چهارشنبه 5 آذر 1404

نبرد برای هژمونی انرژی

وب‌گاه دنیای اقتصاد مشاهده در مرجع
نبرد برای هژمونی انرژی

از زمان سقوط دولت بشار اسد، رئیس‌جمهور سابق سوریه، حملات اسرائیل به سوریه به طور پیوسته گسترش یافته است. تل‌آویو اکنون نقاط مرتفع استراتژیک، از جمله جبل الشیخ (کوه هرمون) را کنترل می‌کند که با ارتفاع 2814 متر مشرف به سوریه، عراق، اردن، لبنان و فلسطین اشغالی است. از این نقطه، اسرائیل می‌تواند فعالیت‌های هوایی را از جبل‌الطارق تا سوریه رصد کند؛ قابلیتی که با سیستم‌های نظارتی پیشرفته تقویت...

در استان قنیطره، اسرائیل تقریبا در کل منطقه مستقر شده است. «اغیاد حجازی» در گزارشی برای «د کریدل» می‌نویسد، نیروهای اسرائیلی حتی به حومه دمشق نیز پیشروی کرده و تا تیپ منحل شده 78 - تنها پنج کیلومتر از قطنه و 20 کیلومتر از مرکز دمشق - رسیده‌اند. مواضع اسرائیل اکنون تا رخله، روبه‌روی شهر لبنانی یحمر، امتداد یافته است. رخله یک نقطه استراتژیک است که 1500 متر ارتفاع دارد و مشرف به سه جاده حیاتی است که دمشق را به بعلبک و بیروت متصل می‌کند، و همچنین مشرف به دره بقاع لبنان است و حدود 30 کیلومتر از گذرگاه مَصنع - جاده اصلی بین دمشق و بیروت - فاصله دارد.

در شرق، استان سویدا عملا از کنترل دمشق خارج شده است. پس از اعلام «حمایت» اسرائیل از جامعه دروزی - که توسط نخست‌وزیر اسرائیل و دیگر مقامات این رژیم تکرار شد - جناح‌های محلی یک «گارد ملی» 3000 نفره تحت فرماندهی واحد تشکیل داده‌اند که طبق گزارش‌ها مستقیما توسط اسرائیل تامین مالی می‌شود. درحالی‌که این دستاوردهای ارضی اغلب از دریچه امنیتی مورد بحث قرار می‌گیرند، پیامدهای آنها فراتر از میدان نبرد می‌رود. کنترل اسرائیل بر جغرافیا به طور فزاینده‌ای با کنترل بر منابع - به‌ویژه آب و گاز - دو کالایی که قدرت و بقا را در شام تعریف می‌کنند، درهم‌تنیده شده است.

آب و گاز به‌عنوان ابزار قدرت

پیشرفت‌های اخیر تل‌آویو، جنوب سوریه را به صحنه‌ای تبدیل کرده است که در آن رقابت بر سر منابع، سیاست‌های منطقه‌ای را تغییر شکل می‌دهد. فراتر از تجاوز نظامی، جاه‌طلبی اسرائیل در تسلط بر «حوضه یرموک» - یک مخزن آب ضروری که سوریه، اردن و فلسطین اشغالی را تغذیه می‌کند - نهفته است. ادغام آن حوضه در شبکه آب موجود اسرائیل که از جلیله تا صحرا امتداد دارد، نشان‌دهنده گسترش قابل‌توجه هژمونی آبی اسرائیل خواهد بود. بااین‌حال، آب تنها بخشی از داستان است. جنوب سوریه همچنین در تقاطع جاه‌طلبی‌های انرژی قرار دارد. اسرائیل به دنبال مسدود کردن هرگونه مسیر آینده خط لوله گاز قطر - ترکیه است که از مدت‌ها پیش پیشنهاد شده و از سوریه در مسیر خود به اروپا عبور می‌کند؛ جایگزینی که می‌تواند کریدور صادرات گاز EastMed اسرائیل را تضعیف کند. از این نظر، جنوب سوریه به نقطه تماس بین پروژه‌های آب و گاز تبدیل می‌شود، زیرا تل‌آویو به دنبال انحصار تامین‌کنندگان به‌عنوان اهرم ژئواستراتژیکی است که به این رژیم توانایی تغییر نقشه انرژی و حاکمیت در شام را می‌دهد.

