کنایه تند الهه منصوریان به هالک ایرانی / آقای فتوشاپ را یک دقیقهای ناک اوت میکنم
منصوریان با اشاره به حواشیای که هالک ایرانی طی ماههای اخیر شکل داده برای وی خط و نشان کشیده و مدعی است برای اینکه بیش از این با آبروی ایران بازی نکند، حاضر است او را در مبارزهای ناک اوت کند!
به گزارش "ورزش سه"، الهه منصوریان که بعد از دستیابی به جام WLFبه ایران بازگشته، در قراردادی که با سازمان معتبر گلوری داشت، قرار بود به مسابقات اعزام شود اما مدعی است تعللی که برای صدور نامهاش صورت گرفته، او را از حضور در مسابقات هلند ناکام گذاشته است. بانوی خبرساز ورزش ایران در مصاحبهای تند و تیز انتقادات زیادی را متوجه برخیها کرده و البته شاید جذابترین آن، خط و نشان کشیدنش برای هالک ایرانی باشد.
از حضورت در سازمان WLFو باز بازگشت از چین بگو؟ در حال حاضر درگیر تغییر دیزاین و بازسازی باشگاه هستم. با نظر مردم اسم باشگاه را کارتالا گذاشتیم که معنیاش عقاب میشود. با سهیلا و شهربانو آنجا هستیم و همراه شاگردهایمان دور هم تمرین میکنیم. در چین شرایط خوبی داشتم. به لطف خدا در WLFدرخشیدم و توانستم صاحب عناوین خوبی شوم. پخش بازیهای زنده از سوی سازمان WLF رکورد بازدید کننده لایو را دارد و این یک رکورد محسوب می شود. قطعاً حضور در چنین سازمانی می تواند برای هر ورزشکاری مفید و موثر باشد. جدا از اینها من در چین درآمد خوبی داشتم و توانستم مبلغی را پس انداز کنم. اما از آنجایی که حضور من در چین با شروع اردوی تیم ملی و مسابقات انتخابی تداخل پیدا کرد، برای شرکت در اردوهای تیم ملی ووشو و همچنین بازیهای آسیایی قید چین را زدم و به ایران برگشتم. چهار ماه در اردوهای تیم ملی بودم و همانطور که خبر دارید بازی های آسیایی به تعویق افتاد هرچند که هنوز شانس بازگشت به چین را دارم اما قطعاً نمیتوانم به آن شرایط قبل برگردم. شک نکنید که به تعویق افتادن بازیهای آسیایی ضربه بزرگی را به همه ورزشکاران میزند. نگاه به من و یا چند نفری که اوضاع بهتری دارند نکنید. نگاه کنید به آنهایی که آقا هستند و در حال حاضر می بایستی جدا از هزینههای خودشان، خرج خانواده را هم تامین کنند و کلی دردسر میشود. حفظ آمادگی بدنی، حضور در اردو، تمرینات منظم و رژیمهای غذایی همگی هزینههای زیادی را روی دست ورزشکاران می گذارد که باید وزارت ورزش فکری به حال آنها بکند.
حقوقم را به مناطق محروم بدهید تا بانوان آنجا ورزش کنند در مورد حقوق خودم صحبت نمی کنم. به لطف خدا من شرایطی دارم که نیازی به این ماجرا ندارم. اما آقایان باید فکری به حال بقیه ورزشکاران بکنند. به آنهایی که به این راحتی ها نمی توانند از پس مخارج زندگی و ورزش خودشان بر بیایند و باید خودشان را برای مسابقات آماده کنند. من درمورد حقوقم یک صحبتی دارم! اصلا از همینجا از آقایان میخواهم تا هر چه که به من تعلق میگیرد را به مناطق و روستاهای محروم اختصاص دهند تا بانوان آن مناطق بتوانند ورزش کنند. در حال حاضر وضعیت مملکت ما به گونهای است که مردم به شادی و ورزش احتیاج دارند و چه بهتر که با پول من و چیزی که قرار است به من برسد این اتفاق بیفتد و بانوان سرزمینم بتوانند در کنار هم ورزش کنند تا شاید روحیه بهتری داشته باشند.
در چین مربیگری تیم المپیک آن کشور را به من دادند از وقتی که در چین حضور داشتم توانستم به عنوان مربی در باشگاه فیس وان در شانگهای کارم را دنبال کنم. در ابتدا بازیکنان و شاگردان کم سن و سال داشتم اما کمکم رده های بالاتر را به من دادند و حتی در بین شاگردان من کسانی بودند که قرار بود از سوی چین در المپیک شرکت کند. این برای من یک موفقیت و دستاورد بسیار بزرگ بود. در ایران اما نه تنها این را نخواستند بلکه برخورد بسیار بدی با من داشتند!
