کدم مهمتر است: مسی یا کشف کریستوف کلمب!
در دوردستهای آینده، فوتبالدوستان به واسطه آمار و ارقامی شگفتانگیز و رکوردهای به جا مانده از مسی به نبوغ او پی خواهند برد و احتمالا خوان لاکوئه (استعدادیاب باشگاه بارسلونا که نبوغ مسی را کشف کرد) را مکتشفی به بزرگی کریستوف کلمب خواهند دانست
آلبرت اینشتین میگوید دو چیز در دنیا بیانتهاست؛ پهنای هستی و حماقت. اما در دنیای عاشقان فوتبال بینهایت دیگری نیز وجود دارد: حسرت! یکی از حسرتهای بزرگی که بعدها دوستداران فوتبال به آن دچار خواهند شد، حسرت ندیدن بازی لیونل مسی است؛ بدون شک در آینده کسانی حسرت خواهند خورد که چرا بیش از 3 دهه پس از 24 ژوئن 1987 (یعنی روز تولد مسی) به دنیا آمدهاند و همین حالا نیز بسیاری از ستایشگران او بر حال نوههای متولد نشده خود حسرت میخورند چراکه هرگز نخواهند توانست چیزهایی را ببینند که آنها غرق لذت تماشای آن هستند.
در دوردستهای آینده، فوتبالدوستان به واسطه آمار و ارقامی شگفتانگیز و رکوردهای به جا مانده از مسی به نبوغ او پی خواهند برد و احتمالا خوان لاکوئه (استعدادیاب باشگاه بارسلونا که نبوغ مسی را کشف کرد) را مکتشفی به بزرگی کریستوف کلمب خواهند دانست، اما تنها ما تماشاگران فوتبال در این عصر قادر به لذت بردن از بازی او هستیم؛ ما که بارها پای گیرندههای تلویزیونی توسط او میخکوب شدهایم، یا اگر خوششانستر بوده باشیم در استادیوم فوتبال به تماشای جادویش نشستهایم.
لیونل مسی در حال حاضر بهترین فوتبالیست جهان است و از دید بسیاری از صاحبنظران در دنیای فوتبال، بهترین بازیکن تاریخ فوتبال جهان! از سال 2004 که او اولین بازی خود را برای بارسلونا انجام داد تا امروز که 699 گل برای این تیم به ثمر رسانده همواره بدون افول در بالاترین سطح ظاهر شده است. برای شناخت مسیری که مسی تاکنون پشت سر گذاشته و جایگاهی که اکنون در آن ایستاده است تنها کافی است که به دو تصویر از زندگی ورزشی او نگاهی بیندازیم؛ دو تصویری که با کنار هم قرار دادن آنها میتوان پازل مسی را کامل کرد.
تصویر اول در الکلاسیکوی برگشت 2017-2016 ثبت شده است. در واقع در دقیقه 92 این مسابقه؛ وقتی لیونل پانصدمین گلش با پیراهن بارسلونا را در سانتیاگو برنابئو وارد دروازه تیم رئال مادرید کرد، در شبی که رئال بازی 1-2 باخته را به تساوی کشانده بود، مسی موفق شد در وقتهای تلف شده با به ثمر رساندن دومین گلش در آن مسابقه، بارسا را به پیروزی برساند و به افتخار آن گل که پانصدمین گلش برای بارسا بود، پیراهنش را از تن درآورد و جلوی تماشاگران عصبی مادریدی گرفت.
این حرکت که بیش از شادی پس از گل به تاجگذاری یک پادشاه شبیه بود در سکوت انجام گرفت، اما گویای این عبارت بود که: ببینید این من هستم؛ لیونل مسی افسانهای، کسی که میتواند در زمین فوتبال معجزه کند! این تصویر به تنهایی قادر به توضیح استعداد شگفتانگیز مسی در زمین فوتبال و موفقیتهای بسیار او در بارسلونا و دنیای فوتبال است. این تصویر، مسی را ایستاده بر قله فوتبال جهان نشان میدهد. فوتبالیستی سیراب از افتخار و محبوبیت که بزرگترین بازیکن تاریخ باشگاه بارسلوناست و البته محبوبترین.
او تقریبا در تمام رکوردهای انفرادی بارسلونا صدرنشین است. در سال 2012 او موفق شد با زدن 91 گل در یک فصل، رکورد گرد مولر (85 گل) را که از سال 1972 (پیش از تولد مسی) دست نخورده مانده بود، بشکند. کسب 6 توپ طلا، 6 کفش طلا و 6 جایزه مرد سال فیفا نیز مهمترین رکوردهایی هستند که تاکنون به ثبت رسانده است. اینها تنها برخی از رکوردهای جابهجا شده در دوره حضور مسی در مستطیل سبز است و البته معلوم نیست این رکوردشکنیها تا کجا ادامه خواهد یافت.
اما تصویر دیگری که با زوم شدن روی آن میتوان به واقعیت زندگی ورزشی مسی نگاه عمیقتری انداخت، تصویر گریان او روی نیمکت تیم ملی آرژانتین بعد از شکست در فینال کوپا آمهریکای 2016 برابر شیلی است؛ شکستی که در ضربات پنالتی رخ داد و مسی یکی از بازیکنانی بود که پنالتیاش را هدر داد. این سومین شکست مسی در 3 فینال پیاپی همراه با تیم ملی آرژانتین بود (بعد از فینال جام جهانی 2014 و کوپا آمهریکا 2015).
