آتش تغییر اقلیم بر جان جنگلها
مجید شفیعپور رئیس موسسه ملی تغییر اقلیم و محیطزیست دانشگاه تهران
از وقایع و رخدادهای موسوم به رخدادهای حدی اقلیمی که در آستانه بسیار با شدت فراتر از حد و آستانه قابلقبول اتفاق میافتد، میتوان به آتشسوزیهای گسترده در سراسر جهان اشاره کرد. کمابیش4 دهه است، جهان شاهد افزایش این گونه رخدادهای حدی آن بوده است. فراوانی مناطق تحتتاثیر سوء این رخدادها رو به افزایش است، بهگونهای که طبق تحقیق امروز هیچ جایی از کره زمین نیست که از آثار سوء تغییرات اقلیمی که مهمترین و برجستهترین آن پدیده گرمایش جهانی است، در امان مانده باشد. از مهمترین اثرات سوء تغییرات اقلیمی، افزایش میانگین دمای سطحی و تغییرات رژیمهای بارشهای جوی است. بهطبع وقتی که صحبت از تغییرات رژیمهای بارش جوی میکنیم، به مباحثی چون خشکسالی یا عدمبارش طولانیمدت و همچنین با افزایش دمای سطحی و افزایش تبخیر و کاهش رطوبت موجود در خاکهای سطحی اشاره میشود.
محیطهایی چون محیطهای جنگلی نسبت به رطوبت نسبی در خاک و افزایش دما بسیار حساس است. عدمبارشهای طولانیمدت و خشکسالیهای مفرط و ازدیاد دمای سطحی در کنار وزش باد که اصطکاکی بین برگهای خشک ایجاد میکند، زمینه را برای رخدادهای طبیعی آتشسوزی یا بهاصطلاح خودسوزی جنگلها فراهم میکند. همانطور که گفته شد، اثرات تغییرات اقلیمی را میتوان در 2 گروه افزایش میانگین دمای سطحی و تغییر رژیم بارشهای جوی بررسی کرد. تغییر رژیم بارشهای جوی به این معنا است که بارشها در مدت زمان کوتاه، اما سیلآسا صورت میگیرد و پس از آن، برای مدت زمان زیادی بارش انجام نمیشود و خشکسالیها را رقم میزند. شتاب گرفتن پدیده خودسوزی جنگلها بهصورت لجامگسیخته، گسترده و فراگیر که مهار کردن آن مدت زمان و انرژی خیلی زیادی را مطالبه میکند و همراه با خسارتهای جانی تنوع زیستی گیاهی، جانوری و مالی زیادی همراه بوده، در جاهای مختلف کره زمین در حال روی دادن است و طی 10 سال گذشته با افزایش این رخدادها مواجه بودهایم. اقدامات لازم در مقابله با پدیده گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی باید در 2 بال دنبال شود. نخستین بال این اقدامات موسوم به سازگاری یا تطابق یافتن جوامع بشری با شرایط تغییر پیداکرده اقلیمی است؛ به این معنا که با شکلگیری این شرایط تابآوری خود را در مقابل خسارتها و مشکلات ایجادشده افزایش دهیم. افزایش تابآوری در عرصههای گوناگون؛ باید چه تابآوری شهری و چه تابآوری در کمبود منابع آبی تجدیدپذیر افزایش پیدا کند. بال دیگر این اقدامات موسوم به تعدیل یا همان کاهش انتشار گازهای گلخانهای ناشی از منابع احتراقی و غیراحتراقی است که منتهی به انتشار گازی چون دیاکسیدکربن و متان میشود. چنین اقداماتی نیازمند فناوری، ظرفیت نیروی انسانی و منابع مالی متناسب در جامعه جهانی است تا بتوانیم بهطورمتناسب در بازههای زمانی کوتاهمدت 10 ساله، میان مدت در حدود 40 ساله و طولانیمدت تا پایان قرن بیستویکم که کمتر از 8 دهه از آن باقی مانده است، زمینه افزایش میانگین دمای سطحی کره زمین را به زیر آستانه 2 درجه سلسیوس حفظ و مهار کنیم و اجازه دهیم بسیاری از مناطق دنیا غیرقابل سکونت شوند. دولتها همواره نماینده مردم هستند تا بتوانند باتوجه به تخصصشان در موضوعات گوناگون سیاستگذاری و تصمیمگیری کنند. این برنامهها عوامل اجرایی دارند که عموما مردم اجزای این عوامل اجرایی هستند، بنابراین نباید تنها مسئولیت سازگاری و کاهش آثار تغییرات اقلیمی را در محدوده وظایف دولتها بدانیم. در اصل نباید این 2 مولفه را مجزا از یکدیگر بدانیم. بهطورطبیعی جزء به جزء مردم باید در این رابطه تلاش کنند، زیرا دولتمردان در هر کشوری قشر اندکی از جمعیت مردم را شامل میشوند. در حقیقت، دولت و مردم باید یکپارچه از راهکارها و برنامهها تبعیت کنند که الگوی زیستی متفاوتی را در سازگاری و مقابله با اثرات شوم گرمایش جهانی بهوجود بیاورند و در پیش بگیرند.