در ایران به من گفتند گوسفند هم دست تو نمیدهیم وقتی به ایران برگشتم به یکی از آقایان گفتم که اگر تمایل داشته باشند میتوانم که به بازیکنان کوچکتر و بچهها تجربیاتم را منتقل کنم اما جوابی به من داد که از بیان کردن آن شرم دارم! بهتر است در موردش حرف نزنیم. آن آقا به من گفت که ما حتی گوسفند هم دست شما نمی دهیم! بهتر است دیگر در موردش حرف نزنیم. خودتان را جای من بگذارید. تیم من (سپاهان) الان پنج سال است که به طور متوالی قهرمان لیگ کشور می شود. در چین که مهد ورزشهای رزمی دنیا است، مربی ورزشکارانی هستم که قرار است آیندهساز چین باشند و در المپیک حضور دارند. آن وقت در کشور خودم به من میگویند که گوسفند هم دست تو نمی دهیم! این که چیزی نیست چند وقت پیش ما برای قرارداد با یک سازمانی رفته بودیم. یکی از ورزشکاران ایرانی که آنجا حضور داشت آنقدر پشت سر ما بد گفت و آنقدر زیرآب ما را زد که بیخیال همه چیز شدم و از آنجا آمدم بیرون! خدا جای حق نشسته و بزرگ تر از آن است که بگذارد کسی نان دیگری را ببرد. چون فضا را خوب ندیدم از آن سازمان آمدم بیرون. اما، آن آقا در مسابقهاش در کمتر از یک دقیقه ناک اوت شد ولی من به سازمان بزرگتری رفتم و توانستم در مسابقه آخرم حریف را ناک اوت کنم و آن اتفاق بزرگی را رقم بزنم. بهتر است که به جای زیرآب زدن به هم کمک کنیم و انرژی مثبت انتقال دهیم. باید یاد بگیریم تا پشت هم باشیم و آبروداری کنیم و به فکر پرچم و خاک مان باشیم.
در یک دقیقه آقای فتوشاپی را ناک اوت میکنم درست در زمانی که من درگیر مسابقات WLF بودم یک آقای فتوشاپی با کلی تبلیغ و سر و صدا وارد ماجرا شد. از همان اول مشخص بود که همه چیز فیک است و بعد از مدتی مردم نیز متوجه ماجرا شدند. شما یک استوری گذاشتید و از مبارزه صحبت کردید. حالا دوست دارم در موردش حرف بزنم؛ حاضرم بدون لمس کردن و هرگونه برخورد نزدیک، با ایشان مبارزه کنم! یعنی ضمن حفظ تمام شئونات اسلامی حاضرم با این آقا مبارزه کنم و قول میدهم که ایشان را در کمتر از یک دقیقه شکست بدهم. این را حتما از طرف من بگویید تا بعضی ها بدانند که نباید با نام ایران و اعتبار ورزش یک مملکت به این راحتی بازی کنند. بعضیها با هر پول و هر پیشنهادی به چین و یا جاهای دیگر میروند تا فقط در رینگ حاضر شوند و مسابقه بدهند. آنها کمترین پول را می گیرند و این کار را انجام می دهند و هرگز هم به این فکر نمی کنند که برای بعضی های دیگر مثل من چه اتفاقی می افتد وقتی طرف با پول کم می رود تا از فلان ورزشکار خارجی کتک بخورد ضررش را من می بینم، چون هم قیمت من پایین میآید و هم آبرویم میرود.
