آدم مناسبی برای کاپیتانی در تیم ملی هستم / جهانبخش: نمیتوانی به بینی یک شمالی دست بزنی!

علیرضا جهانبخش در یک مصاحبه به زبان انگلیسی در مورد بخشهای بکر زندگی فوتبالی خود صحبت کرد.
به گزارش "ورزش سه"، علیرضا جهانبخش کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران حالا در اوج پختگی و در سی سالگی همچنان جاه طلبی اوایل جوانی خود را دارد و میخواهد در فوتبال اروپا به کار ادامه بدهد. علیرضا که به واسطه سالها حضور در فوتبال باشگاهی اروپا و از جمله لیگ انگلیس تسلطی مثال زدنی به زبان انگلیس دارد در یک مصاحبه یوتوبی که در ورزشگاه هیرنفین ضبط شده صحبتهای جالبی را به زبان آورد و به مرور خاطرات مهم دوران حضور در فاینورد و تیم ملی ایران تا رسیدن به بازوبند کاپیتانی پرداخت.
* امیدوارم در تیم ملی بتوانیم چیزی به دست بیاوریم و یک کار خاص و ویژه انجام بدهیم. * برای کاپیتانی تیم ملی آدم درستی هستم. * تاکتیک مهمترین چالش بازیکنانی است که از ایران به اروپا میآیند. * چند سال خوب دیگر تا رسیدن به انتهای حرفهام دارم. *جام ملتهای آسیا مثل یک درد در قلبم است که سالیان زیادی آن را دارم. * واکر من را لمس کرد و به دماغم دست زد و خب من شمالی هستم و ما دماغهای بزرگی داریم و ندیدنش سخت است! * یکی از مهمترین و بزرگترین مسئولیتهایی است که ما داریم که به بازیکنان جوانتر حس راحتی و آزادی بدهیم. * شخصا دوست دارم تا جایی که میشود در اروپا بمانم. * جام جهانی 2022 کاملا متفاوت بود و اتفاقات زیادی خارج از فوتبال افتاد که ما را از هدفمان دور کرد. * پیروزی مقابل ژاپن و دوبار پشت هم رسیدن به نیمه نهایی خوب هستند ولی در نهایت اینها دستاورد نیست. *اول از چیزهای سطحی شروع میکنیم و بعد عمیقتر میشویم. ما میبینیم که تو در زمین فوتبال چه کارهایی میتوانی بکنی، تو را در که در کفش طلا و گل ماه پرمیر لیگ میبینیم. زندگی برای علیرضا جهانبخش چطور است؟ زندگی خوب است. حتی با وجود فشارها و انتظاراتی که از من در فوتبال و حرفه کاریایم میرود، سعی میکنم از زندگیام با کسانی که دوستشان دارم و خانوادهام و اطرافیانم لذت ببرم. همیشه به دوستانم میگویم که یک جورهایی زندگی حوصله سربری دارم، ما فقط تمرین میکنیم و به خانه برمیگردم و استراحت میکنم و با خانواده و دوستانم وقت میگذارنم و همهاش همین است و منتظر آخر هفته میشوم تا بازی کنیم. این زندگی من برای 10 تا 12 سال گذشته بوده و من خوشحالم و به آن عادت کردم. از هر لحظهاش لذت میبرم. در طی حرفه ما بالا و پایین زیادی وجود دارد و ناامیدی و این چیزها هست ولی زندگی همین است. در هر شغلی مردم با سختی مواجه میشوند ولی در آخر روز فقط باید ادامه بدهیم و مثبت بمانیم. بعضی وقتها که شرایط دشوار میشود من بیشتر نگران اطرافیانم هستم تا خودم چون من میتوانم برای خودم اوضاع را کنترل کنم و بارها در موقعیتش بودهام. برای خانواده و دوستانم کمی سختتر است خصوصا امروزه با وجود شبکههای اجتماعی مردم خیلی به هم نزدیک هستند. در آخر اطرافیان من نه فقط برای روزهای خوب و نه فقط برای روزهای بد، آنها همیشگی هستند و ما باید منتظر چالشهای جدید بعدی و بعدتر باشیم.
