جمعه 7 آذر 1404

ارایه پیشنهاد ایجاد پول مشترک تا چه اندازه منطقی است؟

وب‌گاه دنیای اقتصاد مشاهده در مرجع
ارایه پیشنهاد ایجاد پول مشترک تا چه اندازه منطقی است؟

دنیای اقتصاد: پیشنهاد ایجاد پول مشترک در دولت‌های بسیاری مسبوق به سابقه است. اولین بار محمود احمدی‌نژاد این پیشنهاد را به سازمان همکاری‌های شانگهای ارایه داد و آخرین بار، محمدرضا عارف، معاون اول رییس جمهور به همین سازمان اما مبتنی بر ارز دیجیتال و هوش مصنوعی. اما اقتصاددانان می‌گویند که ایران به دلیل تورم بالا و ناترازی بودجه‌ای امکان بهره‌برداری از این پول مشترک را حتی در صورت راه‌اندازی...

گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد - محبوبه فکوری: پیشنهاد ایجاد پول مشترک در دولت‌های بسیاری مسبوق به سابقه است. اولین بار محمود احمدی‌نژاد این پیشنهاد را به سازمان همکاری‌های شانگهای ارایه داد و آخرین بار، محمدرضا عارف، معاون اول رییس جمهور به همین سازمان اما مبتنی بر ارز دیجیتال و هوش مصنوعی. اما اقتصاددانان می‌گویند که ایران به دلیل تورم بالا و ناترازی بودجه‌ای امکان بهره‌برداری از این پول مشترک را حتی در صورت راه‌اندازی هم ندارد.

دکتر کامران ندری اقتصاددان می‌گوید: در موضوع ایجاد یک پول واحد در هر پیمان منطقه‌ای یا اتحادیه‌ای که ایران عضو آن است، نکته حائز اهمیت، خود ایران است که با تورم بالای 40 درصد مواجه است که حتی این تورم به زودی به 50 درصد هم می‌رسد و تا زمانی که ایران نظام پولی خود را اصلاح نکرده و اصلاحات ساختاری در بودجه دولت ایجاد نکند و یا حتی شبکه بانکی خود را اصلاح ننماید، ورود به این سیستم جایز به نظر نمی‌رسد. بنابراین یکی از شروط لازم برای اینکه یک کشور وارد این اتحاد پولی و ایجاد پول مشترک با سایر کشورها شود، این است که حداقل بتواند تورم خود را کنترل و مهار کرده و در سطح پایینی نگاه دارد که در شرایط فعلی بعید به نظر می‌رسد؛ لذا به نظر می‌رسد اگر این پیشنهاد اجرایی شود، برای اقتصاد ایران مشروط به رعایت شرط‌های ذکر شده خیلی خوب است و برای کشور منافعی دارد.

معاون اول رییس جمهور در اجلاس اخیر شانگهای پیشنهاد ارایه ارز مشترک را ارایه داده است. سوال مشخص این است که این پیشنهاد چقدر می‌تواند با توجه به مشخصه‌های اقتصاد ایران می‌تواند عملیاتی باشد؟

