سه‌شنبه 6 آذر 1403

400-300 معلم به‌خاطر فعالیت صنفی از رتبه‌بندی محروم شدند؛ مدیران را الک کردند

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
400-300 معلم به‌خاطر فعالیت صنفی از رتبه‌بندی محروم شدند؛ مدیران را الک کردند

محمدرضا نیک‌نژاد گفت: تعداد 300 الی 400 معلم داریم که به خاطر فعالیت صنفی از رتبه‌بندی محروم شدند. قبل‌تر هر برخوردی با معلم‌ها متوجه رهبر فعالان صنفی می‌شد، اما الان این برخورد‌ها گریبان معلم‌هایی که فقط در تجمع شرکت می‌کنند هم گرفته است، یعنی معاون مدرسه داشتیم که به دلیل فعالیت‌ها هم رتبه بندی نگرفته و هم بعد از مدتی بازنشستگی اجباری به او دادند.

یک معلم می‌گوید: «ایده مهاجرت در دانش‌آموزان بیشتر شده و حتی این ایده به دانش‌آموزان مقاطع متوسطه اول و ابتدایی هم کشیده شده است. چنین چیزی کم سابقه است، اراده برای مهاجرت خیلی زیاد است، اما توان برای مهاجرت کم است.

به گزارش خبرآنلاین، وقتی از دانش‌آموزان پرسیده می‌شود دلایل ایده مهاجرتی که در ذهن دارند برای چیست، می‌گویند چشم‌انداز تحصیلی و شغلی در خارج از کشور را برای خودشان روشن‌تر می‌بینند.»

از حوادث شهریور سال گذشته به بعد مدرسه و دانش‌آموز وجه دیگری پیدا کرد، دیگر فقط کنکور، آموزش و تعطیلی برای آلودگی هوا نبود که مورد بحث و نظر قرار می‌گرفت، حالا کنشگری اجتماعی هم وجه دیگری بود که دانش‌آموزان با آن دیده و شنیده شدند، موضوعی که در گفت‌وگو با نرگس ملک‌زاده، محمدرضا نیک‌نژاد و محمد داوری به‌عنوان معلم به آن پرداخته شد،

اما حالا یک وجه دیگر باید به دانش‌آموزان اضافه کرد، چیزی‌که تقریباً بخش زیادی از جامعه را فرا گرفته و مدرسه و دانش‌آموز را هم استثنا نکرده است، میل به مهاجرت به جامعه دانش‌آموزان و معلم‌های جدید الورود رخنه کرده طوری‌که به‌تعبیر نیک‌نژاد «خیلی‌ها کوله پشتی مهاجرت را حداقل در ذهن خود بسته‌اند.» موضوعی که نرگس ملک‌زاده نکته جالبی درباره آن مطرح می‌کند: «یک بار از دانش‌آموزان خواستم شناسنامه‌ای درست کنند که مجموعه‌ای از علاقه‌ها و نشانه‌های خودشان باشد و ما بتوانیم با خواندن آن دانش‌آموز را بشناسیم، خیلی از دانش‌آموزان سفر کردن و رفتن از ایران را جزو علاقه‌های خودشان نوشته بودند، خیلی‌های‌شان ترکیه را برای مهاجرت انتخاب کردند که این نشان می‌دهد انگار فقط دوست داشتند از این‌جا بروند.»

در این گفتگو که با حضور سه معلم برگزار شد علاوه بر موضوع مهاجرت میان دانش‌آموزان و معلمان به بررسی وضعیت معلم‌ها در ساختار فعلی آموزش و پرورش هم پرداخته شد.

متن کامل گفتگو در ادامه آمده است:

خانم ملک‌زاده، مدتی قبل آموزش و پرورش اعلام کرد حدود 20 هزار مدیر مدرسه عوض شدند که به‌نظر می‌رسد شامل حال شما هم شده است، این تغییرات برای چه بود؟

ملک‌زاده: وقتی مرا صدا کردند گفتند تغییر شما به خاطر مطالب انتقادی، گفتگو‌هایی که انجام می‌دهی، مطالبی که می‌نویسی، فعالیت صنفی، حمایت از معلمان زندانی و مسائل مربوط به حوادث سال گذشته است، برای همین ابلاغ مدیریت مرا لغو کردند. من 10 سال است که ضمن مدیر بودن نقد‌های خودم را به وضعیت آموزش و پرورش نوشته‌ام، اما در این دولت این‌طور تصمیم گرفتند، این‌ها انتقادات را برنمی‌تابند.