*فوتبالیست مورد علاقهات کیست؟ در دوران کودکی چند نفری بودند ولی اگر بخواهم فقط اسم یک نفر را بیاورم آن R9 (رونالدو نازاریو) است. او فوقالعاده بود. جام جهانی 1998 را کمی یادم هست ولی جام جهانیای که واقعا آن را دیدم و با آن عاشق فوتبال شدم 2002 بود که R9 بینظیر بود. سال 2006 هم تیم ملی ایران در جام جهانی که در آلمان برگزار میشد شرکت کرد دیگر همه چیز را درباره فوتبال میدانستم و بازی حرفهای را شروع کرده بودم. بله انتخابم R9 است چون او بینظیر بود. در اوایل کارم و بزرگ شدن هم شماره ام 9 بود و وقتی که بزرگتر شدم و برای جام آسیا زیر 19 سال، برای اولین بار به عنوان یک وینگر بازی کردم همه چیز خوب پیش رفت و بعد از آن هم وینگر ماندم.
*از بچگی طرفدار چه تیمی بودی؟ همانطور که گفتم بازیهای تیم ملی جزو اولین بازیهایی بود که من دیدم و لذت بردم و شناخت پیدا کردم. من همیشه طرفدار یونایتد بودم و عاشق فان نیستلروی بودم. هر آخر هفته بازی را دنبال میکردم و تا دیروقت بیدار میماندم. پرمیر لیگ و بوندسلیگا لیگهای مورد علاقهام بودند. از بچگی طرفدار یونایتد بودم.
*کدام بازی از تیم ملی که دیدی یا در آن بازی کردی مورد علاقهات است؟ زیاد آن را یادم نیست و فقط انرژی و اشتیاقش را یادم است که خانوادهام و همگی داشتیم جشن میگرفتیم، در سال 1998 یک بازی دراماتیک داشتیم که زیاد آن را یادم نیست چون حدودا 4 یا 5 سالم بود ولی میدیدم که خانواده ام خوشحال است و عمویم از خوشحالی صعود به جام جهانی میرقصید. جام جهانی 2006 را که با خانواده میدیدیم اینکه من به عنوان نمایندهای از کشورم یک روزی در جام جهانی باشم یک رویای بزرگ برای خانوادهام بود و برای من یک هدف بزرگ بود. من همیشه بلندپرواز بودم و هرکاری که میکردم چالش بود ولی واقعا توقع نداشتم که در 19 سالگی به هدفم برسم و اولین جام جهانیام را بازی کنم (اشاره به جام جهانی 2014 برزیل). بازی با مراکش در سال 2018 معرکه بود یکی از بهترین احساساتم در تیم ملی را تجربه کردم. بازی مقابل ولز بعد از مشکلاتی که در تورنمنت داشتیم و اتفاقاتی که افتاد و فشار زیادی که تا قبل از آن در زندگیام تجربه نکرده بودم باعث آسودگی خاطرم شد و بازی مقابل ولز و پیروزی خیلی خوب بود. بعد از آن هم بازی مقابل ژاپن (جام ملتهای آسیا) غیرقابل باور بود، خاطرهایست که برای باقی عمرم به خاطر خواهم داشت. مردم زیاد انتطار نداشتند که ما بتوانیم کار خوبی ارائه بدهیم. فکر میکنم حتی هیچ کدام از همتیمیهایم هم فکرش را نمیکردند بتوانیم چنین کاری بکنیم.
*قویترین حریفت در حرفه کاری تا کنون چه کسی بوده؟ کسی که بگویی نمیخواهم امروز مقابل این آدم بازی کنم. من در طول حرفهام مقابل خیلی از بازیکنان سرسخت و خوب بازی کردم، چند باری که در برایتون بودن و مقابل منچستر سیتی بازی کردم، کایل واکر به طرز باورنکردنیای خوب بود. او سریع بود و دریبل میکرد و خیلی دفاعی و باهوش بود و تصمیمات عاقلانه میگرفت و یک بازیکن سطح بالا بود. در بازی نیمه نهایی FA کاپ در یک برخورد سرهایمان را به هم فشار دادیم و من ممکن بود کارت قرمز بگیرم. او من را لمس کرد و به دماغم دست زد و خب من شمالی هستم و ما دماغهای بزرگی داریم و ندیدنش سخت است! میتوانستم فقط بیفتم زمین ولی خب معذب کننده بود تازه فهمیده بودم که به دماغم دست زده ولی خیلی دیر بود که بخواهم واکنش نشان بدهم.
