چگونه مهارتهای ارتباطی را تقویت کنیم؟
در دنیای پویای محیط کار امروز، مهارتهای ارتباطی به عنوان ستون فقرات موفقیت سازمانی شناخته میشوند. این مهارتها نه تنها شامل انتقال موثر اطلاعات و ایدهها می شوند، بلکه بر پایه درک متقابل، همدلی و تعامل سازنده بنا شدهاند.
فقدان ارتباطات کارآمد میتواند به سوءتفاهمها، کاهش بهرهوری و تضعیف روابط تیمی منجر شود، درحالیکه تقویت آنها، فرهنگ سازمانی اثربخشی را پرورش داده و به تحقق اهداف جمعی کمک میکند. در این یادداشت، راهکارهای عملی برای بهبود ارتباطات موثر در محیط کار ارائه میشود تا مدیران و کارکنان بتوانند تعاملاتی شفاف، مثبت و پایدار برقرار کنند.
در کلام خود شفافیت داشته باشید
شفافیت و وضوح در کلام، به معنای بیان صریح و بدون ابهام افکار، ایدهها، انتظارات و دستورالعملهاست. در محیط کار، ابهام در ارتباطات میتواند به خطاهای پرهزینه، اتلاف وقت، نارضایتی و حتی تعارض منجر شود. همانطور که «کری پترسون» و همکارانش در کتاب «گفتوگوهای کلیدی» بر اهمیت بیان صریح و واضح افکار و احساسات، به ویژه در موقعیتهای حساس، تاکید دارند، استفاده از زبانی ساده، مستقیم و ارائه جزئیات لازم، به دریافت صحیح پیام توسط مخاطب کمک میکند و از نیاز به حدس و گمان جلوگیری میکند.
کتاب «قدرت سادگی» اثر «ریچارد کخ» نیز نشان میدهد که چگونه پیچیدگیهای غیرضروری در ارتباطات میتواند مانع از درک موثر شود و بر ارزش ایجاز و روشنی در انتقال پیام تاکید میکند. تحقیقات نیز نشان میدهند وضوح ارتباطات بر کارآیی سازمانی و کاهش خطاهای عملیاتی تاثیر مستقیم دارد. کارکنانی که در سازمانهایی با فرهنگ ارتباطی شفافتر مشغول به کار هستند، نرخ بالاتری از تعهد و رضایت را تجربه میکنند.
مهارت گوش دادن فعال را تقویت کنید
گوش دادن فعال، فراتر از شنیدن صرف کلمات است و به معنای تمرکز کامل بر صحبتهای طرف مقابل، بدون قضاوت و با هدف درک عمیق پیام اوست. گوش دادن فعال، شامل توجه به زبان بدن، لحن صدا و احساسات پنهان در کلام است. «استفان کاوی» در کتاب «هفت عادت مردمان موثر»، عادت «اول درک کنید، سپس درک شوید» را به عنوان یکی از کلیدیترین عادات برای ارتباط موثر معرفی کرده و بر اهمیت گوش دادن با هدف درک عمیق تاکید دارد.
تحقیقات نشان میدهد تیمهایی که اعضای آنها مهارت گوش دادن فعال بالایی دارند، در حل مساله و تصمیمگیری عملکرد بهتری از خود نشان میدهند. مطالعات دانشگاه کالیفرنیا نیز نشان میدهد که گوش دادن فعال، نه تنها منجر به کاهش سوءتفاهمها میشود، بلکه حس اعتماد و احترام متقابل را در روابط حرفهای به طور چشمگیری افزایش میدهد و به تقویت روحیه کار تیمی کمک میکند.
ذهنیت برد - برد داشته باشید
ذهنیت برد - برد، یک طرز فکر و رویکرد استراتژیک در روابط انسانی است که بر یافتن راهحلهایی تمرکز دارد که منافع همه طرفهای درگیر را تامین کند. در محیط کار، این رویکرد به معنای فراتر رفتن از رقابت یا سازشهای سطحی و تلاش برای ایجاد نتایجی است که برای فرد، تیم و سازمان ارزش افزوده داشته باشد. این تنها یک استراتژی مذاکره نیست، بلکه یک فلسفه عمیق برای تعاملات روزمره است.
