اجرای دستورالعمل های اجتماعی قرآن در سایه استقرار نظام حاکمیتی که ولی فقیه امکانپذیر است
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری فارس، چهل و دومین جلسه از سلسله مباحث با موضوع «ولایتفقیه» با تدریس حجتالاسلام والمسلمین ابراهیم کلانتری رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی و عضو هیأت علمی دانشگاه، امروز پنجشنبه 15 تیر 1402 در سالن شهید آیتالله دستغیب آستان مقدس برگزار شد.
تولیت حرم مطهر در این جلسه ضمن تبریک دهه امامت و ولایت و عید سعید غدیرخم، به بیان هفتمین دلیل قرآنی نظریه «ولایت فقیه» پرداخت و اظهار کرد: «دستورالعملهای اجتماعی قرآن خطاب به عموم مؤمنان»، ادله قرآنی دیگری در اثبات نظریه «ولایت فقیه» است.
وی ادامه داد: قرآن کریم در گروهی از آیات، عموم مؤمنان را به انجام اموری مکلف ساخته است. عمل به تکالیف موضوع این آیات در گرو ایجاد شکل خاصی از حاکمیت سیاسی است که عالِمترین افراد به دین خدا و عادلترین و پرهیزگارترین مؤمنان در رأس آن قرار گرفته باشند.
تولیت حرم مطهر در ادامه به بیان این آیات پرداخت و گفت: پیرامون دستورالعملهای اجتماعی قرآن خطاب به عموم مؤمنان، به آیات بسیاری میتوان اشاره کرد، که در این جلسه، ده مورد از آنها ذکر میگردند. نخستین مورد، آیه 190 سوره بقره است. «وَ قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَهِ الَذِینَ یُقاتِلُونَکُم وَ لا تَعتَدُوا اِنَ اللَهَ لا یُحِبُ المُعتَدِینَ»، و در راه خدا، با کسانی که با شما میجنگند، بجنگید، ولی از اندازه در نگذرید، زیرا خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد.
این استاد حوزه و دانشگاه در توضیح دومین آیه گفت: خداوند متعال در آیه 60 سوره انفال میفرماید: «وَ أَعِدُوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَه وَ مِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبُونَ بِهِ عَدُوَ اللَهِ وَ عَدُوَکُم»، برای مقابله با آنان [= دشمنان] آنچه را در توان دارید آماده کنید و (همچنین) اسبهای ورزیده تا بوسیله آن دشمنان خدا و دشمنان خود را بترسانید.
سومین آیه شامل دستورالعملهای اجتماعی قرآن، آیه 194 سوره بقره است: «فَمَنِ اعتَدی عَلَیکُم فَاعتَدُوا عَلَیهِ بِمِثلِ مَا اعتَدی عَلَیکُم»، هر کس بر شما تعدی کرد همانند آن بر او تعدی کنید و چهارمین مورد، آیه 193 سوره بقره است. «وَ قاتِلُوهُم حَتَی لا تَکُونَ فِتنَه وَ یَکُونَ الدِینُ لِلَهِ»، و با آنان (کافران) پیکار کنید تا فتنه باقی نماند و دین مخصوص خدا گردد.
تولیت حرم مطهر در ادامه به آیه 38 سوره مائده به عنوان پنجمین آیه شامل دستورالعملهای اجتماعی قرآن اشاره کرد و گفت: خداوند متعال در این آیه شریفه میفرمایند: «وَ السَارِقُ وَ السَارِقَهُ فَاقطَعُوا أَیدِیَهُما جَزاءً بِما کَسَبا نَکالاً مِنَ اللَهِ وَ اللَهُ عَزِیز حَکِیم»، دست مرد دزد و زن دزد را به کیفری که انجام دادهاند، به عنوان یک مجازات الهی قطع کنید. آیه ششم، آیه 2 سوره نور است: «الزَانِیَهُ وَ الزَانِی فَاجلِدُوا کُلَ واحِد مِنهُما مِائَهَ جَلدَه وَ لا تَأخُذکُم بِهِما رَأفَه فِی دِینِ اللَه»، هر یک از زن زناکار و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید و نباید رأفت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی باز دارد.