*تفاوت کلیدی فوتبال ایران و اروپا در چیست؟ من قبلا هم چند بار گفتم که فرصت این را داشتم تا به یکی از بزرگترین باشگاهها در ایران یا در آسیا در حوزه خلیج فارس بروم ولی انتخاب کردم به اروپا بیایم چون این یکی از بزرگترین رویاهای من بود و هرموقع که پیشنهادش را میدانند قبول میکردم چون نمیخواستم فرصتش را آن هم در این سن پایین از دست بدهم. گفتم میروم تا ببینم چه پیش میآید. اگر بخواهم روراست باشم هیچ وقت آسان نبود. من با کلی مشکل و چالش دست و پنجه نرم کردم. نمیخواهم جزییات را بگویم ولی با به اینجا آمدنم وارد یکی از سختترین دوران زندگیام شدم. از لحاظ روحی و بدون خانواده و بدون دانش زبانی کافی، به زور انگلیسی صحبت میکردم و یک حرکت خیلی بزرگ برای من در سن کم بود ولی واقعا میخواستم این کار را بکنم. فکر میکردم اوایلش قرار است سخت باشد ولی وقتی بروم و فوتبال بازی کنم و بازی خوب پیش برود من هم خوشحال خواهم بود. خدا را شکر همانطوری پیش رفت که من میخواستم. من همیشه سعی کردم جوانترها را تشویق کنم که بیرون بیایند. به نظرم در ایران بازیکنان از لحاظ تکنیکی خیلی خوب هستند ولی بزرگترین چالش تاکتیکی است. وقتی به اروپا میآیید تاکتیکها برای مربیان خیلی مهم است که هجومی بازی کنید یا دفاعی. درباره این موضوع باید انعطاف پذیر باشید و طول بازی که باید تاکتیک عوض کنید و از چینش 2-5-3 به 3-3-4 یا هر چیز دیگر بروید و این تغییر خیلی مهم است و این چیزی است که ما در ایران نداریم. خیلی از بازیکنان بیشتر به صورت تکی بازی میکنند و در بازی تغییر ایجاد میکنند که خوب هم هست و طرفداران عاشق این مدل بازی هستند ولی امروزه فوتبال جمعی است و این چالشی بود که من هم وقتی به اینجا آمدم با آن مواجه شدم ولی وقتی زمان جلو رفت بیشتر با محیط وقف پیدا کردم و بعد سعی کردم از لحاظ تاکتیکی خودم را در موقعیت بهتری قرار بدهم. پس احتمالا این بزرگترین چالش به عنوان یک بازیکن ایرانی باشد که به اروپا میآید.
*به عنوان کاپیتان تیم ملی ایران چه حسی داری؟ توضیح دادن احساساتم واقعا سخت است. خیلی این سوال را از من میپرسند که چه حسی دارد نماینده کشورت و کاپیتان تیم هستی و من فقط میتوانم بگویم بزرگترین مسئولیت ممکن است خصوصا با شرایط الان ایران در داخل و خارج کشور و من هیچوقت دنبال فشار آوردن نبودم و گذاشتم زمان بگذرد و هرچه که اتفاق بیافتد را میپذیرم. الان دو سه سالی میشود که افتخار دارم کاپیتان تیم باشم ولی همانطور که گفتم یک مسئولیت خیلی بزرگ است و میدانم چقدر مهم است و چه مفهومی برای مردم دارد. من سعی میکنم بهترینم را به اجرا بگذارم و مطمئن باشم که آدم درستی برای این کار هستم ولی خب بازیکنان دیگری هم هستند که چندین سال در تیم حضور داشتند و آدمهای خوب و فوتبالیستهای عالی هستند و از همه مهمتر دوست خوبی برای من هستند و میتوانند کاپیتان بشوند. این که چه کسی بازوبند کاپیتانی را میبندد مسئلهای نیست هروقت که من آن را ببندم با افتخار انجامش میدهم و مطمئن میشوم که آدم درستی برایش هستم. یکی از چیزهایی که همیشه برایم مهم بود چون خودم هم در آن موقعیت بودم