اگر ما به تجربه عملیاتی شده در اروپا نگاه کنیم که تعدادی از کشورهای اروپایی دور هم جمع شده و یک پول واحد مشترک به نام یورو را پی‌ریزی کردند، متوجه می‌شویم که مقدمات ایجاد این ارز، از سالهای خیلی قبل فراهم شد تا اینکه این کشورها توانستند زیرساخت ایجاد بانک مرکزی مشترک را فراهم آورده و بانک مرکزی اروپا را شکل دهند و از سوی دیگر، تمام کشورها تعهداتی را مبنی بر این پذیرفتند که سیاستگذار پولی برای همه کشورها، بانک مرکزی اروپا باشد و آنها پول ملی خود را میخکوب به آن پول مشترک کنند؛ به نحوی که در پیمان «ماستریخت» متعهد شدند که نرخ تورم کشورها از یک سقف مشخصی بالاتر نرود؛ بنابراین این کشورها نمی‌توانند از فرآیند خلق پول به شکل بی‌مهابا برای رفع نیازهای خود استفاده کنند و این حداقل شرایطی است که برای رسیدن به واحد پول مشترک لازم است. در حقیقت، اولا کشورهایی که قصد دارند واحد پول مشترک ایجاد نمایند باید توافق کنند که یک بانک مرکزی مشترک ایجاد کنند که این بانک مرکزی، با ترتیبات خاصی مدیران و مسئولان را انتخاب می‌کند و قانون حاکم بر بانک مرکزی نیز کاملا مشخص خواهد بود؛ پس به صراحت باید گفت که برای ایجاد یک پول مشترک در هر پیمان یا منطقه‌ای، نیازمند بلوغ جمعی است و به نظر می‌رسد برای کشورهایی که از نظر جغرافیایی و فرهنگی با هم فاصله دارند رسیدن به یک توافق این چنینی برای تاسیس یک بانک مرکزی مشترک، خیلی ایده‌آل به نظر می‌رسد و باید برای آن تلاش بسیار نمود؛ ضمن اینکه از تشکیل بانک مرکزی مشترک مهم‌تر، تعهدی است که کشورها باید برای مدیریت صحیح واحد پول ملی خود را داده و تلاش نمایند از فرایند خلق پولی که در اختیار بانک‌های مرکزی هر کشور است، به شکل محدود استفاده کنند که منجر به تورم بالا در کشورها نشود. بر همین اساس، در موضوع ایجاد یک پول واحد در هر پیمان منطقه‌ای یا اتحادیه‌ای که ایران عضو آن است، نکته حائز اهمیت، خود ایران است که با تورم بالای 40 درصد مواجه است که حتی این تورم به زودی به 50 درصد هم می‌رسد و تا زمانی که ایران نظام پولی خود را اصلاح نکرده و اصلاحات ساختاری در بودجه دولت ایجاد نکند و یا حتی شبکه بانکی خود را اصلاح ننماید، ورود به این سیستم جایز به نظر نمی‌رسد. بنابراین یکی از شروط لازم برای اینکه یک کشور وارد این اتحاد پولی و ایجاد پول مشترک با سایر کشورها شود، این است که حداقل بتواند تورم خود را کنترل و مهار کرده و در سطح پایینی نگاه دارد که در شرایط فعلی بعید به نظر می‌رسد؛ لذا به نظر می‌رسد اگر این پیشنهاد اجرایی شود، برای اقتصاد ایران مشروط به رعایت شرط‌های ذکر شده خیلی خوب است و برای کشور منافعی دارد.

اگر فرض بر این باشد که همه شرایط را بتوان برای اقتصاد ایران فراهم کرد، آیا دنیا توان پذیرش این پول مشترک را دارد؟

به هر حال موضوع ساده‌ای نیست. تا در دنیا این پول مشترک هم جا بیفتد و سایر کشورها آن را به عنوان یک دارایی با ارزش بپذیرند، راه درازی در پیش است. یعنی اگر فرض را بر این بگیریم که بانک مرکزی مشترک تاسیس شود و کشورها نرخ تورم خود را کنترل و مدیریت کنند، باز هم این سوال پیش می آید که پول مشترک جایگاه مطلوبی را در سطح جهانی در رقابت با دلار و یورو به عنوان دو ارز مهم به دست می‌آورد یا خیر و این مساله‌ای است که باید به آن فکر شود. به نظرم خیلی بعید است که این پیشنهادها در واقع به مرحله اجرایی برسند و اگر ایران در واقع بخواهد در این راستا حرکت کند، حتما باید چالش تورم را در داخل اقتصاد خود حل و فصل کرده و اقتصاد خود را قوی‌تر و قدرتمندتر کند؛ در غیر این صورت اگر پول مشترک هم ایجاد شود تا ایران شرایط مناسب را در داخل خود به جود نیاورد، نمی‌تواند به این جریان ملحق شود؛ به نحوی که اگر کشور قدرتمندی مثل چین یا هند پیشنهاد تشکیل پول مشترک را مطرح می‌کرد که عضو بریکس یا شانگهای بوده و در وضعیت اقتصادی مناسبی به سر می‌برند، موضوع متفاوت بود؛ چراکه آنها شرایط اولیه را دارند؛ ولی ایران که در حال حاضر اصلا شرایط پذیرش این موضوع را ندارد، بعید است که سایر کشورها نیز پیشنهاد او را قبول کنند.

