و پس از وی امام جعفر صادق (ع) از موقعیت مساعد روزگار سیاسی، برای نشر تعلیمات اصیل اسلامی و معارف حقه بهره جستند و دانشگاه تشیع و علوم اسلامی را پایه ریزی نمودند. زیرا این امامان بزرگوار و بعد شاگردانشان، وارثان و نگهبانان حقیقی تعلیمات پیامبر (ص) و ناموس و قانون عدالت بودند و می بایست به تربیت شاگردانی عالم و عامل و یارانی شایسته و فداکار اهتمام می ورزیدند، و فقه آل محمد (ص) را جمع و تدوین و تدریس کنند. به همین جهت محضر امام باقر (ع) مرکز علما و دانشمندان و راویان حدیث و خطیبان و شاعران بنام بود. دانش امام باقر علیه السلام نیز همانند دیگر امامان از سرچشمه وحی بود. آنان آموزگاری نداشتند و در مکتب بشری درس نخوانده بودند. «جابر بن عبدالله» نزد امام باقر (ع) می آمد و از آن حضرت دانش فرا می گرفت و به آن گرامی مکرر عرض می کرد: ای شکافنده علوم! گواهی می دهم تو در کودکی از دانشی خداداد برخورداری. در مکتب تربیتی امام باقر (ع) علم و فضیلت به مردم آموخته میشد. ابوجعفر امام محمد باقر (ع) متولی صدقات حضرت رسول (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و پدر و جد خود بود و این صدقات را بر بنی هاشم و مساکین و نیازمندان تقسیم می کرد، و اداره آنها را از جهت مالی به عهده داشت. امام باقر (ع) دارای خصال ستوده و مؤدب به آداب اسلامی بود. سیرت و صورتش ستوده بود، پیوسته لباس تمیز می پوشید و در کمال وقار و شکوه حرکت می فرمود. بسیار گشاده رو و با مؤمنان و دوستان خوش برخورد بود. با همه اصحاب مصافحه می کرد و دیگران را نیز بدین کار تشویق می فرمود. در ضمن سخنانش می فرمود: مصافحه کردن کدورتهای درونی را از بین می برد و گناهان دو طرف - همچون برگ درختان در فصل خزان - میریزد. امام باقر (ع) در صدقات و بخشش و آداب اسلامی مانند دستگیری از نیازمندان و تشییع جنازه مؤمنین و عیادت از بیماران و رعایت ادب و آداب و سنن دینی، کمال مواظبت را داشت. میخواست سنتهای جدش رسول الله (ص) را عملا در بین مردم زنده کند و مکارم اخلاقی را به مردم تعلیم نماید. در روزهای گرم برای رسیدگی به مزارع و نخلستانها بیرون می رفت و با کارگران و کشاورزان بیل می زد و زمین را برای کشت آماده می ساخت. آنچه از محصول کشاورزی - که با عرق جبین و کد یمین - به دست میآورد در راه خدا انفاق میفرمود. بامداد که برای ادای نماز به مسجد جدش رسول الله (ص) میرفت، پس از گزاردن فریضه، مردم گرداگردش جمع میشدند و از انوار دانش و فضیلت او بهره مند می گشتند. مدت بیست سال معاویه در شام و کارگزارانش در مرزهای دیگر اسلامی در واژگون جلوه دادن حقایق اسلامی - با زور و زر و تزویر و اجیر کردن عالمان خود فروخته - کوشش بسیار کردند. ناچار حضرت سجاد (ع) و فرزند ارجمندش امام محمد باقر (ع) پس از واقعه جانگداز کربلا و ستمهای بی سابقه آل ابوسفیان، که مردم به حقانیت اهل بیت عصمت (ع) توجه کردند، در اصلاح عقاید مردم به ویژه در مسأله امامت و رهبری، که تنها شایسته امام معصوم است، سعی بلیغ کردند و معارف حقه اسلامی را - در جهات مختلف - به مردم تعلیم دادند تا کار نشر فقه و احکام اسلام به جایی رسید که فرزند گرامی آن امام، حضرت امام جعفر صادق (ع) دانشگاهی با چهار هزار شاگرد پایه گذاری نمود و احادیث و تعلیمات اسلامی را در اکناف و اطراف جهان آن روز اسلام انتشار داد. امام سجاد (ع) با زبان دعا و مناجات و یادآوری از مظالم اموی و امر به معروف و نهی از منکر، و امام باقر (ع) با تشکیل حلقه های درس، زمینه این امر مهم را فراهم نمود و مسائل لازم دینی را برای مردم روشن فرمود. رسول اکرم اسلام (ص) در پرتو چشم واقع بین و با روشن بینی وحی الهی، وظایفی را که فرزندان و اهل بیت گرامی اش در آینده انجام خواهند داد و نقشی را که در شناخت و شناساندن معارف حقه به عهده خواهند داشت، ضمن احادیثی که از آن حضرت روایت شده، تعیین فرموده است. چنان که در این حدیث آمده است: در زمان امیرالمؤمنین علی (ع) گوئیا، مقام علم و ارزش دانش هنوز - چنان که باید - بر مردم روشن نبود، گویا مسلمانان هنوز قدم از تنگنای حیات مادی بیرون ننهاده و از زلال دانش علوی جامی ننوشیده بودند و در کنار دریای بیکران وجود علی (ع) تشنه لب بودند و جز عده ای معدود قدر چونان گوهری را نمی دانستند. بی جهت نبود که مولای متقیان بارها می فرمود: "سلونی قبل ان تفقدونی"؛ پیش از آن که من را از دست بدهید از من بپرسید و بارها می گفت: "من به راههای آسمان از راههای زمین آشناترم." ولی کو آن گوهرشناسی که قدر گوهر وجود علی را بداند؟ اما به تدریج، به ویژه در زمان امام محمد باقر (ع) مردم کم کم لذت علوم اهل بیت و معارف اسلامی را درک می کردند و مانند تشنه لبی که سالها از لذات آب گوارا محروم مانده و یا قدر آن را ندانسته باشد، زلال گوارای دانش امام باقر (ع) را دریافتند و تسلیم مقام علمی امام (ع) شدند و به قول یکی از مورخان: "مسلمانان در این هنگام از میدان جنگ و لشکر کشی متوجه فتح دروازه های علم و فرهنگ شدند". امام باقر (ع) نیز چون زمینه قیام بالسیف (قیام مسلحانه) در آن زمان - به علت خفقان فراوان و کمبود حماسه آفرینان - فراهم نبود، از این رو، نشر معارف اسلام و فعالیت علمی را و هم مبارزه عقیدتی و معنوی با سازمان حکومت اموی را، از این طریق مناسبتر میدید، و چون حقوق اسلام هنوز یک دوره کامل و مفصل تدریس نشده بود، به فعالیتهای ثمربخش علمی در این زمینه پرداخت. اما بدین خاطر که نفس شخصیت امام و سیر تعلیمات او - در ابعاد و مرزهای مختلف - بر ضرر حکومت بود، مورد اذیت و ایذاء دستگاه قرار می گرفت. در عین حال امام هیچگاه از اهمیت تکلیفی شورش (علیه دستگاه) غافل نبود، و از راه دیگری نیز آن را دامن میزد: و آن راه، تجلیل و تأیید برادرش زید بن علی بن الحسین بود. چهل حدیث نورانی از امام محمدباقر (ع) - چه بسا شخص حریص بر امری از امور دنیا، که بدان دست یافته و باعث نافرجامی و بدبختی او گردیده است، و چه بسا کسی که برای امری از امور آخرت کراهت داشته و بدان رسیده، ولی به وسیله آن سعادتمند گردیده است. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 75، ص (166) 2- تو را به پنج چیز سفارش می کنم: اگر مورد ستم واقع شدی ستم مکن، اگر به تو خیانت کردند خیانت مکن، اگر تکذیبت کردند خشمگین مشو، اگر مدحت کنند شاد مشو، و اگر نکوهشت کنند، بیتابی مکن. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 75، ص (167) 3- سخن نیک را از هر کسی، هر چند به آن عمل نکند، فرا گیرید. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 75، ص (170) 4- چیزی با چیزی نیامیخته است که بهتر از حلم با علم باشد. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 75، ص (172) 5- نهایت کمال، فهم در دین و صبر بر مصیبت، و اندازه گیری در خرج زندگانی است. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 75، ص (172) 6- سه چیز از خصلتهای نیک دنیا و آخرت است: از کسی که به تو ستم کرده است گذشت کنی، به کسی که از تو بریده است بپیوندی، و هنگامی که با تو به ندانی رفتار شود، بردباری کنی. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 75، ص (173) 7- خداوند دوست ندارد که مردم در خواهش از یکدیگر اصرار ورزند، ولی اصرار در خواهش از خودش را دوست دارد. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 75، ص (173) 8- دانشمندی که از علمش سود برند، از هفتاد هزار عابد بهتر است. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 75، ص (173) 9- هیچ بنده ای عالم نیست، مگر اینکه نسبت به بالا دست خود، حسادت نورزد، و زیردست خود را خوار نشمارد. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 75، ص (173) 10- هر که خوش نیت باشد، روزی اش افزایش می یابد. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 75، ص (175) 11- هر کس با خانواده اش خوشرفتار باشد، بر عمرش افزوده می گردد. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 75، ص (175) 12- از سستی و بی قراری بپرهیز، که این دو، کلید هر بدی می باشند، کسی که سستی کند، حقی را ادا نکند، و کسی که بی قرار شود، بر حق صبر نکند. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 75، ص (175) 13- پیوند با خویشان، عملها را پاکیزه می نماید، اموال را افزایش می دهد، بلا را دور می کند، حسا آخرت را آسان می نماید، و مرگ را به تاخیر می اندازد. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 71، ص (111) 14- بهترین چیزی را که دوست دارید درباره شما بگویند، درباره مردم بگویید. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 65، ص (152) 15- خداوند بنده مؤمنش را با بلا مورد لطف قرار می دهد، چنانکه سفر کرده ای برای خانواده خود هدیه می فرستد، و او را از دنیا پرهیز می دهد، چنانکه طبیب مریض را پرهیز می دهد. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 75، ص (180) 16- بر شما باد به پرهیزکاری و کوشش و راستگویی، و پرداخت امانت به کسی که شما را بر آن امین دانسته است، چه آن شخص، نیک باشد یا بد. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 75، ص (179) 17- غیبت آن است که درباره برادرت چیزی را بگویی که خداوند بر او پوشیده و مستور داشته است. و بهتان آن است که عیبی را که در برادرت نیست، به او ببندی. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 75، ص (178) 18- خداوند، دشنام گوی بی آبرو را دشمن دارد. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 75، ص (176) 19- تواضع، راضی بودن به نشستن در جایی است که کمتر از شانش باشد، و اینکه به هر کس رسیدی سلام کنی، و جدال را هر چند حق با تو باشد، ترک کنی. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 75، ص (176) 20- برترین عبادت، پاکی شکم و پاکدامنی است. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 75، ص (176) 21- خداوند در روز قیامت در حساب بندگانش، به اندازه عقلی که در دنیا به آنها داده است، دقت و باریک بینی می کند. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 7، ص (267) 22- آن که از شما به دیگری علم بیاموزد، پاداش او (نزد خدای تعالی) به مقدار پاداش دانشجوست، و از او هم بیشتر می باشد. کافی، ج 1، ص (35) 23- هر که علم و دانش را جوید برای آنکه به علما فخر فروشی کند، یا با نابخردان بستیزد، و یا مردم را متوجه خود نماید، باید آتش را جای نشستن خود گیرد. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، 2، ص (38) 24- خداوند عزوجل کسی را که در میان جمع، بدون ناسزاگویی شوخی کند، دوست دارد. کافی، ج 2، ص (663) 25- سه خصلت است که دارنده اش نمی میرد تا عاقبت شوم آن را ببیند: ستمکاری، ازخویشان بریدن، و قسم دروغ که نبرد با خداست. کافی، ج 75، ص (174) 26- به خدا سوگند هیچ بنده ای در دعا، پافشاری و اصرار به درگاه خدای عزوجل نکند، جز اینکه حاجتش را بر آورد. کافی، ج 2، ص (475) 27- خداوند عزوجل از میان بندگان مؤمنش آن بنده ای را دوست دارد که بسیار دعا کند، پس بر شما باد دعا در هنگام سحر تا طلوع آفتاب، زیرا آن، ساعتی است که درهای آسمان در آن هنگام باز گردد و روزیها در آن تقسیم گردد و حاجتهای بزرگ بر آورده شود. کافی، ج 2، ص (478) 28- دعای انسان پشت سر برادر دینی اش، نزدیکترین و سریعترین دعا به اجابت است. کافی، ج 2، ص (507) 29- هر چشمی روز قیامت گریان است، جز سه چشم: چشمی که در راه خدا شب را بیدار باشد، چشمی که از ترس خدا گریان شود، و چشمی که از محرمات الهی و گناهان بسته شود. کافی، ج 2، ص (80) 30- شخص حریص به دنیا مانند کرم ابریشم است که هر چه بیشتر ابریشم به دور خود می تند، راه بیرون شدنش را دورتر و مشکل تر می کند، تا اینکه از غم و اندوه بمیرد. کافی، ج 2، ص (316) 31- چه بسیار خوب است نیکی ها پس از بدی ها، و چه بسیار بد است بدی ها پس از نیکی ها. کافی، ج 2، ص (458) 32- چون مؤمن با مؤمنی دست دهد، پاک و بی گناه از یکدیگر جدا می شوند. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 73، ص (20) 33- از دشمنی بپرهیزید، زیرا فکر را مشغول کرده و مایه نفاق می گردد. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 2، ص (301) 34- هیچ قطره ای نزد خداوند، محبوبتر از قطره اشکی که در تاریکی شب از ترس خدا و برای او ریخته شود، نیست. کافی، ج 2، ص (482) 35- هر که بر خدا توکل کند، مغلوب نمی شود، و هر که از گناه به خدا پناه برد، شکست نمی خورد. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 68، ص (151) 36- افزایش نعمت از جانب خداوند قطع نمی شود، مگر اینکه شکر از جانب بندگان قطع گردد. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 68، ص (54) 37- خداوند دنیا را به دوست و دشمن خود می دهد، اما دینش را فقط به دوست خود می بخشد. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 2، ص (215) 38- مؤمن برادر مؤمن است، او را دشنام نمی دهد، از او دریغ نمی کند، و به او گمان بد نمی برد. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 75، ص (176) 39- هیچ کس از گناهان سالم نمی ماند، مگر اینکه زبانش را نگه دارد. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 75، ص (178) 40- سه چیز پشت انسان را می شکند: مردی که عمل خویش را زیاد شمارد، گناهانش را فراموش کند، و به رای خویش، خوشنود باشد. بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 69، ص (314) انتهای پیام /