این است که چه حسی دارد به عنوان یک بازیکن جوان در تیم ملی باشید و چه فشار و انتظاراتی وجود دارد و باید خوب بازی کنید. من این فرصت را داشتم که این مسئولیت را داشته باشم و همیشه سعی کردم برای بازیکنان جوان شرایط خوبی فراهم کنم. یک سری شایعات و صحبتهایی هست که میگوید بازیکنان باتجربهتر نمیخواهند بازیکنان جوان بیایند ولی این درست نیست. درواقع ما همیشه فشار میآوریم که لطفا بازیکنان جوان و بااستعداد و پرانرژی به تیم ملی بیاورید چون آنها آینده ما هستند. ما هم در آن موقعیت بودیم و الان هم آنها هستند و یک روز ما میرویم و این چرخه ادامه پیدا میکند. همیشه میگویم تیم ملی به کسی تعلق ندارد، مردم میآیند و میروند ولی تا زمانی که آنجا هستید باید بهترین خود را به نمایش بگذارید و مطمئن شوید که ایرانیان داخل و خارج کشور را سرفراز کنید. این کاری هست که من تلاش میکنم انجام بدهم و یکی از مهمترین و بزرگترین مسئولیتهایی است که ما داریم که به بازیکنان جوانتر حس راحتی و آزادی بدهیم تا شانسشان را برای بازی در تیم ملی به دست بیاورند. ما در دهه 70 میلادی دوران خیلی خوبی داشتیم و کارهای بزرگی کردیم و جام آسیا را بردیم ولی متاسفانه من آنجا نبودم و خب در دهه 90 میلادی یک نسل فوقالعاده داشتیم و من بازی آنها را نگاه میکردم ولی رفتارشان در زمین و خارج از زمین هم میدیدم، همه کاپیتانها و اینکه در زمین چطور هستند را میدیدم که چگونه تیم را مدیریت میکنند و در تورنمنتهای مختلف نماینده کشور هستند. من همیشه به جزییات نگاه میکردم.
در سالهای 2000 و بعد از 2010 کاپیتانهای عالی زیادی داشتیم و من آنها را میدیدم و تصور میکردم که ممکن است برای من هم اتفاق بیفتد و تلاشم را کردم که فرد درستی برای کاپیتانی باشم. الان نوبت ماست و بعد هم نوبت نسل جوانی که بعد از ما میآیند. همانطور که گفتم کاپیتان تیم ملی ایران و یکی از باتجربهها بودن یک مسئولیت بزرگ است. مدام به همتیمیهایم در اروپا می گویم که شما نمیتوانید تصور کنید چقدر فشار روی بازیکنان است چون مردم در ایران با فوتبال زندگی میکنند و انتظارات بالایی دارند. مردم همه جا درباره فوتبال نظر میدهند. حقیقتا من از همه چیز این موضوع لذت میبرم.
*الان که در سی سالگی هستی هدفت در زندگی چیست؟ جدیدا این سوال را خیلی از من میپرسند خصوصا که تابستان قراردادم به اتمام میرسد. شخصا دوست دارم کمی بیشتر در اروپا بمانم. همیشه میگفتم مسائل مالی هیچوقت اولویت اول و دوم من نبوده و در طول سالها این را نشان دادم. در این دو سال آخر من آفرهای خیلی خوبی از خاورمیانه و آمریکا و مکزیک و کشورهای دیگر داشتم ولی در آخر یک چیزی به من میگوید که هنوز میتوانم در اروپا و سطح بالا بمانم. الان در سی سالگیام هستم و باید دربارهاش تصمیم بگیرم. من چند سال خوب دیگر تا رسیدن به انتهای حرفهام دارم. اول از همه باید از آن لذت ببرم و بهترین کار را بکنم ولی همانطور که گفتم شخصا دوست دارم تا جایی که میشود در اروپا بمانم ولی خب در حرفه ما شما هیچوقت نمیدانید که چه اتفاقی میافتد. باید انتخاب درستی داشته باشیم و ببینیم در آینده چه میشود.