استیون کاوی معتقد است که در روابط برد - برد، «همه طرفها از تصمیم یا توافق راضی هستند و به برنامه عملی متعهد میمانند.» این رویکرد به جای دیدگاه «من یا تو» بر «ما» تمرکز دارد و به جای رقابت، به همکاری و خلاقیت بها میدهد. تحقیقات نیز نشان میدهد تیمهایی که از رویکردهای مشارکتی و برد - برد در روابط خود استفاده میکنند، عملکرد بالاتری دارند و سطح رضایت شغلی در آنها بیشتر است. وجود تفکر برد - برد در سازمانها علاوه بر کاهش تعارضات میان فردی، باعث افزایش همکاری، اعتماد و حل مساله خلاقانه میشود.
بازخورد سازنده بدهید
بازخورد سازنده، فرآیند ارائه اطلاعاتی است که به فرد کمک میکند عملکرد خود را بهبود بخشد، نقاط قوت خود را بشناسد و بر چالشها غلبه کند. این مهارت شامل توانایی ارائه بازخورد به شیوهای محترمانه، مشخص، متمرکز بر رفتار و قابل اجرا است. «داگ استون» و «شیلا هین» در کتاب «بازخورد دشوار» به تفصیل به چگونگی ارائه و دریافت بازخورد در موقعیتهای حساس میپردازند و ابزارهایی برای تبدیل بازخورد به فرصتی برای یادگیری و رشد ارائه میدهند. آنها تاکید میکنند که بازخورد موثر، باید بر رفتار قابل تغییر تمرکز داشته باشد نه بر شخصیت. مقالهای در مجله توسعه منابع انسانی نشان میدهد که فرهنگهای سازمانی که در آنها بازخورد سازنده به طور منظم ارائه میشود، شاهد افزایش چشمگیر بهرهوری و نوآوری هستند.
در مواقع نیاز هوشمندانه سوال کنید
کسب اطلاعات و تحریک تفکر پرسشگری هوشمندانه، فراتر از طرح سوالات ساده «بله / خیر» است. این مهارت شامل طرح سوالات باز، عمیق، کاوشگرانه و تفکربرانگیز است که به شما کمک میکند اطلاعات دقیقتر و جامعتری کسب کنید، به ریشهیابی مشکلات بپردازید، دیدگاههای مختلف را درک کنید و حتی تفکر خلاقانه را در دیگران تحریک کنید. «اِدگار شاین» در کتاب «مشاوره فرآیند»، بر اهمیت پرسشگری فعال و عمیق برای درک واقعی موقعیتها و کمک به حل مسائل تاکید میکند و آن را ابزاری کلیدی برای مشاوران و رهبران سازمانی میداند.
او نشان میدهد که سوالات درست میتوانند به افراد کمک کنند خودشان به راهحلها دست یابند. کتاب «قدرت سوالات» اثر «مارک برگر» نیز به تفصیل به انواع سوالات و کاربردهای آنها در موقعیتهای مختلف، از جمله فروش، رهبری سازمانی و حل مساله میپردازد. آن دسته از رهبران سازمانی که از مهارتهای پرسشگری هوشمندانه استفاده میکنند، تیمهایی با مشارکت بالاتر و توانمندتر دارند.
هنر مکث کردن را بیاموزید
هنر مکث کردن به معنای استفاده عمدی از سکوتهای کوتاه و هدفمند در حین صحبت کردن یا گوش دادن است. این مکثها میتوانند اهداف مختلفی داشته باشند: تاکید بر یک نکته مهم، فرصت دادن به شنونده برای پردازش اطلاعات، نشان دادن تامل و تفکر قبل از پاسخ، یا حتی ایجاد فضایی برای شنونده تا صحبت کند. در واقع، مکث کردن، ابزاری قدرتمند برای افزایش وضوح، تاثیرگذاری و همدلی در ارتباطات است. بسیاری از سخنرانان بزرگ و رهبران سازمانی کاریزماتیک از قدرت مکث برای جلب توجه، ایجاد تعلیق و برجستهسازی نکات کلیدی استفاده میکنند. «سایمون سینک» در سخنرانیهای خود اغلب از مکثهای استراتژیک برای افزایش تاثیر پیامش استفاده میکند و نشان میدهد که چگونه سکوت میتواند به اندازه کلمات قدرتمند باشد.