وی ادامه داد: آیه هفتم، آیه 178 سوره بقره است: «یا أَیُهَا الَذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیکُمُ القِصاصُ فِی القَتلی الحُرُ بِالحُرِ وَ العَبدُ بِالعَبدِ وَ الأنثی بِالأنثی»، ای افرادی که ایمان آوردهاید! حکم قصاص در مورد کشتگان بر شما واجب شده است، آزاد در برابر آزاد، برده در برابر برده و زن در برابر زن. هشتمین آیه، آیه 45 سوره مائده میباشد: «وَ کَتَبنا عَلَیهِم فِیها أَنَ النَفسَ بِالنَفسِ وَ العَینَ بِالعَینِ وَ الأنفَ بِالأنفِ وَ الأذُنَ بِالأذُنِ وَ السِنَ بِالسِنِ وَ الجُرُوحَ قِصاص فَمَن تَصَدَقَ بِهِ فَهُوَ کَفَارَه لَهُ وَ مَن لَم یَحکُم بِما أَنزَلَ اللَهُ فَأُولئِکَ هُمُ الظَالِمُونَ» و بر آنان [= بنی اسرائیل] در آن [= تورات] مقرر داشتیم که جان در برابر جان و چشم در برابر چشم، و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان میباشد و هر زخمی قصاص دارد و اگر کسی آن را ببخشد [= از قصاص بگذرد] کفاره (گناهان) او محسوب میشود و هر کس بدانچه خدا نازل کرده حکم نکند ستمگر است.
حجتالاسلام والمسلمین کلانتری در ادامه به آیه 33 سوره مائده، به عنوان نهمین آیه در این زمینه اشاره کرد و گفت: خداوند متعال در این آیه شریفه میفرماید: «اِنَما جَزاءُ الَذینَ یُحارِبُونَ اللَهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسعَونَ فِی الأَرضِ فَساداً أَن یُقَتَلُوا أَو یُصَلَبُوا أَو تُقَطَعَ أَیدیهِم وَ أَرجُلُهُم مِن خِلاف أَو یُنفَوا مِنَ الأَرض»، کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ برمیخیزند و اقدام به فساد در روی زمین میکنند، (و با تهدید اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله میبرند،) فقط این است که اعدام شوند یا به دار آویخته گردند یا دست و پای آنها، بهعکس یکدیگر، بریده شود و یا از سرزمین خود تبعید گردند.
وی در توضیح دهمین آیه که شامل دستورالعمل های اجتماعی قرآن است گفت: در آیه 104 سوره آل عمران آمده است: «وَ لتَکُن مِنکُم أُمَه یَدعُونَ اِلَی الخَیرِ وَ یَأمُرُونَ بِالمَعرُوفِ وَ یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ المُفلِحُونَ»، و باید شما امتی باشید که به خیر دعوت میکنند، و به معروف امر و از منکر نهی میکنند و اینان رستگارانند.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی ضمن دستهبندی محتوایی آیات ذکر شده پیرامون «دستورالعملهای اجتماعی قرآن خطاب به عموم مؤمنان» گفت: این آیات فقط بخشی از آیات قرآن است که در آنها تکالیفی مهم متوجه عموم مؤمنان شده است. آیات 1و 2و 3و 4 مربوط به حوزه جهاد و دفاع است، آیات 5 و 6 مربوط به حوزه حدود و آیات 7 و 8 مربوط به حوزه قصاص، آیه 9 مربوط به چگونگی برخورد با محاربان و مفسدان اجتماعی، و آیه10 مربوط به نظارت اجتماعی است. تردیدی نیست که هر پنج حوزه یعنی جهاد، حدود، قصاص، برخورد با محاربان و مفسدان، و نظارت اجتماعی، از امور حساس و خطیر اجتماعی بشمار میآیند که با جان، مال و آبروی عموم مردم و از جمله مؤمنان ارتباط مستقیم دارند. جان، مال و آبروی انسانها در نگاه اسلام از چنان اهمیتی برخوردارند که منابع اصیل اسلامی درباره رعایت آنها توصیههای فراوانی نموده و همگان را به توجه ویژه به آنها فرا خواندهاند.