*باتوجه به تاریخچه اخیر ایران در جام ملتهای آسیا و تورنومنتهای بزرگ، چرا تیم ملی ایران کم میآورد؟ در دهه 70 ما کارهای فوقالعاده بزرگی کردیم ما جام آسیا را بردیم و به جام جهانی رسیدیم و بعدتر در دهه 90 هم همینطور به به جام جهانی رسیدیم ولی متاسفانه صعود نکردیم و بعدتر که نسل جدید هم وارد شد همانطور که گفتید ما از آن آگاه هستیم. من این را در دو قسمت میگویم، اول اینکه همه خوشحالیای که ما به خانه مردم و خیابان آورده بودیم عالی و زیبا و به یادماندنی بود. ولی بازیای که درجام جهانی و جام آسیا داشتیم یک سری لحظات عالی داشتیم که آن را برمیداشتیم و میگفتیم این کار چشمگیر بود و ما کار فوقالعادهای کردیم. همانطور که گفتم من واقع بین هستم و همیشه با خودم روراست بودم این که لحظات قشنگی برای مردم بسازیم عالی است مثل پیروزی مقابل ژاپن و دوبار پشت هم رسیدن به نیمه نهایی همه خوب هستند ولی در نهایت اینها دستاورد نیست. یکی از انفاقات مثبت که مردم آن را دست کم گرفتند وقتی بود که 4 بار پشت هم به جام جهانی رسیدیم. تقلا نکردیم ولی همیشه برای ما سخت بود که آنجا باشیم. این یکی از چیزهایی هست که بین تورنمنتها و بازیهایی که هرسال داشتیم بیشتر میدرخشد. همانطور که گفتید ما همیشه کم میآوردیم مثلا در 2014 ما تورنمنت فوقالعادهای داشتیم ولی بعد به جام آسیایی فکر میکنم در یک چهارم نهایی ماندیم. در 2018 همه ما در بهترین سطح و آمادگی خودمان بودیم و بازیها عالی بود ولی بعد با یک امتیاز کمتر صعود نکردیم. در نیمه نهایی مقابل ژاپن باختیم البته که آنها بازی بینظیری بود. جام جهانی 2022 کاملا متفاوت بود و اتفاقات زیادی خارج از فوتبال افتاده بود که ما را تحت تاثیر قرار داد ولی غیر از آن ما خیلی مطمئن بودیم که قرار است در آن تورنمنت به یک چیزی برسیم ولی متاسفانه اتفاق نیفتاد. از بعد از آن من همیشه میگویم جام ملتهای آسیا مثل یک درد در قلبم است که سالیان زیادی آن را دارم و هنوز هم دربارهاش کابوس میبینم و هنوز درباره آن لحظه که از دست دادیم فکر میکنم. فکر نمیکنم هیچوقت از یادم برود چون در آن لحظه و بعد از بازی خوب مقابل ژاپن من خیلی مطمئن بودم که ما شانس زیادی داریم و با تمام احترامی که برای قطر قائلم اگر ما 10 بار با هم بازی کنیم فکر میکنم 9 بار را ما میبریم. زمانی که ما باید آنجا میبودیم و میبردیم و بازی میکردیم متاسفانه اتفاق نیفتاد. با تمام احترامی که برای تمام نسلهایی که من همیشه با احترام درموردش صحبت کردم فکر میکنم ما میتوانستیم کار خاص و بزرگی انجام بدهیم که اتفاق نیفتاد. اگر ما شانس این را داشتیم که دوباره انجامش بدهیم و امیدوارم که در آینده نزدیک اتفاق بیفتد و ما بتوانیم چیزی به دست بیاوریم و یک کار خاص و ویژه انجام بدهیم. همانطور که گفتم فوتبال قابل پیشبینی نیست و نمیدانیم چه خواهد شد. ما همیشه بهترین خود را به نمایش گذاشتیم و چیزی که من میتوانم قول بدهم به عنوان کسی که اولین نفر به زمین بازی میرود و کاپیتان تیم ملی است این است که تک تک کسانی که در تیم ملی بازی میکنند دارند بهترین خودشان را به نمایش میگذارند نه چیزی کمتر. ما همیشه میخواهیم و مردممان را سرفراز کنیم.
ما میدانیم اینکه در تیم ملی ایران باشیم چه مفهومی دارد و چقدر برای مردم مهم است پس همیشه همه تلاشمان را میکنیم ولی متاسفانه خیلی اوقات ما مقصر بودیم و امیدوارم در آینده با یک دستاورد خاص مردم را خوشحال کنیم.
مترجم: هدیه کیاسی





