یک‌شنبه 4 آذر 1403

اثرات کشنده تصویر دروغینی که "سلبریتی‌ها" از خود به نمایش می‌گذراند!

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
اثرات کشنده تصویر دروغینی که "سلبریتی‌ها" از خود به نمایش می‌گذراند!

سلبریتی‌ها از طریق رسانه، یک‌لحظه گذرا را ثبت می‌کنند تا تصویری آنی از واقعیت اجتماعی مشترکی باشد که به‌قدر خود سلبریتی متزلزل است؛ این نوع تصویر‌سازی، تولید نیاز کاذب می‌کند! نیازی که به فرد القا می‌کند بدون رسیدن به این نیاز، طعم خوشبختی را نمی‌چشد

- اخبار اجتماعی -

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم؛ کمال‌گرایی در فرایند ازدواج یک مانع مهم محسوب می‌شود. افرد کمال‌گرا برای ازدواج، اغلب معیارهای سختگیرانه‌ای دارند.

موقعیت اقتصادی، اجتماعی، تحصیلی در ایده‌آل‌ترین صورت به‌عنوان معیار توسط افراد کمال‌گرا لحاظ می‌شود مثلاً یک فرد کمال‌گرا انتظار دارد همسر آینده‌اش علاوه بر داشتن چهره‌ای زیبا، ثروت مناسب و موقعیت اجتماعی ایده‌آل هم داشته باشد؛ پسر کمال‌گرا انتظار دارد همسرش "دختر شاه پریون" باشد و دختر کمال‌گرا نیز همسر آینده‌اش را شاهزاده‌ای سوار بر اسب سفید تصور می‌کند!

از نگاه روان‌شناسان، کمال‌گرایی مجموعه‌ای از ویژگی‌های شخصیتی است که فرد بر اساس آنها مدام تلاش می‌کند عملکرد بی‌عیب و نقصی از خود در حوزه‌های مختلف زندگی‌اش به نمایش بگذارد. در نگاه ایده‌آل‌گرایانه، فرد مدام دغدغه رسیدن به ایده‌آل‌هایش را دارد و نسبت به نقاط ضعف و نواقصش، نگاه بسیار منفی داشته و حتی از آن گریزان است؛ به حدی که نمی‌خواهد هیچ‌کس این نقاط ضعف را در شخصیت، زندگی و تصمیماتش ببیند.

در این شرایط فرد، مدام در یک تعارض بین معیارهای ایده‌آل‌نگر و عملکرد واقعی‌اش قرار می‌گیرد؛ این تعارض منجر به یک خودانتقادی ویرانگر می‌شود که فرد را از لحاظ روان‌شناختی دچار چالش‌های جدی مانند اضطراب، افسردگی، بی‌اشتهایی عصبی و اضطراب اجتماعی می‌کند.

کمال‌گرایی چه تأثیری بر فرایند ازدواج می‌گذارد؟

بالا رفتن سطح توقعات یکی از اصلی‌ترین نتایج و پیامدهای کمال‌گرایی محسوب می‌شود؛ بنابر گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس از سال 1397 تا 1400 همواره عامل بالا بودن سطح توقعات جزء اصلی‌ترین دلایل افزایش سن ازدواج جوانان قرار داشته است.

بالا رفتن سطح توقعات و معیارهای سخت‌گیرانه فرد کمال‌گرا، هم دامنه انتخاب را برای او محدود می‌کند و هم باعث ازدست‌رفتن فرصت‌هایش برای ازدواج می‌شود. کمال‌گرایی در ازدواج تنها در مرحله انتخاب خلاصه نمی‌شود. فرد کمال‌گرا حتی اگر بتواند ازدواج هم کند در ادامه زندگی، نگاه ایده‌آل نگرش باعث ایجاد نارضایتی از زندگی مشترک می‌شود. علاوه بر این، فرد کمال‌گرا به‌خاطر خود انتقادی ویرانگری که ریشه در کمال‌گرایی‌اش دارد، اعتمادبه‌نفس لازم برای تصمیم‌گیری درست را ندارد.

کمالگرایی دلایل مختلفی دارد اما تصویری که رسانه و سلبریتی‌ها از زندگی ایده‌آل به خصوص برای جوانان درست می‌کنند بی‌شک یکی از دلایل اصلی رواج کمالگرایی در بین افراد جامعه امروز ما است.

یکی از قابلیت‌های رسانه‌ها، ذهنیت‌سازی و القای الگوهای رفتاری و زیستی در سطح جوامع است؛ در این میان محصولات رسانه‌های تصویری نظیر اینستاگرام و فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی تأثیرات شگرفی دارند. سرگرم‌سازی، جذابیت، طرح غیرمستقیم مضامین، نفوذ و رسوخ در ضمیرناخودآگاه مخاطب و برخورداری از گستره وسیع مخاطبان، از ظرفیت‌های قابل توجه این رسانه‌ها است. به همین دلیل هم در کوتاه مدت می‌توانند یک سبک زندگی خاص را در گستره‌ای وسیع و میلیونی شایع سازند.