خط لوله قطر - ترکیه و اقدامات متقابل اسرائیل

خط لوله گاز قطر - ترکیه (که در ابتدا در سال 2009 مطرح شد) قرار بود گاز قطر را از طریق عربستان سعودی، اردن و سوریه به ترکیه و سپس به اروپا منتقل کند. دمشق در آن زمان آن طرح را رد کرد و از منافع رقابتی مسکو جانب‌داری کرد. اما با برنامه‌ریزی اتحادیه اروپا برای پایان‌دادن به وابستگی خود به گاز روسیه تا سال 2027، این ایده - به‌ویژه پس از فروپاشی دولت مرکزی سوریه - دوباره مورد توجه قرار گرفته است. در 9 دسامبر 2024، یک روز پس از سقوط دمشق، آلپ ارسلان بایراکتار، وزیر انرژی ترکیه، آشکارا اظهار کرد که این پروژه می‌تواند «در صورت دستیابی سوریه به تمامیت ارضی و ثبات» احیا شود. وی افزود: «اگر چنین باشد، این خط لوله باید ایمن باشد. ما امیدواریم که چنین باشد. اگر چنین باشد، پروژه‌های زیادی در انتظار اجرا هستند».

اسرائیل، اگرچه در این خط لوله مشارکتی ندارد، اما از نزدیک اوضاع را زیر نظر دارد. در طول دهه گذشته، اسرائیل خود را به‌عنوان صادرکننده انرژی به اروپا معرفی کرده است و میدان‌های گازی «لویاتان» و «تامار» در هسته استراتژی این رژیم قرار دارند. اسرائیل از طریق خط لوله EastMed به قبرس و یونان و صادرات به مصر برای مایع‌سازی و صادرات مجدد، یک معماری انرژی ایجاد کرده است که برای تقویت نقش منطقه‌ای‌اش طراحی شده است. تحلیل‌های اندیشکده‌های اسرائیلی، از جمله مرکز مطالعات استراتژیک بگین - سادات، هشدار می‌دهند که خط لوله قطر - ترکیه با ارائه گاز ارزان‌تر به اروپا، مستقیما با پروژه‌های اسرائیل رقابت خواهد کرد. تبدیل ترکیه به دروازه اصلی انرژی، جاه‌طلبی تل‌آویو برای ایفای نقش به‌عنوان قطب اصلی منطقه را نیز تضعیف خواهد کرد. برخی از محققان اسرائیلی اذعان می‌کنند که اگرچه اتصال ترکیه به خط لوله گاز عرب از طریق مصر و اردن می‌تواند به نفع صادرات اسرائیل باشد، اما احیای مسیر قطر، اهرم اسرائیل را به‌شدت کاهش می‌دهد.

جنوب سوریه: کریدور جدید انرژی

«عامر دیب»، اقتصاددان و رئیس شورای رنسانس سوریه، به «د کریدل» می‌گوید که درگیری‌های تازه در جنوب را نمی‌توان از این معادلات منابع جدا کرد. او می‌گوید امنیت و اقتصاد اکنون در یک محور حرکت می‌کنند و منطقه‌ای را که از درعا و سویدا تا قنیطره و جولان اشغالی امتداد دارد، حساس‌ترین منطقه برای انرژی، کشاورزی و آب توصیف می‌کند. دیب خاطرنشان می‌کند که کشف میدان لویاتان توسط اسرائیل نقطه عطفی در وضعیت اسرائیل بود که از سال 2024 بیش از 13.1میلیارد مترمکعب گاز به مصر و اردن صادر کرده است و به دنبال گسترش تولید خود برای تبدیل‌شدن به رقیب مستقیم پروژه‌های گازی قطر یا ایران است. دیب توضیح می‌دهد که هرگونه احیای خط قطر - ترکیه، پویایی انرژی موجود را بر هم می‌زند. وی خاطرنشان می‌کند که این امر موازنه نفوذ را به سمت دوحه و آنکارا تغییر می‌دهد و مستقیما صادرات اسرائیل را تهدید می‌کند.