تحقیقات در زمینه ارتباطات نشان میدهد که استفاده مناسب از مکثها میتواند به افزایش درک و حفظ اطلاعات توسط شنونده کمک کند. مطالعات مجله روانشناسی کاربردی نشان میدهد افرادی که از مکث استفاده میکنند، اغلب به عنوان افراد با اعتماد به نفس بالاتر و متفکرتر شناخته میشوند. مکث کردن میتواند به طرف مقابل فرصت دهد تا نظرات شما را پردازش کند. به این ترتیب، گاهی افراد خودشان به نتیجهگیریهای مطلوب شما میرسند، بدون اینکه نیازی به فشار مستقیم باشد.
قبل از پاسخ دادن، پیامدهای احتمالی یک واکنش هیجانی یا عجولانه را در ذهن خود مجسم کنید. این کار میتواند انگیزه شما را برای مکث و انتخاب پاسخ بهتر افزایش دهد. همچنین پاسخدهی آگاهانه را تمرین کنید. در تعاملات روزمره، حتی در موارد کوچک، آگاهانه تمرین کنید که قبل از پاسخ، یک لحظه مکث کنید و بهترین پاسخ را انتخاب کنید. این عادت به تدریج در موقعیتهای مهمتر نیز نمود پیدا میکند.
«ریزپرخاشگری» نداشته باشید
ریزپرخاشگریها (Microaggression)، اظهارات، اعمال یا رفتارهای روزمره اغلب ناخواسته یا ناخودآگاه هستند که به طور ضمنی، خصمانه، تحقیرآمیز یا منفی، یک فرد یا گروه را بر اساس تعلقات هویتی خاص (مانند جنسیت، نژاد، قومیت، سن، توانایی جسمی و...) هدف قرار میدهند. این رفتارها ممکن است در ظاهر کوچک و بیاهمیت به نظر برسند، اما تکرار و انباشت آنها میتواند تاثیرات مخربی بر سلامت روان، اعتماد به نفس و احساس تعلق افراد در محیط کار داشته باشد و به مرور زمان به روابط کاری، بهرهوری و فرهنگ سازمانی آسیب جدی وارد کند. ریزپرخاشگریها ممکن است زبانی (مثال: برخلاف ظاهرتان خیلی مودب هستید)، رفتاری (مثال: قطع کردن مداوم حرف های یک همکار) یا محیطی (مثال: عدم استخدام افراد مربوط به یک قومیت خاص) باشند.
دکتر دارالد وینگ سو، استاد دانشگاه کلمبیا تاکید میکند که حتی اگر قصد توهین از سوی فردی وجود نداشته باشد، تاثیری که این ریزپرخاشگریها بر گیرنده میگذارند به مرور زمان کار تیمی را مختل میکند. او ریزپرخاشگریها را به نیش پشههایی تشبیه میکند که هر کدام به تنهایی آزاردهنده نیستند، اما مجموعه و تکرار آنها در طول زمان آزاردهنده است. ریزپرخاشگریها حس بیگانگی، عدم تعلق و کاهش اعتماد به نفس را در محیطهای کاری تقویت میکنند و توانایی افراد را برای تمرکز، مشارکت کامل و بروز پتانسیلهایشان کاهش میدهند.
نتیجهگیری
در نهایت، بهبود مهارتهای ارتباطی در محیط کار نه تنها بهرهوری فردی و تیمی را افزایش میدهد، بلکه به ایجاد فضایی فراگیر و انگیزشی منجر میشود که در آن همه اعضا احساس ارزشمندی میکنند. با اجرای مداوم راهکارهای مطرحشده، از گوش دادن فعال تا اجتناب از تعارضات ذهنی، میتوان چالشهای ارتباطی را به فرصتهایی برای رشد تبدیل کرد. پیشنهاد میشود سازمانها با برگزاری کارگاههای آموزشی و ارزیابی منظم، این مهارتها را در فرهنگ خود نهادینه کنند تا در مسیر موفقیت پایدار گام بردارند.
* مدرس و مشاور مدیریت منابع انسانی