شنبه 3 آذر 1403

4 معجزه علوی؛ از زنده کردن مردگان تا مسخ یک مرد

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
4 معجزه علوی؛ از زنده کردن مردگان تا مسخ یک مرد

زندگانی پیامبر صلی‌الله علیه و آله و اهل‌بیت وحی سرشار از معجزات و کرامات است. به مناسبت میلاد امیرالمؤمنین علیه‌السلام 4 معجزه از معجزات آن حضرت را می‌خوانید.

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، زندگانی پیامبرصلی الله علیه و آله و اهل‌بیت وحی سرشار از معجزات و کرامات است. این بزرگواران منطبق بر رویدادهای عصر خویش به اذن‌الله معجزاتی بروز می‌دادند که هر فرد عاقل و پذیرای حق را به تحسین و تعجب وا می‌داشت و بر کوردلی و سخت‌دلیِ منافقان و دشمنان می‌افزود؛ معجزاتی که مردم تا قبل از آن صرفاً در تاریخ انبیای گذشته خوانده بودند، اما اکنون پس از گذشت سال‌ها از عروج آخرین پیامبر یعنی عیسای نبی (ع) به آسمان‌ها، فراتر از آن معجزات را از سوی برترینِ خلفا و برگزیدگان الهی شاهدند.

اما معجزه، از مصدر «اعجاز» به معنای درماندگی، ناتوانی و نیز پایان هر چیز است. اعجاز، به معنای ناتوان کردن یا ناتوان یافتن دیگری است. بنابراین در اصطلاح، عملی است که از سوی برگزیدگان الهی صادر می‌شود، به گونه‌ای که سایرین از انجام چنین عملی عاجزند. امام صادق علیه‌السلام درباره علت عطای معجزه به انبیا و برگزیدگان الهی فرمود: لِیَکُونَ دَلِیلًا عَلَی صِدقِ مَن أَتَی بِهِ وَ المُعجِزَهُ عَلَامَه لِلَهِ لَایُعطِیهَا اِلَا أَنبِیَاءَهُ وَ رُسُلَهُ وَ حُجَجَهُ لِیُعرَفَ بِهِ صِدقُ الصَادِقِ مِن کَذِبِ الکَاذِب؛ برای آنکه دلیل بر صدق و راستی گفتار ایشان باشد، و معجزه علامت و نشانه‌ای است که خداوند عطا نمی‌فرماید مگر به انبیا و رسل و حجج خود، تا درستی گفتار راستگو و دروغ دروغگو شناخته شود.» (علل الشرائع، ج1، ص122)

در ادامه به مناسبت میلاد امیرالمؤمنین علیه‌السلام 4 معجزه از معجزات آن حضرت را می‌خوانید.

معجزات نبوی | روایت امام باقر (ع) درباره معجزه‌ای از پیامبر (ص)

یاد دادن قرآن در یک لحظه به یک خیاط

1. أَنَ عَلِیاً ع مَرَ بِرَجُل یَخِیطُ وَ هُوَ یُغَنِی فَقَالَ لَهُ یَا شَابُ لَو قَرَأتَ القُرآنَ لَکَانَ خَیراً لَکَ فَقَالَ اِنِی لَا أُحسِنُهُ وَ لَوَدِدتُ أَنِی أُحسِنُ مِنهُ شَیئا فَقَالَ ادنُ مِنِی فَدَنَا مِنهُ فَتَکَلَمَ فِی أُذُنِهِ بِشَیء خَفِی فَصَوَرَ اللَهُ القُرآنَ کُلَهُ فِی قَلبِهِ یَحفَظُهُ کُلَه.