نبرد برای برتری آب

اسرائیل به‌موازات جاه‌طلبی‌های انرژی خود، کنترل خود را بر شبکه آب جنوب سوریه تشدید کرده و بر حوضه رودخانه یرموک و سد «وحده» در مرز سوریه و اردن تمرکز کرده است. این حوضه بخش عمده‌ای از جنوب سوریه و شمال اردن را در برمی‌گیرد و تقریبا یک‌دهم نیازهای آبی آنها را تامین می‌کند. این کنترل بخشی از یک طرح گسترده‌تر است که شامل جبل الشیخ، چشمه بانیاس و سدهای قنیطره می‌شود، جایی که تل‌آویو در ماه‌های گذشته کنترل خود را به سدهای کوچک‌تری مانند المنتره (که حدود 2درصد از آبیاری منطقه را پوشش می‌دهد)، عین الزوان (1.5 درصد) و سرچشمه‌های رودخانه رقاد که حدود 8درصد از منابع آبی جنوب را تشکیل می‌دهد، گسترانده است. اسرائیل با کنترل رودخانه یرموک که حدود 20 درصد از منابع آب جنوب را پوشش می‌دهد، قادر است بر مخزن سد وحده (با ظرفیت 110‌میلیون مترمکعب) که استان‌های جنوب سوریه و شمال اردن حدود 10 درصد از نیازهای آبی خود را از آن تامین می‌کنند، نفوذ کند.

در یک تحول اخیر، نیروهای اسرائیلی به سمت سد جبیلیه در حومه غربی درعا (که حدود سه درصد از آبیاری محلی را پوشش می‌دهد) حرکت کرده‌اند. این تغییرات، اردن را با ازدست‌دادن یک منبع آب استراتژیک تهدید می‌کند و جنوب سوریه را به عرصه نفوذ منطقه‌ای تبدیل می‌کند که توسط اسرائیل از طریق آب، نه فقط قدرت نظامی، کنترل می‌شود. «جعفر خدور»، تحلیلگر سیاسی، می‌گوید: «کنترل اسرائیل به جنوب سوریه نه‌تنها از جنبه امنیتی، بلکه از جنبه اجتماعی و منابع انرژی نیز در ارزیابی استراتژیک قرار دارد. سیاست اسرائیل در جنوب سوریه ابعاد جدیدی به خود گرفته است که محدود به تهاجمات نیست، زیرا در ماه سپتامبر 2025 شاهد تخریب خطوط آب در روستاهای زبیده الشرقیه در حومه مرکزی قنیطره و الحمیدیه در حومه شمالی قنیطره بودیم که منجر به قطع آب به روی مردم محلی شد.» او می‌افزاید: «این مقدمه‌ای برای فشار بر مردم و احتمالا آوارگی بعدی آنهاست» و تاکید می‌کند که «شهرک‌سازی مبتنی بر جایگزینی و انحلال است، یعنی آوردن مهاجران برای جایگزینی جمعیت بومی، و بسیاری از منابع آن به آب، به‌ویژه شهرک‌های کشاورزی که آب شریان اصلی آن است، متکی است.»

گزارشی از «مرکز دانش اسرائیل برای آمادگی در برابر تغییرات اقلیمی»، با استناد به پیش‌بینی‌هایی مبنی بر رشد 60 درصدی جمعیت سوریه تا سال 2050 در بحبوحه خشکسالی شدید، استدلال کرد که تشدید تنش‌های امنیتی آینده در سوریه اجتناب‌ناپذیر و حتی «ضروری» است. این گزارش مدعی شد که چنین شرایطی، کنترل پیشگیرانه اسرائیل بر آب را به‌عنوان یک حائل استراتژیک و ابزاری برای مذاکره توجیه می‌کند. دیب خاطرنشان می‌کند که حوضه جولان به‌تنهایی بیش از 30 درصد از آب کشاورزی اسرائیل را تامین می‌کند. این بدان معناست که هرگونه گسترش به جنوب سوریه، برتری بلندمدت آب را در منطقه‌ای که از قبل با کمبود منابع مواجه است، تضمین می‌کند. او می‌افزاید، منطقه حاصلخیز از قنیطره تا درعا، برای پروژه‌های کشاورزی تحت حمایت اسرائیل که برای صادرات به بازارهای نزدیک در اردن و اسرائیل در نظر گرفته شده‌اند، موردتوجه قرار گرفته است.

او توضیح می‌دهد که این منطقه مستقیما به شبکه‌های آبی یرموک و جولان متصل است که از نظر تاریخی از مهم‌ترین منابع آب در شام هستند و شامل زمین‌های کشاورزی حاصلخیزی است که نقش عمده‌ای در تولید کشاورزی سوریه داشته‌اند. اهمیت جنوب دیگر به کشاورزی محدود نمی‌شود؛ بلکه به ژئو انرژی تبدیل شده است، زیرا این منطقه یک کریدور زمینی بالقوه برای هر خط لوله گاز یا نفتی است که خلیج‌فارس را به دریای مدیترانه یا ترکیه متصل می‌کند و کنترل آن را به یک هدف مشترک برای بازیگران منطقه‌ای تبدیل می‌کند.