تولیت حرم مطهر در ادامه به چگونگی استدلال به آیات مذکور بر نظریه ولایتفقیه در عصر غیبت پرداخت و گفت: توجه به پنج نکتهای که در ادامه میآید، چگونگی استدلال به آیات ذکر شده را در موضوع ولایت فقیه روشن میکند. نخستین نکته این است که تکالیف الهی موضوع این آیات، تکالیفی فرازمانیاند، بدین معنا که مؤمنان در همه عصرها و از جمله عصر غیبت مکلف به جهاد فی سبیلالله، اجرای حدود و قصاص، مقابله با محاربان و مفسدان و امر به معروف و نهی از منکر هستند.
وی خاطرنشان کرد: فرازمانی بودن این تکالیف هم مقتضای جهانی و جاودانه بودن قرآن کریم و هم معلول فلسفه وجودی آنهاست. تردیدی نیست که حفظ امنیت جامعه اسلامی از تعدی کافران با تشریع اصل جهاد و جلوگیری از تجاوز به اموال و نوامیس شهروندان با تشریع حدود و احقاق حقوق الهی و همچنین حقوق مسلم مؤمنان با تشریع قصاص، حفظ جامعه از تاخت و تاز محاربان و مفسدان با برخورد جدی و حفظ سلامت اخلاقی و روانی جامعه با اصل امر به معروف و نهی از منکر، تأمین میگردد. تأمین این امور که بخشی از فلسفه تشریع اینگونه تکالیف است اختصاص به عصر نزول قرآن نداشته، بلکه جامعه اسلامی در همه عصرها محتاج همین ساز و کارهای مشروع برای نیل به فلسفه وجودی آنهاست.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: دومین نکته این است که بیگمان تکالیف اعلام شده در اینگونه آیات که به حوزههای جهاد، حدود، قصاص، مقابله با محاربان و اقسامی از امر به معروف و نهی از منکر، اختصاص دارد، از نوع تکالیف اجتماعی است، نه تکالیف فردی. تفاوت این دو نوع تکلیف در این است که در تکالیف اجتماعی، تکلیف الهی متوجه عموم مؤمنان به عنوان یک جمع به هم پیوسته است در حالی که در تکالیف فردی تکلیف الهی متوجه فرد فرد مؤمنان است. تکالیف واجبی از قبیل نماز، روزه، حج و... در شمار تکالیف فردی قرار دارند.
وی تصریح کرد: تکالیف اجتماعی آنگاه به مرحله تنجیز و فعلیت میرسند که جمع لازمی از مؤمنان واجد سه شرط بلوغ، عقل و قدرت، در یک واحد اجتماعی گردهم آمده باشند. چنین اجتماعی از آن جهت که مؤمن به همه تکالیف الهی است و از شرایط لازم برای انجام تکالیف اجتماعی نیز برخوردار است موظف است تکالیف اجتماعی اسلام و از جمله جهاد، حدود، قصاص، مقابله با محاربان و نظارت اجتماعی را نیز همانند تکالیف فردی سرلوحه کار خود قرار داده و از آنها تخطی نکند. در چنین جامعهای مؤمنان از آن جهت که اعضای یک جامعه بشمار میآیند مخاطب تکالیف اجتماعی قرار میگیرند و هر یک به عنوان عضوی از آن جامعه واحد مکلف است در کنار سایر اعضای آن جامعه نسبت به اِعمال این تکالیف اهتمام ورزد. بسیار روشن است که در عینیت یافتن تکالیف فردی، شکل گرفتن جامعهای از مؤمنان شرط نیست، بلکه هر فرد مؤمن در هر کجای کره خاکی آنگاه که شرایط فردیاش یعنی بلوغ، عقل و قدرت، فراهم گردد شخصاً موظف به انجام تکالیف فردی الهی خود میباشد.