ویژگی مشترک این 20 هزار مدیری که تغییر کردند چه بوده؟

ملک‌زاده: تغییرات بیشتر جنبه سیاسی داشته، به‌نظرم آموزش و پرورش سیاسی‌ترین سال‌های خودش را می‌گذراند و سیاسی‌ترین تصمیمات هم می‌گیرد، چیزی که ما از خودشان می‌شنویم اعتراضات سال گذشته در این تغییر و تحول‌ها تاثییر گذاشته است، به‌نظرم در سالی که منتهی به انتخابات مجلس می‌شود یک جور خالص سازی در آموزش و پرورش رخ داده است، انگار که مدیران را الک کردند، آن‌ها که خوب بودند برداشتند کنار گذاشتند و ریز‌ها را برای مدیریت مدارس انتخاب کردند. حتی همکار‌هایی که برای آرام کردن جو مدرسه در سال گذشته فقط همراهی‌هایی با دانش‌آموزان داشتند برکنار شدند.

کسی‌که جای شما مدیر شد را می‌شناسید؟

ملک‌زاده: بله

دیدگاه‌های ایشان با شما خیلی متفاوت است؟

ملک‌زاده: بله، به‌طور کلی مدیرانی که جایگزین شدند هم از نظر دیدگاه متفاوت هستند و هم از نظر تجربه تفاوت دارند.

نیک‌نژاد: تغییرات فقط مربوط به مدیران و معاونان نبود، این دولت یک لایه تندرو از اصولگرایان است که با هدف خاصی سرکار آمده است، در یکی دو سال عمر این دولت حذف کردن افراد در آموزش و پرورش بی‌سابقه بوده، در هیچ دوره‌ای این‌طور علیه معلم‌ها نبودند.

پیش از این معلم‌هایی که فعالیت صنفی داشتند عموما درگیر روند رسیدگی قضایی می‌شدند، اما الان این وظیفه به عهده ساختار اجرایی در آموزش و پرورش شده است، یعنی تعداد 300 الی 400 معلم داریم که به خاطر فعالیت صنفی از رتبه‌بندی محروم شدند. قبل‌تر هر برخوردی با معلم‌ها متوجه رهبر فعالان صنفی می‌شد، اما الان این برخورد‌ها گریبان معلم‌هایی که فقط در تجمع شرکت می‌کنند هم گرفته است، یعنی معاون مدرسه داشتیم که به دلیل فعالیت‌ها هم رتبه بندی نگرفته و هم بعد از مدتی بازنشستگی اجباری به او دادند. برخورد‌های سیاسی امنیتی را در ساختار آموزش و پرورش آنقدر گسترش داده‌اند که باید گفت در این زمینه سیاه‌ترین دوران آموزش و پرورش را سپری می‌کنیم.

ملک‌زاده: سال گذشته در جریان اعتراضات می‌گفتند جمعیت خاکستری معلم‌ها زیاد است، فکر می‌کنم با اقدامات جدید خودشان قصد داشتند آموزش و پرورش را متناسب با دیدگاه خودشان سفید کنند، اما در واقع سیاه‌تر کردند، آثار ضربه‌ای که این اتفاق می‌زند در سال‌های آینده مشخص می‌شود، امروز برای معاون اداره کل کسی را داریم که دو سال سابقه دارد، یک فرد با دو سال سابقه چه‌طور به این جایگاه رسیده است، به‌نظرم پاداش‌های فعالیت در ستاد انتخاباتی خودشان را در آموزش و پرورش به این افراد دادند.