خدور در ادامه توضیح می‌دهد: «منشأ امنیتی استراتژیک سیاست شهرک‌سازی اسرائیل به تل‌آویو این امکان را می‌دهد که در هر مذاکره‌ای کارت‌های باج‌گیری ارائه دهد، زیرا به‌عنوان‌مثال، اردن از رژیم صهیونیستی آب می‌خرد و از سال 1967، اسرائیل بیش از 80‌میلیون مترمکعب آب سوریه را تصاحب کرده است و کل مقداری که از کشورهای اطراف استخراج می‌کند، سالانه بیش از 1280‌میلیون مترمکعب است.» خدور می‌افزاید: «همه این جزئیات ظریف و خطرناک، پرونده انرژی را به پرونده‌ای امنیتی و سیاسی در استراتژی اسرائیل تبدیل می‌کند، زیرا نه‌تنها به منابع آب به‌عنوان منابع طبیعی مربوط می‌شود، بلکه به‌عنوان ابزاری برای کنترل و سلطه، به‌ویژه در منطقه‌ای خشک و بیابانی مانند منطقه ما نیز مربوط است».

منازعه جنوب سوریه بسیار فراتر از جنگ سنتی تکامل یافته است. این منازعه اکنون نمایانگر یک مبارزه چند بعدی بر سر جغرافیا، حاکمیت و بقا است. آب و گاز - که زمانی منابع طبیعی بودند - به ارکان استراتژی منطقه‌ای اسرائیل تبدیل شده‌اند. در بحبوحه وخامت شرایط آب‌وهوایی، اسرائیل آسیب‌پذیری‌های زیست‌محیطی خود را به دارایی‌های ژئوپلیتیک تبدیل می‌کند. با کنترل حوزه‌های کلیدی و مسدودکردن خطوط لوله رقیب، کمبود آب را به اهرم فشار تبدیل می‌کند. برای مقامات انتقالی سوریه، چالش، حیاتی است: «دفاع از آنچه از شریان‌های حیاتی استراتژیک کشور در شرایط فروپاشی اقتصادی و تجاوز خارجی باقی مانده است». نتیجه این رقابت چیزی بیش از سرنوشت جنوب سوریه را تعیین خواهد کرد. این رقابت، فصل بعدی توازن قدرت در غرب آسیا را شکل خواهد داد؛ توازنی که نه با خطوط مقدم، بلکه با کنترل جریان آب و انرژی در سراسر نقشه درهم‌شکسته منطقه تعریف می‌شود.

فراتر از سوریه، استراتژی اسرائیل برای اعمال‌نفوذ مبتنی بر منابع، تا اعماق خلیج‌فارس امتداد دارد. تل‌آویو از طریق شرکت‌هایی مانند «IDE Technologies»، سیستم‌های نمک‌زدایی و بازیافت آب خود را در هسته زیرساخت‌های عربستان و کویت، اغلب از طریق کنسرسیوم‌هایی که مشارکت اسرائیل را پشت واسطه‌های اروپایی پنهان می‌کنند، تعبیه کرده است. کارشناسان هیدروژئولوژی اسرائیل توصیه می‌کنند که تل‌آویو پس از سقوط دولت اسد، با دمشق در مدیریت منابع آب همکاری کند و این امر، کنترل استراتژیک اسرائیل بر توسعه آب‌های زیرزمینی و پروژه‌های کشاورزی را برجسته می‌کند.

این رویکرد می‌تواند به اسرائیل نفوذ قابل‌توجهی بر مدیریت آب در سوریه، به‌ویژه در مورد سفره آب زیرزمینی شرقی هرمون که رودخانه‌های «بانیاس» و «دن» و «وادی برادا» - منبع اصلی آب دمشق - را تغذیه می‌کند، بدهد. این به یک مدل منطقه‌ای نفوذ تبدیل شده است، جایی که وابستگی به فناوری آب اسرائیل، بی‌سروصدا عادی‌سازی را بدون دیپلماسی یا اعلامیه پیش می‌برد.