20 برابر شبکههای تلویزیون پلتفرم داریم اما مخاطب نه!
به نظر میرسد که تداوم این روند آشفتهبازاری را در شبکه نمایش خانگی به وجود خواهد آورد که به سادگی قابل مدیریت نخواهد بود. اکنون سهم اصلی بازار نمایش خانگی در اختیار سه پلتفرم است و سایر پلتفرمها میکوشند برای خود سهمی قائل شوند.
حال، پرسش اساسی اینجاست که مگر ظرفیت فیلم و سریالسازی در ایران چقدر است که به این حجم از پلتفرم نمایش خانگی نیاز باشد؟
وضعیت کنونی ما را به یاد مدیریت تلویزیون در سالهای گذشته میاندازد. زمانی مدیران تلویزیون تصور میکردند جهت رقابت با شبکههای ماهوارهای فقط باید شبکه تلویزیونی افتتاح کنند و این کار را هم انجام دادند. پس از گذشت مدتی آنها متوجه شدند که صرف افزایش تعداد شبکه تلویزیونی، راهحل مناسبی نیست، بلکه باید برای شبکهها محتوای مناسبی تدارک دید.
اینچنین شد که پس از مدتی به فکر تعطیلی شبکههایی افتادند که ظرفیت کافی برای جذب مخاطب نداشتند. نگاه کمی، آفتِ جان فضای رسانهای کشور است و مدیران تصور میکنند هرچه روی کاغذ اعداد بزرگتری ثبت کنند، موفقیت مضاعفی کسب کردهاند. این در حالی است که در سطح اول جهان، نگاه کیفی حاکم است و کسی که ایده و محتوای مناسبی برای ساخت دارد، حرف اول را میزند.
اکنون برای اینکه در حوزه نمایش خانگی به عارضه تلویزیون دچار نشویم و مسیر پیموده را بار دیگر نپیماییم، لازم است به جای تمرکز بر آمار کمی، به فکر ارتقای سطح کیفی محصولات تولیدشده در پلتفرمها باشیم.
تسهیل ورود افراد به این حوزه ماحصلی جز آشفتگی به دنبال نخواهد داشت. حداقل میتوان این شرط را گذاشت که برای گرفتن مجوز تاسیس پلتفرم، آن پلتفرم باید چند فیلم و سریال باکیفیت تولید کرده باشد و پس از بررسی آن، اقدام به اعطای مجوز کرد.
گام بعدی آن است که با حمایت از تولیدات باکیفیت پلتفرمها، به فکر بازاریابی برای محصولات فرهنگیمان در کشورهای همسایه باشیم. اکنون همین پلتفرمهای موجود، پاسخگوی نیاز مردم در زمینه تامین اوقات فراغت و سرگرمسازیشان هستند و مهمترین ضرورت، ارتقای سطح کیفی آثار است.
در حال حاضر کشورهای بسیاری در دنیا بهواسطه برنامهریزی در حوزه تولید آثار پرمخاطب فرهنگی و هنری، توانستهاند تولیداتشان را به کشورهای دیگر صادر کنند و به درآمدزایی برسند. ترکیه که در همسایگیمان قرار دارد، یکی از نمونههایی است که با برنامهریزی و سرمایهگذاری در صنعت فیلم و سریال، توانسته محصولاتش را به بیش از 100 کشور جهان ازجمله ایران صادر میکند. این صادرات به رونق گردشگری این کشور نیز کمک کرده و موجب آشنایی مردمان دنیا با فرهنگ و جغرافیای ترکیه شده است که ظرفیت مهمی برای این کشور به شمار میآید.
با توجه به استعدادهایی که در کشورمان وجود دارد، صدور فیلم و سریال به کشورهای دیگر، دستکم در گام اول برای کشورهای همسایهمان دور از دسترس نیست. برای رسیدن به این مهم، باید نگاه کمی را کنار گذاشت و از طریق کیفیسازی آثار، به فکر تولیدات ارزشمند و باکیفیت بود. تجربهای که در بسیاری از کشورها رخ داده و ثمربخش بوده است.
پلتفرمهایی که مشخص نیست به چه امیدی پای در این میدان میگذارند؛ در خوشبینانهترین شکلِ ممکن به خاطر حقوق مخاطب! حتماً این عبارت شبیه به شوخی است. به مانند تحلیل کوچ تهیهکنندگان و تمایل بازیگران به شبکه نمایشخانگی است که به خاطر کیفیتِ آثار در تلویزیون و حتی بعضاً فیلمنامههای ضعیفِ سینما باشد!
اگر روشنتر بخواهیم درباره این موضوع صحبت کنیم حتماً بحث مالی و بیزینس تجاری مطرح است؛ نه مخاطب که در فضایمجازی دربارهاش صحبت میشود.
اما موضوع اصلی شاید پلتفرمهایی باشد که هر روز به صورت قارچ سبز میشوند اما مشخص نیست این ویاودیها با چه کارکردها و فعالیتهایی به میدان آمدهاند؟ آیا به مخاطب فکر میکنند و برایشان برنامه دارند؟ چه اهدافی پشتِ پردهشان است و چه کسانی آنها را همراهی میکنند؟
از همه مهمتر چقدر به حقوق مخاطبان توجه دارند؟ مخاطبانی که امروز در بسیاری از روستاهای دورافتاده و مناطق محروم اصلاً به فضای ویاودیها به دلیل قیمت بالای اینترنت و اشتراکهای همین پلتفرمها دسترسی ندارند که در این بازار پراکنده، اثری را برگزینند.
بنابراین این نکته را باید در نظرگرفت پلتفرمها به صورت قارچی میآیند و میروند و خیلی در پسِ آمدنها محتوایی برای مخاطب بیرون نمیآید بلکه از تسهیلات راهاندازی و بهرهمندیهای دیگر استفاده کند وگرنه برای مخاطب هیچ اندوخته و دغدغهمندی وجود ندارد.
به نظر میرسد ناظرین امر برای مجوز دادن به این پلتفرمها باید به این سمت بروند که چرایی این تأسیسها را جویا شوند. به پلتفرمها و رسانههایی اجازه و امکان حضور بدهند که هدف و اهدافی را دنبال کنند مخاطب برایشان اهمیت داشته باشند نه اینکه بخواهند اثری را به دنیایِ مجازی بیاورند که برای خانواده امروز هیچ هدفی را دنبال نکند و به دردِ جامعه نخورد.