وظیفه حراست فقط سختگیری به معلم‌ها نیست، در جریان اخراج و حذف رتبه‌بندی یکسری فشار‌ها از بیرون آموزش و پرورش بود، اما حراست به جای این‌که از همکار خودش حمایت کند با فشار‌ها همراهی کرد، اتفاقات اخیر نتیجه همکاری و کم کاری حراست بود، همکاری با نهاد‌های بیرون از آموزش و پرورش و کم کاری برای این‌که از همکار خودش حمایت نکند. از دست دادن معلم‌ها به‌خاطر دلایل کوچک و پیش‌پا افتاده سیاسی یا اعتراضاتی که حق قانونی معلم محسوب می‌شود ضرر به خود حاکمیت است چراکه برای پرورش این همکار وقت و هزینه صرف شده است، برای همین می‌گویم وظیفه حراست آموزش و پرورش حراست از همکار است، وقتی نهاد‌های بیرون از آموزش و پرورش فشار وارد می‌کنند حراست نباید مطیع باشد.

داوری: وقتی درباره مدرسه صحبت می‌کنیم سه عنصر معلم، دانش‌آموز و مدیر مدرسه مثلثی هست که چشم‌انداز یک مدرسه را تعیین می‌کند، وضعیت دانش‌آموز‌ها که مخدوش، ناامید و فراری از مدرسه است، دانش‌آموزان قربانی رویکرد‌های غلط شدند. در این وضعیت مدیریت مدرسه مهم است، سمت‌وسوی هر مدرسه‌ای با تغییر مدیر تغییر می‌کند، تغییر مدیران مدارس با این رویکرد‌ها نگران کننده است چراکه می‌بینیم مدیران جدید با چه نگرشی انتخاب می‌شوند و گمان می‌کنم اعتبار زدایی که از مسجد و پادگان صورت گرفته دارد برای مدرسه هم اتفاق می‌افتد، بی اعتبار شدن یعنی اعتماد مردم را از دست دادن و کارکرد اصلی خودشان را فراموش کردن، اگر مدرسه نماد تربیت است و خانواده‌ها باید به آن اعتماد کنند این اعتبار دارد از آن گرفته می‌شود.

بعد از تغییرات مدیران ماجرای کمبود معلم چه بود؟

داوری: کمبود معلم ذیل بحث مدیریت آموزشی است، ما در مدیریت آموزشی بحثی تحت عنوان مدیریت منابع انسانی داریم، مهمترین منبع انسانی آموزش و پرورش هم معلم است، علت کمبود معلم این است که رویکرد تربیت و تعلیم معلم در سال‌های گذشته با یک آینده‌نگری براساس واقعیت‌ها و نیاز‌های آموزش و پرورش نبوده است.

آمار‌ها موجود است و معلوم بود در سال‌های اخیر خروجی‌های آموزش و پرورش افزایش پیدا می‌کند، امروز علاوه بر مواجه شدن با آمار آشکار کمبود معلم، با یک آمار پنهان کمبود معلم‌های دارای کیفیت مواجه هستیم، یعنی از سرباز معلم، معلم نهضتی، معلم طرح خرید خدمات استفاده می‌شود، یعنی استفاده معلم‌های بازنشسته که ارزشمند هستند، اما نباید مجدد با این انرژی در کلاس‌ها حضور داشته باشند یا از دانشجو معلم‌هایی در کلاس درس استاده می‌شود که حتی یک جلسه دوره هم ندیده‌اند. در نتیجه آمار کمبود معلم از نظر کمی و کیفی گسترده است.

نیک‌نژاد: ریشه این کمبود‌ها در ایران به برنامه‌ریزی غلط از گذشته برمی‌گردد و همه هم می‌دانستند این اتفاق خواهد افتاد، اما نحوه جبران آن وظیفه دولت‌های اخیر از جمله دولت فعلی بود. امروز علاوه بر این‌که شغل معلمی فرسایشی شده چراکه محتوای کتاب‌ها متناسب با نیاز دانش‌آموزان نیست یک نگاه صرفه جویی در آموزش و پرورش وجود دارد طوری‌که درآمد معلم را بسیار کمتر از میانگین درآمدی در جامعه قرار داده است، بنابراین اقبالی برای معلم شدن وجود ندارد.

