آیا اهلبیت مخالف «فلسفه» هستند؟
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، مخالفت با فلسفه و تعقل، یکی از جدیترین مؤلفههای جریان ظاهرگرا و افراطی دینی است که در این راه به برخی روایاتی که در منابع حدیثی موجود است استناد میکنند.
یکی از روایات مورد استناد این طیف از این قرار است که امام صادق (ع) فرمود: «نابودی و ناکامی باد بر مدعیان فلسفه.» همچنین یک روایت مورد استناد دیگر چنین است که امام حسن عسکری ضمن بیان شرایط آخرالزمانی میفرمایند: «علمای ایشان (مردم آخرالزمان) بدترین خلق خدا در روی زمیناند؛ زیرا به فلسفه و تصوف متمایلاند و قسم به خدا که همانا ایشان، اهل رویگردانی از دین خدا و تحریف در آناند؛ در حب و دوستی مخالفان ما افراط میورزند و شیعیان و دوستان ما را به گمراهی میکشند، اگر به مقام و منصبی برسند از رشوه سیر نمیشوند و اگر در میان مردم خوار گردند ریاکارانه خدا را عبادت میکنند. همانا ایشان رهزن راه مؤمنان و فراخوانندگان به مرام بیدیناناند. پس هر که ایشان را درک کرد از آنها بر حذر باشد، و دین و ایمان خود را از ایشان حفظ کند.»
آنچه که در ادامه میخوانید پاسخ سید حسن اسلامی اردکانی در کتاب «سودای تفکیک» به شبهه مذکور از سوی مخالفان فلسفه است.
شما مشغول مطالعه بخشهایی از این کتاب هستید
روایات مشکوک
درباره این اشکال (احادیث ضد فلسفی)؛ چند نکته گفتنی است: نخست آن که برخی از این روایات در منابع روایی اصلی نیامده. دوم آن که برخی از این احادیث علت مخالفت را بیان میکند و نشان میدهد این فیلسوفان فلسفه را دکانی برای مخالفت با امامان یا به دست آوردن مناسب دنیای ساخته بودند. قسمت پایانی همان حدیث گویای این مدعاست: «مبالغه میکنند در دوستی مخالفان ما و گمراه میکنند شیعیان و دوستان را اگر منصبی دارا شدند از ترش و گرفتند سیر نشوند و اگر ذلیل شدند عبادت نمایند خدا را از ریا.»
علت مخالفت انکار تدبیر است نه تعقل!
در احادیث دیگری که در نقد فلاسفه در منابع روایی آمده است گاه اصحاب مکتب معارفی خراسان به آنها استناد میکنند معمولاً علت این مخالفت ذکر شده است برای مثال در توحید مفضل حضرت امام صادق پس از نقل ظرایف خلقت اجزای بدن و کارکرد هر یک که در مجموع گویای تدبیر و در نتیجه مدبری است میفرمایند: «تباهی، ناکامی و تیرگی بر منتحلان فلسفه باد! چگونه چشمشان از دیدن این خلقت شگفت کور گشت، تا آنجا که منکر تدبیر در آن شدند.» در این حدیث سخن از گروهی است که قائل به تدبیر در خلقت نیستند و خود را فیلسوف میدانند. امام نخست آنان را منتحلان فلسفه یا فیلسوفنمایان مینامد، دیگر آنکه علت مخالفت خود را با آنان کوری از دیدن حقیقت، نه پیروی از راه عقل بر میشمارد.
نقد به اهالی فلسفه است، نه خود فلسفه
سوم و مسأله اصلی آن است که احادیثی از این دست در نقد فقها نیز از سوی امامان صادر شده است مانند این تعبیر شدید حضرت رسول درباره فقهای آخرالزمان: «فقیهان آن زمان، بدترین فقیهان در زیر سایه آسمان باشند، فتنه از خودشان به پا شود و به خودشان نیز باز گردد.» طبق منطق منتقدان باید از این احادیث نتیجه گرفت فقه بد است.
پاسخ علامه طباطبایی در این مورد ما را از بحث بیشتر بینیاز میکند. «دو سه روایتی که در ذم اهل فلسفه در آخرالزمان نقل شده بر فرض تقدیر صحت متضمن ذم اهل فلسفه است نه خود فلسفه، چنان که روایاتی نیز در ذم فقهای آخرالزمان وارد شده است و متضمن ذم فقها است نه فقه اسلامی و همچنین روایاتی نیز در ذم اهل اسلام و اهل قرآن در آخرالزمان وارد شده است و متوجه زم خود اسلام و خود قرآن نیست.»
انتهای پیام /