نگذاشتند پرچم ایران را در گلوری بالا ببرم گلوری یکی از بزرگترین و معتبرترین سازمان ها در جهان محسوب میشود. برای رسیدن به گلوری تلاش زیادی کرده بودم. هرچند که از آنجا پیشنهاد داشتم اما از مدتها پیش برنامهریزی کرده بودم تا به گلوری و بعد از آن به ufc برسم. حسابش را بکنید به خاطر این که از طرف ایران و به عنوان ورزشکار ایرانی در این مسابقات حضور داشته باشم از سه ماه قبل از اولین مسابقهام، همه چیز را با وزارت ورزش، مسئولان فدراسیون و حتی شورای برون مرزی در میان گذاشتم. اولین مسابقهام در تاریخ 29اسفند بود و در حالیکه از دی ماه همه چیز را به آقایان گفته بودم آنقدر مرا دواندند و آنقدر تعلل کردند که به مسابقه اول نرسیدم. در حالیکه این همه زمان داشتند و می توانستند با نامهنگاری با سفارت هلند همه چیز را به خوبی پیش ببرند، این کار را نکردند تا تمام زحماتم هدر برود. بعد از تغییرات و آمدن رئیس جدید بالاخره در تاریخ 25اسفند به من نامه دادند. فقط چهار روز تا مسابقه اول زمان داشتم و باید بقیه کارهایم را انجام میدادم. این غیرممکن بود و من هرگز نتوانستم خودم را به اولین مسابقهام در هلند برسانم. می توانستم بعنوان یک ورزشکار آزاد و با خیال راحت این کار را انجام دهم و به موقع خودم را به اروپا برسانم. اما تمام داستان این بود که من دلم می خواست به عنوان یک ایرانی در این مسابقات شرکت کنم و همه ماجرا این بود که میخواستم پرچم کشورم را در آنجا بالا ببرم. حسابش را بکنید بعد از سه ماه دویدن به جایی نرسیدم. صبح در اردوی تیم ملی در ورزشگاه آزادی تمرین می کردم و ظهر دنبال کارهای خروجی می رفتم و دوباره بعد از ظهر در آزادی تمرین داشتم! گاهی اوقات مجبور میشدم فقط به خاطر اینکه گرسنه نمانم، کنار خیابون ساندویچ بخورم تا خودم را به محل تمرین و یا جاهای مختلف اداری برسانم.
هر چه از چین درآوردم خسارت گلوری را دادم با گلوری در مورد این ماجرا صحبت کردم و آنها می دانند که چه اتفاقی برایم افتاده هرچند که با من ابراز همدردی کردند و از این موضوع ناراحت هستند اما چون مسابقه برنامه ریزی شده بوده، می بایستی که جریمههایش را پرداخت کنم. تمام پولی که از چین طی دو سال پسانداز کرده بودم را به خاطر غرامت به سازمان گلوری از دست دادم.
احتمال فسخ قراردادم با گلوری وجود دارد برای خرداد ماه مسابقه دارم، اما اگر وضعیت به این صورت باشد شاید قراردادم را با گلوری فسخ کنم و به سازمان جدیدی به نام اف. یو. ژِن که آلمانی است، بروم. هرچند که اف. یو. ژن از لحاظ اعتباری از گلوری پایینتر است اما پول بسیار بهتری به من می دهد و شاید به خاطر اینکه بتوانم از پس هزینههایم بر بیایم به این سازمان بروم. شاید اگر اسپانسر بگیرم و یا شرایط به گونه دیگری شود در گلوری میمانم. هنوز در این مورد تصمیم قطعی نگرفتهام. اما چیزی را که بخوبی میدانم این است که باید به ufc برسم. در حال حاضر هم مذاکراتی با یک شرکت از تورنتو انجام شده است.
مهاجرت؟ پیشنهاد هست اما دلش را ندارم بعضی جاها به خاطر حضور در تیم ملی ایران و اینکه دلم میخواست در ایران و بنام ایران فعالیت کنم ضربه های بسیار بزرگی خوردم اما با تمام اینها من عاشق این خاک هستم و دلم میخواهد که در اینجا بمانم. پیشنهادات زیادی دارم تا برای کشورهای دیگر به میدان بروم اما هرچقدر فکر می کنم انجام این کار از من ساخته نیست. هر وقت فکر می کنم که شاید یک روزی روبروی بازیکنان تیم ملی ایران و نیمکت ایران بنشینم اصلاً دلم طاقت نمیآورد. نمیدانم شاید اشتباه از من باشد اما نمیتوانم بیخیال این آب و خاک و این مردم شوم. این روزها مردم از لحاظ معیشتی در وضعیت بسیار بدی هستند. آنها خون و دل خورند و به دنبال حقشان هستند. نمی دانم چه بگویم و نمی دانم چطور میتوانم با آنها همدردی کنم. اما از همین جا به همه مردم خوب کشور میگویم که من هم به عنوان یک زن ایرانی مثل همیشه همراه و پا به پای آنها هستم.
رضا عطاران را زدم و گفت اگر گلزار بودم نمیزدی! به دعوت آقای ابراهیم عامریان که تهیه کننده فیلم انفرادی بودند همراه سهیلا در این فیلم حاضر شدیم و سکانسی را در مقابل رضا عطاران، مهدی هاشمی و احمد مهرانفر بازی کردیم. بدون شک قرار گرفتن در مقابل سه تا از بهترین بازیگران سه نسل کمدی ایران برای من بسیار جذاب بود و خاطره درگیری با رضا عطاران را هرگز فراموش نمیکنم (خنده). در یک صحنه قرار بود که من با لگد به گردن رضا عطاران بزنم. وقتی پای من به صورت رضا عطاران خورد، حسابی دردش گرفت و با ناراحتی گفت:"اگر رضا گلزار هم بود، همین جوری میزدیش!"