پس از آن بازی مسی از تیم ملی خداحافظی کرد و برای اینکه در آینه همان لیونلی را نبیند که نتوانست آرژانتین را در یک فینال به قهرمانی برساند، موهایش را رنگ کرد. آنچه تصویر مسی گریان را در آن شب رقم زد، عنصر مقایسه بود. اگر پرنسس دایانا کسی است که بیشترین تعداد عکس را در دنیا دارد، لیونل مسی کسی است که بیش از هر فرد دیگری مورد مقایسه قرار گرفته است. عملکرد او همیشه در ترازویی سنجیده میشود که در کفه دیگرش مارادونا یا رونالدو قرار دارند؛ تا آنجایی که به نظر میرسد او نه در میدان یک مسابقه بلکه در صحنه یک مبارزه است.
هر چند مقایسه با رونالدو در عرصه باشگاهی به او انگیزه میدهد، اما گویا مقایسه با مارادونا تاکنون نتیجهای جز فشار روانی طاقتفرسا روی او نداشته است. هواداران آرژانتینی و شبکههای تلویزیونی در این کشور همواره با مقایسه مسی و مارادونا، انتقادات بیرحمانهای را متوجه مسی کردهاند (از جمله اینکه وقتی مسی پیراهن تیم ملی را به تن میکند برای خودش بازی میکند) که به فشاری غیرقابل تحمل روی او منتج شده است. این در حالی است که لیونل مسی با 70 گل، آقای گل تاریخ تیم ملی آرژانتین است و در صعود آرژانتین به 3 فینال اخیر تاثیر بسزایی داشته است. جثه ریز لیونل مسی و چپ پا بودن او باعث شد با پوشیدن پیراهن تیم ملی بیش از هر ستاره آرژانتینی دیگری که بعد از مارادونا ظهور کرده است از او انتظار برود «جانشین» (یعنی جانشین مارادونا) شود.
وقتی مسی اولین گل خود را با پیراهن تیم ملی به ثمر رساند به او لقب «مسیدونا» دادند و با درخشش بیشترش، انتظارات برای مارادونا شدن او در میان آرژانتینیها افزایش یافت. در سال 2007 او در حرکتی خارقالعاده به قلب دفاع تیم ختافه یورش برد و گلی به ثمر رساند که شباهت بسیار زیادی به گل قرن دیگو مارادونا (گلی که در جام جهانی 1986 وارد دروازه انگلستان کرد) داشت. در همان سال او گلی را وارد دروازه تیم اسپانیول کرد که گل دست خدای مارادونا برابر انگلستان را در ذهنها تداعی کرد. همه این شباهتها، پافشاریها برای تکرار مارادونا توسط مسی را بیشتر میکرد. اما ادامه داستان جانشین مطابق پیشبینیها پیش نرفت و مسی با اینکه در صعود آرژانتین به یک فینال جام جهانی و دو فینال کوپا آمهریکا تاثیر داشت از پس قهرمان کردن این تیم برنیامد! دستاورد ملی لیونل مسی تنها در یک مدال طلای المپیک خلاصه میشود و فشاری که پس از بازگشت دوباره او به تیم ملی همچنان ادامه دارد!
وقتی در سال 1993 مارادونا اولین بازی خود را برای نیو ولز اولد بویز انجام داد، مسی پسرک 6 سالهای بود که برای شیرینکاری در وقت استراحت بین دو نیمه در زمین حضور یافت و روپایی زد. هنگامیکه این پسربچه در سال 2000 با 13 سال سن به اسپانیا رفت، آنقدر خجالتی بود که به جای استفاده از رختکنهای لاماسیا به دور از سایر بازیکنان نوجوان در راهرو لباسهایش را عوض میکرد. اما پس از آنکه او در سال 2004 در سن 17 سالگی به عنوان جوانترین بازیکن تاریخ بارسلونا تا آن زمان وارد میدان شد، جهان او را به عنوان یک نابغه محض در مستطیل سبز شناخت. بعد از آن افتخار پشت افتخار بود تا آنجا که درخشش این الماس سرزمین نقره تا دورافتادهترین کشورهای جهان ساطع شد.
موفقیت او در رده باشگاهی و ناکامیاش در سطح ملی. دو روی سکه زندگی ورزشی مسی را میتوان با دو جمله از دو مربی او شرح داد؛ گواردیولا، مربی پیشین او در بارسلونا میگوید: «یک روز به نوههایم خواهم گفت که مربی لئو مسی بودهام. هرگز بازیکنی مثل او ندیدهام» و سامپائولی، مربی سابقش آرژانتین، عملکرد مسی در تیم ملی را اینگونه توصیف میکند: «مسی قهرمانی جهان را به آرژانتین بدهکار نیست، این فوتبال است که یک قهرمانی جهان به مسی بدهکار است». حالا لیونل مسی 33 ساله شده است و بیش از هر زمان دیگری یک واقعیت تلخ درباره او به چشم میآید؛ این واقعیت که در یک روز غمانگیز برای این نسل از فوتبالدوستان، لیونل مسی از فوتبال خداحافظی خواهد کرد.
منبع: روزنامه اعتماد