این روزها بسیاری از چهره‌های مشهور و موسوم به سلبریتی و همچنین اینفلوئنسرها به مروجان اصلی سبک زندگی مصرفی و تجملاتی بدل شده اند؛ سفرهای تفریحی به خارج از کشور، گشت و گذار در هتل‌های گران‌قیمت، استفاده از خودروهای لوکس، لباس‌ها و لوازم آرایشی یا زیورآلات پرهزینه، بهره‌مندی از خوراکی‌های چشم‌گیر، نمایش دکوراسیون لاکچری و... از عناصر اصلی در حال ترویج توسط بسیاری از سلبریتی‌ها و اینفلوئنسرها در شبکه‌های اجتماعی است؛ سلبریتی‌ها از طریق رسانه، یک‌لحظه گذرا را ثبت می‌کنند تا تصویری آنی از واقعیت اجتماعی مشترکی باشد که به‌قدر خود سلبریتی متزلزل و بی‌دوام است.

این نوع تصویر‌سازی، تولید نیاز کاذب می‌کند! نیازی که به فرد اینگونه القا می‌کند بدون رسیدن به این نیاز، طعم خوشبختی را نمیچشد! این آغاز فرایند کمالگرایی است. برای مثال جوان با خود فکر می‌کند اگر مراسم مجلل عروسی برگزار نشود یا لباسها و زیورآلات پرهزینه نخرد، در زندگی مشترک خوشبخت نخواهد شد!

کم‌کم این گونه کمال‌نگری و ایده‌آل‌خواهی در فرد نهادینه می‌شود؛ برای هر تصمیم و انتخاب بهترین‌ها را میخواهد! همین هم باعث محدود شدن دایره انتخابش می‌شود. گزینه‌ای که در کنارش احساس خوشبختی داشته باشد، محدودتر میشود. در نتیجه یا اصلا فرصت ازدواج دست نمیدهد یا در سن بالا امکان ازدواج برای جوان فراهم میشود.

اما یک سؤال اساسی باقی میماند؛ چرا تصویر سلبریتی‌ها از زندگی تا به این حد باعث ایجاد تعلق خاطر در مخاطب می‌شود؟ سلبریتی شدن چیزی بیشتر از شهرت لازم دارد؛ برخلاف آن آدم‌های سرشناسی که شاید از زندگی‌شان چندان سر درنیاوریم، سلبریتی‌ها به طرز عجیبی به ما شباهت دارند؛ مثل ما شوخی می‌کنند، بچه‌دار می‌شوند، و غذا می‌خورند اما این شباهت ذره‌ای از فاصله کهکشانی آن‌ها با ما کم نمی‌کند!

بخشی از مردم به‌خصوص جوانان برای شنیدن همین تصویر متزلزل و بی‌دوام، سرودست می‌شکنند به‌طوری‌که در یک برنامه تلویزیونی که مربوط به یکی از اپراتورهای تلفن همراه بود یک زوج سلبریتی 100 میلیون تومان دریافت کردند تا قصه آشناییشان قبل ازدواج را تعریف کنند!

سلبریتی‌ها در هر حوزه‌ای که باشند توسط عموم مردم به‌خصوص جوانان به‌راحتی به رسمیت شناخته شده و رفتار آنها به‌عنوان الگو در جامعه تلقی می‌شود اما چرا به تصویری که سلبریتی‌ها از زندگی نشان می‌دهند، دلبسته می‌شویم؟

سلبریتی‌ها با تصویری که از زندگی‌شان نشان می‌دهند به ما این فرصت را می‌دهند تا کمی از زندگی روزمره‌مان فاصله بگیریم؛ تصویری از زندگی می‌سازند که در آن خبری از نقص، کمبود و نداری نیست! ما نسبت به چنین تصویری احساس تعلق خاطر می‌کنیم. در این نگاه، سلبریتی بیشتر شبیه یک کالاست که از طریق رسانه، به مشتری که همان مخاطب رسانه است، عرضه شده و مخاطب پس از پسند کردنش، تکه‌هایی از آن را انتخاب و سعی می‌کند مالک آنها شود.

اساساً داشتن یک تصویر ایده‌آل از زندگی تا آنجا که فاصله بین ایده‌آل و زندگی واقعی مورد توجه باشد نه‌تنها اشکالی ندارد بلکه باعث انگیزه می‌شود؛ مشکل از آنجا شروع می‌شود که فرد محدودیت‌های زندگی واقعی را فراموشی می‌کند و تمام تعلق خاطرش به تصویر فانتزی معطوف می‌شود؛ این تعلق خاطر هم باعث منفعل شدن می‌شود و هم یک خود انتقادی ویرانگر را در درون فرد دامن می‌زند و خود را در عرصه های مختلف زندگی فرد نشان میدهد.

برای دور شدن از کمالگرایی باید چه کرد؟

قدم اول رسیدن به این آگاهی است که تصویر زندگی آنگونه که یک سلبریتی از دریچه رسانه ارائه می‌کند، ایده‌آل نیست! دختر شاه پریون و شاهزاده اسب‌سوار فقط از طریق همان دریچه رسانه برای ازدواج پا پیش خواهند گذاشت و در دنیای واقعی همه گزینه‌ها برای ازدواج، محدودیت‌ها و نقص‌هایی دارند.

قدم دوم اینست که خودمان را با همان ضعفها و نقص‌هایی که داریم بپذیریم! قبول کنیم که اشتباه می‌کنیم و این اشتباه می‌تواند فرصتی برای ساختن زندگی بهتر باشد؛ قرار نیست همه شرایط از همان اول در ایده‌آل‌ترین صورتش آماده باشد؛ با این بینش اگر در ذهن، ایده‌آلی هم داشته باشیم از نرسیدن به آن یا شکست در مسیر رسیدن به آن ناامید نمیشویم.