احوال این روزهای اصلاح طلبان، خاطرات اصولگرایان
اتفاقات این روزهای جبهه اصلاحات، شباهت زیادی به حال و هوای اصولگرایان در سالهای 92 تا 98 دارد.
به گزارش خبرنگار حوزه احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، بالا گرفتن تنشها بر سر چگونگی و نحوه ادامه فعالیت ها، یکی از موضوعاتی است که جریان اصلاحات این روزها با آن درگیر است. شورای عالی سیاستگذاری محور این درگیری هاست؛ شورایی که برخلاف عملکرد خود در انتخاباتهای گذشته با عملکرد ضعیفش در انتخابات مجلس در سال 98 و عدم ارائه لیست انتخاباتی، زمینه شکست جریان اصلاحات در این انتخابات را فراهم کرد و آتش به جان اصلاح طلبان انداخت؛ آتشی که شاید خاموش کردن آن به قیمت چند دستگی و تفرقه و حتی ایجاد انشعاباتی جدید در میان این جریان دیرینه کشور باشد.
به صورت کلی اگر بخواهیم اصلاح طلبان را در مواجهه با شورای عالی سیاستگذاری تقسیم بندی کنیم با سه تفکر رو به رو میشویم؛ گروهی که خواهان ماندن این شورا و حرکت احزاب اصلاح طلب ذیل این شورا هستند، گروهی که خواهان انجام برخی تغییرات و اصلاحات در این شورا هستند و گروهی که میگویند عمر این شورا به پایان رسیده و دیگر در سیر سیاسی اصلاح طلبان نقشی نخواهد داشت.
اما نکته جالبی که اخیرا یکی از رسانههای جریان اصلاحات به آن اشاره کرد، ایجاد شاخهای جدید از بدنه اصلاحات به خارج آن است. شاخهای که تشکیل یا عدم تشکیل آن به عملکرد شورای عالی سیاستگذاری و نوع مواجهه احزاب اصلاح طلب با این عملکرد بستگی دارد.
نئو اصلاح طلبی جریانی بود که محمدعلی وکیلی، عضو فراکسیون امید در مجلس دهم، ضمن نقد به شورای عالی سیاستگذاری، در مصاحبهای از آن یاد کرده و گفته: شورای عالی سیاستگذاری در انتخابات 94 و 96 به خوبی مدیریت شد، زیرا موضع شفاف و روشنی از سوی این شورا وجود داشت، ولی در انتخابات 98 این شورای دچار ابهام در عملکرد و موضع شد و مشروعیتش را از دست داد. زیرا وقتی این شورا دچار بی عملی مطلق شد و وظایفش را به احزاب تخصیص کرد، یعنی شورا معنایی ندارد و فلسفه وجودی خود را انکار کرد؛ اصلاح طلبی با راهبردهای این سالیان به بن بست رسیده و نیازمند رونمایی نسخهای جدید از نئو اصلاح طلبی هستیم که با پاسخ روشن به ابهامات هم سرمایه جدید، هم یارگیری دقیق و هم کارکرد ملموس و مرزبندی را شفاف کند و مواضع سلبی و اثباتی خود را معلوم کند.
اما اگر خوب دقت کنیم میبینیم که شرایط امروز اصلاح طلبان شباهت زیادی به سالهای نه چندان دور اصولگرایان و حواشی آنان بر سر جمنا و شورای ائتلاف دارد.
تشکلهایی با نامهای جمنا و شورای ائتلاف که در آستانه انتخاباتهای 92، 94 و 96 اصولگرایان با آن درگیر بودند، این روزها با نامهای شورایعالی سیاستگذاری و پارلمان اصلاحات، اصلاح طلبان را به خود مشغول کرده است.
نواصولگرایی که بعد از ناکامی جبهه اصولگرا در انتخابات ریاست جمهوری 96 توسط محمدباقر قالیباف مطرح شده بود، امروز در جبهه اصلاحات و با نام نئو اصلاح طلبی، توسط محمدعلی وکیلی مطرح میشود.
شورایی به نام شورای ائتلاف که روزگاری به باتلاق اصولگرایان تبدیل شده بود، امروز در قالب شورایعالی سیاست گذاری یقه اصلاح طلبان را چسبیده است و عارفی که امروز از ناکارآمدی او صحبت میشود حالا شانه به شانه حدادعادلی قرار گرفته است که روزگاری اصولگرایان تصمیم به کنار گذاشتن او از شورای ائتلاف و رهبری جریان اصولگرا داشتند.
هر چند این روزها ساز و کار اصلاحات تفاوت کوچکی با روزهای سخت اصولگرایان دارد و آن حضور یک پدرخوانده برای سرپرستی جریانات سیاسی است؛ شاید بتوان گفت، جریان اصلاحات این روزها جای خالی مجمع روحانیون مبارز را در کنار خود احساس میکند، مجمعی که با ارائه رهنمود به اصلاح طلبان، آنان را در تشکیلاتی منظم و یکپارچه دور هم جمع کند و در این فاصله کم تا انتخابات ریاست جمهوری 1400 بتواند ساز و کار مناسبی برای آنان تدارک ببیند.
در هر صورت اصلاح طلبان این روزها شباهت زیادی به اصولگرایان سالهای نه چندان دور دارند؛ تصمیم گیری به جا و هوشمندانه اصولگرایان در ساماندهی نیروهای خود و تجمیع آنان در شورای ائتلاف نیروهای انقلاب عاملی بود که آنان را به پیروزی بزرگ در انتخابات مجلس در اسفند 98 رساند.
حال باید و نشست و منتظر بود و دید که اصلاح طلبان چه برنامهای برای آینده خود دارند؟ نو اصلاح طلبی؟ شورای عالی سیاستگذاری با همان روند گذشته؟ یا اصلاحات ساختاری؟ یا تشکیلات جدید با ساز و کار متفاوت؟
انتهای پیام /