ملک‌زاده: کمبود معلم از سال‌های 1395 مطرح می‌شد، بنابراین پیش‌بینی کمبود معلم توسط دولت‌های قبل انجام شده بود، اما به قول مسئولان فعلی بی‌سابقه‌ترین آزمون استخدامی در چند سال اخیر حالا برگزار شده است، این ضعف دولت است که نتایج آزمون استخدامی آنقدر به تعویق افتاد که کلاس‌های درس در مهرماه خالی شد، این عدم مدیریت دولت فعلی که دیگر به کم کاری دولت‌های قبل ربطی ندارد، این آشفتگی که در مدارس به‌خاطر کمبود معلم ایجاد شد بچه‌ای است که خود دولت سیزدهم به‌دلیل عدم پیش‌بینی زاییده است و باید آن را گردن بگیرد. به نظرم اگر بخواهیم سهم دولت‌ها در کمبود معلم را بررسی کنیم سهم دولت سیزدهم کمتر از دولت‌های قبل نیست.

صحبت‌هایی درباره تمایل و قصد مهاجرت دانش‌آموزان و معلم‌ها شنیده می‌شود، ارزیابی شما چیست؟

داوری: معلم‌ها بیشتر بعد از بازنشستگی مهاجرت می‌کنند، اما اخیراً ایده مهاجرت در دانش‌آموزان بیشتر شده و حتی این ایده به دانش‌آموزان مقاطع متوسطه اول و ابتدایی هم کشیده شده است. چنین چیزی کم سابقه است، اراده برای مهاجرت خیلی زیاد است، اما توان برای مهاجرت کم است. وقتی از دانش‌آموزان پرسیده می‌شود دلایل ایده مهاجرتی که در ذهن دارند برای چیست، می‌گویند چشم‌انداز تحصیلی و شغلی در خارج از کشور را برای خودشان روشن‌تر می‌بینند. در نسل جدید مسئله اقتصاد در انتخاب رشته اهمیت زیادی دارد، به شدت معتقدند که رشته‌ای باید انتخاب کنند تا درآمد کافی از آن داشته باشند، برای همین گرایش به مهاجرت میان دانش‌آموزان افزایش پیدا کرده است.

نیک‌نژاد: خیلی از دانش‌آموزانِ گذشته خودم امروز مهاجرت کرده‌اند، بعد از حوادث سال گذشته میزان سرخوردگی دانش‌آموزان افزایش پیدا کرد. به دلیل برخورد‌هایی که انجام شده، برخلاف آقای داوری معتقدم خیلی از معلم‌های جدید گرایش به مهاجرت دارند، این معلم‌ها از فضای آموزشی کشور به شدت بدشان می‌آید، نسل جدید دانش‌آموزان و معلمان کوله‌پشتی مهاجرت را حداقل در ذهن‌شان بسته‌اند و فقط منتظر یک فرصت هستند.

ملک‌زاده: شرایط اقتصادی درباره مهاجرت اثرگذاری زیادی دارد، اکثر دانش‌آموزان ما شرایطی که بخواهند مهاجرت کنند را ندارند، اما همان‌طور که آقای نیک‌نژاد گفت ذهن‌شان را برای مهاجرت به دلیل ناامیدی‌ها و سرخوردگی‌هایی که دارند آماده کرده‌اند، آن‌ها به مهاجرت تمایل دارند. یک بار از دانش‌آموزان خواستم شناسنامه‌ای درست کنند که مجموعه‌ای از علاقه‌ها و نشانه‌های خودشان باشد و ما بتوانیم با خواندن آن دانش‌آموز را بشناسیم، خیلی از دانش‌آموزان سفر کردن و رفتن از ایران را جزو علاقه‌های خودشان نوشته بودند، خیلی‌های‌شان ترکیه را برای مهاجرت انتخاب کرده‌اند که این نشان می‌دهد انگار فقط دوست داشتند از این‌جا بروند.

از میان اخبار

زیر پوست خودکشی دو کارگر پتروشیمی؛ چرا «کارگران» سنگ زیرین آسیاب شده‌اند؟

معمای خودکشی دانش‌آموزان آبدانان