شیخ رواندی با استناد از رمیله روایت کرده است: روزی با امام علی علیه‌السلام از کنار یک خیاطی گذشتیم، آن خیاط آواز می‌خواند، امام به او فرمود: ای جوان! اگر قرآن می‌خواندی بهتر بود، او عرض کرد: چیزی از آن حفظ نکرده‌ام تا آن را بخوانم. حضرت به او فرمود: نزدیک بیا و او نزدیک شد، آنگاه در گوشش چیزی فرمود و یک باره به اذن خدای تبارک و تعالی کل قرآن را در وجود آن خیاط نهاد و او در همان لحظه کل قرآن را از بر خواند. (مدینه المعاجز الائمه الاثنی عشر، ج2، ص19)

2. أَنَ رَسُولَ اللَهِ ص اشتَکَی وَ کَانَ مَحمُوماً فَدَخَلنَا مَعَ عَلِی عَلَیهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَهِ ص أَلِمَت بِی أُمُ مِلدَم فَحَسَرَ عَلِی یَدَهُ الیُمنَی وَ حَسَرَ رَسُولُ اللَهِ ص یَدَهُ الیُمنَی فَوَضَعَهَا عَلِی عَلَی صَدرِ رَسُولِ اللَهِ ص وَ قَالَ یَا أُمَ مِلدَم اخرُجِی فَاِنَهُ عَبدُ اللَهِ وَ رَسُولُهُ قَالَ فَرَأَیتُ رَسُولَ اللَهِ استَوَی جَالِساً ثُمَ طَرَحَ عَنهُ الاِزَارَ وَ قَالَ یَا عَلِیُ اِنَ اللَهَ فَضَلَکَ بِخِصَال وَ مِمَا فَضَلَکَ بِهِ أَن جَعَلَ الأَوجَاعَ مُطِیعَهً لَکَ فَلَیسَ مِن شَیء تَزجُرُهُ اِلَا انزَجَرَ بِاِذنِ اللَهِ.

دردها از امام علی علیه‌السلاماطاعت کردند

شیخ رواندی با استناد از سعد بن ابی خالد روایت کرده است: روزی پیامبر مریض شد و در خانه ماند، پس ما و امام علی علیه‌السلام به عیادتش رفتیم و از ایشان احوالپرسی کردیم، پیامبر صلی الله علیه و آله به امام علی علیه‌السلام فرمود: ام ملدم (تب) مرا مریض کرده است. امام دست راستش را دراز کرد و دست راست پیامبر را گرفت و فشار داد و پیامبر نیز دست ایشان را فشار داد، آنگاه امیرالمؤمنین علیه‌السلام دست مبارکش را روی سینه رسول خدا گذاشت و فرمود: ای ام ملدم، از ایشان خارج شو، همانا ایشان بنده و فرستاده خداوند است. راوی می‌گوید: یکباره دیدم پیامبر صلی الله علیه و آله نشست و روپوشی را که روی خودش بود کنار زد و فرمود: چه فضیلتی نزد خدا داری و آن فضیلت این است که بیماری‌ها گوش به فرمان تو هستند و هیچ چیزی درخواست نمی‌کنی مگر اینکه به اذن خداوند آن چیز انجام خواهد شد.

3. لقد سألته قریش صلی الله علیه و آله احیاء میت کفعل عیسی علیه السلام، فدعانی ثم سجانی ببرده السحاب، ثم قال: انطلق یا علی مع القوم الی المقابر، فأحیی لهم باذن الله من یسألونک من آبائهم، و امهاتهم، و أجدادهم، و عشائرهم، فانطلقت معهم، فدعوت الله تبارک و تعالی باسمه الأعظم، فقاموا من قبورهم ینفضون التراب عن رءوسهم باذن الله تعالی، جلت عظمته.