حجتالاسلام والمسلمین کلانتری پیرامون سومین نکتهای که چگونگی استدلال به آیات ذکر شده را در موضوع ولایت فقیه روشن میکند، گفت: با شکل گرفتن یک واحد اجتماعی، آنچه در گام نخست عقلاً و شرعاً ضرورت مییابد، سامان دادن به ساختار سیاسی و نظام حاکمیتی است. افزون بر عقل و شرع، سیره عقلای عالَم نیز همواره بر این حقیقت استوار بوده که با شکلگیری واحد اجتماعی، در گام نخست به ایجاد ساختار اجتماعی اقدام نموده است. مبنای این مهم آن است که تکالیف و دستورالعملهای اجتماعی در بستر خاص خود به اجرا میرسند و در متن جامعه عینیت مییابند. ساختار سیاسی و نظام حاکمیتی، مقدمهای واجب برای نیل به اجرای دستورالعملهای اجتماعی است و ایجاد چنین ساختاری، بستر لازم را برای جریان صحیح اینگونه دستورالعملها فراهم میسازد.
وی تصریح کرد: به بیان دیگر از به سامان رسیدن یک واحد اجتماعی کوچک یا بزرگ، تکالیف اجتماعی متعددی متولد میگردد و این تکالیف بیش از هر چیز مستلزم آن است که ساختار لازم اجرایی برای آنها تعریف شود. در صورتی که پیش از پرداختن به این تکالیف، ساختار سیاسی لازم طراحی و ایجاد نشود هر اقدامی توسط شهروندان جامعه برای عمل به تکالیف اجتماعی به هرج و مرج و نابسامانی در آن جامعه منتهی میگردد. بنابراین، تعریف و ایجاد ساختار سیاسی، لازمه بین تکالیف اجتماعی است که از به سامان رسیدن یک جامعه متولد میگردند.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، در توضیح چهارمین نکته گفت: تکالیف و دستورالعملهای اجتماعی اسلام نیز از این قاعده کلی مستثنا نیست. تنها تفاوتی که در این مهم میتوان سراغ نمود این است که تکالیف اجتماعی اسلام آنگاه به مرحله اجرا میرسند که نظام سیاسی مستقر در جامعه اسلامی اولاً: آگاه به اسلام و همه دستورالعملهای ثابت و متغیر آن با توجه به نیازها و مقتضیات زمان باشد، ثانیاً: معتقد و مؤمن به اسلام به عنوان دین کامل و جاودانه الهی باشد، و ثالثاً: ملتزم به رعایت و اجرای همه تکالیف فردی و اجتماعی اسلام باشد.
وی ادامه داد: با استقرار چنین حاکمیتی، بیگمان همه دستورالعملها و تکالیف اجتماعی مؤمنان، در مسیر صحیح اجرا قرار میگیرند و جامعه مؤمنان از آثار و برکات اینگونه تکالیف به درستی بهره مند میگردد.
حجتالاسلام والمسلمین کلانتری پیرامون پنجمین نکتهای که چگونگی استدلال به آیات ذکر شده را در موضوع ولایتفقیه روشن میکند، گفت: این نکته که عملا نتیجه این مبحث است به این موضوع اشاره دارد که تردیدی نیست که چنین حاکمیتی، یعنی حاکمیت آگاه به همه دستورالعملهای ثابت و متغیر اسلام، مؤمن به اسلام به عنوان دین کامل الهی و ملتزم به رعایت و اجرای همه تکالیف فردی و اجتماعی اسلام، آنگاه در متن جامعه به وجود میآید که در رأس هرم آن، عالمترین و مؤمنترین فرد به دین خدا و تواناترین فرد در اجرای دین خدا قرار داشته باشد. بیگمان چنین کسی در عصر حضور نبی اکرم (صلواتالله علیه) شخص آن حضرت، در زمان حضور اوصیای گرانقدر پیامبر (ص) آن حضرات، و در عصر غیبت امام معصوم (عجلالله تعالی فرجهالشریف)، عالمترین به دین خدا، با تقواترین و عادلترین و تواناترین اشخاص زمان خود، یعنی «فقیهان جامع شرایط» خواهند بود.
پایان پیام /