گرامیداشت پرویز عاشورنیا با چاپ نمایشنامهای از او
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، نمایشنامه «قلی و گلی» نوشته پرویز عاشورنیا کلویر به همت انتشارات آواژ منتشر شد. «قلی و گلی» نمایشنامهای در قالب نیمه عروسکی و در ژانر کودک و نوجوان است که براساس نوشتهای از الینور لیزر به رشته تحریر درآمده است. پرویز عاشورنیا، از سالهای دور در آثار بسیاری در عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون هنرآفرینی کرده و علاوه بر بازیگری، به ساخت فیلم، کارگردانی،...
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، نمایشنامه «قلی و گلی» نوشته پرویز عاشورنیا کلویر به همت انتشارات آواژ منتشر شد. «قلی و گلی» نمایشنامهای در قالب نیمه عروسکی و در ژانر کودک و نوجوان است که براساس نوشتهای از الینور لیزر به رشته تحریر درآمده است.
پرویز عاشورنیا، از سالهای دور در آثار بسیاری در عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون هنرآفرینی کرده و علاوه بر بازیگری، به ساخت فیلم، کارگردانی، گاه نوشتن و تدریس سینما و تئاتر نیز اهتمام ورزیده است.
گفتنی است؛ «مردی از تبار تئاتر» از محمدرضا قلیپور نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر و سینما و مدیر انتشارات آواژ و «پرویز را میگویم، همان پرویز دوستداشتنی و مهربان» از مسعود موسوی نویسنده و کارگردان تئاتر و مدرس تئاتر و مترجم، عنوان دو یادداشت ضمیمهشده به نمایشنامه «قلی و گلی» هستند.
بخشی از یادداشت محمدرضا قلیپور و مسعود موسوی به شرح زیر است: محمدرضا قلی پور: «پرویز عاشورنیا کلویر، متولد بیست و پنج شهریور سال بیست و سه، در بندر پهلوی سابق (انزلی). به شوخی بهش گفتم اسم سالن بیست پنج شهریور (سنگلج) را به خاطر سال تولدت گذاشتن و او خندید. همسرش میگفت که پرویز به خاطر سینما و تئاتر خودش را زودتر از موعد از کشتیرانی بازخرید کرد و... الان هم که تکوتنها خانهنشین است. او اولین و بهترین معلم تئاترم بود. هم بلد بود تئاتر را و هم کم نگذاشت از یاد دادن. میگفت سه بار سکته کردم و همینکه دوباره راه میروم و حرف میزنم پادشاهم. چمدان خاطراتش را آورد و از فیلمها و تئاترهایی که سخت یادش آمد نقشآفرینی کرده، گفت. سراغ اهالی هنر را از من گرفت. سراغ آن اهالی که هیچ سراغش را نگرفتهاند و نمیگیرند. دستنویس نمایشنامهای که من بیستوپنج سال قبل به کارگردانی او بازی کردم را یافت و یک صحنهاش را خواند و دلم را آب کرد. تصویر راه رفتن آسه آسه و جثه تحلیل رفتهاش به مهر نگاه و طنین خاطرهانگیز صدایش آمیخته و ذهنم را فراگرفتهاند. دروغ نیست که هنر آخر و عاقبت ندارد، آدمهایش را عاشق میکند و این عاشقی حکایتی دردآلود دارد؛ اما هر چه باشد من تو را از ته قلبم دوستت دارم آقا معلم. پرویز جان دیگر نگو توان ندارم، جانت سلامت.»
مسعود موسوی: «پرویز را میگویم، پرویز کلویر یا همان پرویز عاشورنیای خودمان. هنرمندی سرشار از انرژی، امید و تلاش. جدیت هنری او در کنار خلاقیتی حسابشده و قابلباور در هر شب اجرا در سه همکاری مشترکی که داشتیم، برای من که آن سالها گامهای نخستین را جهت ورود به دنیای حرفهای بازیگری برمیداشتم، کلاس درسی بود عینی و واقعی....
پرویز عاشورنیا شایسته تقدیر و تشکر است و شایسته تجلیل. خیلی خوشحالم که با چاپ نمایشنامه وی گامی هرچند کوتاه و مختصر، اما بجا و واقعی در جهت بزرگداشت این هنرمند برداشته شده است. از بانیان این حرکت ارزنده در جهت ماندنی کردن بخشی از قابلیتهای این هنرمند پیشکسوت سپاسگزارم.»
همچنین، این کتاب، حاوی عکسها و مطالبی مربوط سالها فعالیت پرویز عاشورنیا کلویر در عرصه تئاتر، سینما و تجلیلی از تلاشهای وی در عرصه هنرهای نمایشی است.
مخاطبان برای سفارش نسخه فیزیکی کتاب میتوانند به سایت فروش کتاب انتشارات آواژ مراجعه کنند و همچنین، نسخه دیجیتالی کتاب در طاقچه، فیدیبو و کتابراه موجود است.