معجزات نبوی | برکت یافتن شگفت‌انگیزِ آب و غذا با معجزه پیامبر (ص)

زنده کردن مردگان

صاحب ثاقب مناقب با استناد از امام علی علیه‌السلام روایت کرده است: روزی قبیله قریش از پیامبر صلی الله علیه و آله خواهش کردند که مردگان را برای آنها زنده کند، ایشان مرا صدا زد و عبای خودش را روی دوشم انداخت و فرمود: ای علی، با آنها به قبرستان برو و به اذن خدای تبارک و تعالی مردگان آنها از جمله پدران و مادران و اجداد آها را زنده کن، آنگاه من به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله آنها را به قبرستان بردم و خدای تبارک و تعالی را با اسم اعظمش خواندم، یک باره به اذن خدای تبارک و تعالی مردگان بلند شدند و خاک‌ها را از روی خود پاک کردند. (مدینه المعاجز الائمه الاثنی عشر، ج 2، ص38)

4. بَینَا أَمِیرُ المُؤمِنِینَ ع یُجَهِزُ أَصحَابَهُ اِلَی قِتَالِ مُعَاوِیَهَ اِذَا اختَصَمَ اِلَیهِ اثنَانِ فَلَغَی أَحَدُهُمَا فِی الکَلَامِ فَقَالَ لَهُ اخسَأ یَا کَلبُ فَعَوَی الرَجُلُ لِوَقتِهِ وَ صَارَ کَلباً فَبُهِتَ مَن حَولَهُ وَ جَعَلَ الرَجُلُ یُشِیرُ بِاِصبَعِهِ اِلَی أَمِیرِ المُؤمِنِینَ ع وَ یَتَضَرَعُ فَنَظَرَ اِلَیهِ وَ حَرَکَ شَفَتَیهِ فَاِذَا هُوَ بَشَر سَوِی فَقَامَ اِلَیهِ بَعضُ أَصحَابِهِ وَ قَالَ لَهُ مَا لَکَ تُجَهِزُ العَسکَرَ وَ لَکَ مِثلُ هَذِهِ القُدرَهِ فَقَالَ وَ الَذِی فَلَقَ الحَبَهَ وَ بَرَأَ النَسَمَهَ لَو شِئتُ أَن أَضرِبَ بِرِجلِی هَذِهِ القَصِیرَهَ فِی هَذِهِ الفَلَوَاتِ حَتَی أَضرِبَ صَدرَ مُعَاوِیَهَ فَأَقلِبَهُ عَن سَرِیرِهِ لَفَعَلتُ وَ لَکِنَ عِباد مُکرَمُونَ لا یَسبِقُونَهُ بِالقَولِ وَ هُم بِأَمرِهِ یَعمَلُونَ.

معجزات نبوی | بازگشت خورشید با دعای پیامبر (ص)

مسخ شدن یک مرد به سگ

شیخ برسی با استناد از محمد بن سنان روایت کرده است: روزی امیرالمؤمنین علیه‌السلام لشکر خود را مجهز می‌کرد، یکباره دو مرد با هم دعوا کردند و یکی از آنها حرف‌های ناپسند به زبان آورده پس به خاطر همین امام علی علیه‌السلام به او فرمود: ساکت شو ای سگ، یک باره بعد از فرموده امام علی علیه‌السلام آن مرد به صورت سگ درآمد و پارس کرد، جماعتی که پیش ایشان بودند تعجب کردند، آن مرد که به صورت سگ درآمده بود با دست خود به امام علی علیه‌السلام اشاره می‌کرد و از چشمانش اشک می‌ریخت و طلب بخشش می‌کرد، آنگاه امام علی علیه‌السلام زیر لب‌های مبارکش زمزمه کرد و یکباره آن شخص به حالت قبلی‌اش برگشت، بعضی از اصحاب بلند شدند و گفتند به ما دستور می‌دهید که لشکر را مجهز کنیم در حالی که دارای این قدرت هستید، ایشان فرمود: قسم به خدایی که نسیم را آفرید و دانه را رویاند اگر می‌خواستم با این پاهای کوتاهم در این سرزمین پهناور قدم بزنم آن را آنقدر دراز می‌کردم تا وقتی که معاویه را با پایم از تختش می‌انداختم؛ ولی بندگان مورد تکریم خدا در گفتار بر او پیشی نمی‌گیرند و آنان فقط به فرمان او عمل می‌کنند. (26 و 27 انبیاء)

انتهای‌پیام /