دقیقا نکته همین جا است که اصولا بر خلاف کشورهای اروپایی، کشورهای عضو شانگهای یا بریکس، به لحاظ اقتصادی کشورهای همگنی به شمار نمی‌آیند.

ایران با تورم 50 درصد و با کشورهایی همچون چین و هند قابل مقایسه نیست. یا حتی روسیه با مشکلاتی که به لحاظ جنگ با اوکراین دارد، کاملا اتحادی ناهمگن را رقم می‌زنند که در حال حاضر اقتصاد آنها، هیچ تناسبی با یکدیگر ندارد، پس چطور می‌توانند با هم یکی شوند و مساله اصلی دقیقا همگن نبودن آنها است: به نحوی که اقتصاد ایران نه از منظر رشد اقتصادی و نه از منظر تورم که به عنوان دو شاخص کلیدی اقتصاد کلان به شمار می‌روند، هیچ سنخیتی با کشورهای عضو پیمان شانگهای یا بریکس ندارد.

یکی از اهدافی که ایجاد پول مشترک دارد، خروج از سلطه دلار است، اما آیا این موضوع برای یک ارز تازه‌وارد که باید خود را به دنیا معرفی کند و کشورهای عضو هم، آن را به خوبی بپذیرند امکان پذیر است؟

از پیمان برتون وودز در سال 1944 و زمانی که دلار پایه‌گذاری شد، در طول زمان توسط همه کشورها پذیرفته شد و اگرچه در سالهای اخیر سهم آن در مبادلات جهانی کاهش یافته است؛ ولی هژمونی و سلطه خود را همچنان بر نظام پولی بین المللی دارد و دلیل آن هم قدرت فدرال رزرو است؛ به نحوی که در حال حاضر بانک مرکزی امریکا در مقایسه با سایر بانکهای مرکزی دنیا هم به لحاظ سطح دانش و تخصص پولی پیشرو است و هم به لحاظ تاریخی به هر حال دلار جای خود را در تجارت بین الملی به عنوان یک ارز معتبر و ارزی که ارزش خود را در مقابل سایر ارزها حفظ کرده و نوسان زیادی ندارد و به نوعی امتحان خود را پس داده؛ جا افتاده است و تجار با اطمینان خاطر و ریسک پایین تجارت خود را با آن پیش می‌برند و حتی اگر فرض بر این باشد که یک پول مشترکی هم ایجاد شود، باید بدانیم که با رقبای جدی مواجه است و تجار دنیا به این سادگی نمی توانند به این ارز اعتماد کنند؛ چراکه به لحاظ سطح دانش، فناوری و تکنولوژی در حوزه مدیریت پولی، بانک مرکزی امریکا یک سر و گردن از بقیه بانکهای مرکزی دنیا حتی از بانک مرکزی اروپا و بانک مرکزی انگلستان که سابقه طولانی هم دارند، جلوتر است و مجموع این کشورها به لحاظ دانش و تخصص، باید مدیریت پولی خوبی در مقایسه با بانک مرکزی امریکا داشته باشند که به نظر نمی‌رسد عملیاتی باشد؛ ضمن اینکه همانطور که اشاره کردم، بخش عمده اعتبار دلار به تاریخچه استفاده دلار در دنیا برمی گردد و یک بخشی هم به توانمندی های بانک مرکزی امریکا برمی گردد که این کار را برای این کشورهایی که می خواهند واحد پول مشترک ایجاد کنند سخت می‌کند؛ به خصوص اینکه نه سابقه تاریخی وجود دارد که تجار به اعتبار آن اعتماد کنند و نه دانش تخصصی که در فدرال رزرو انباشت شده در جای دیگه دنیا به راحتی پیدا می شود واین‌ها موانع بسیار جدی هستند. در حال حاضر اگر چنین ارزی شکل بگیرد من فکر نمی کنم که حداقل در یک یا دو دهه اینده بتواند سهم قابل ملاحظه ای را در تجارت بین المللی پیدا کند و اگر هم شکل گیرد ایران در مکانیزم آن، تا نتواند مشکلات داخلی خود و مسائل مبتلابه آن مثل تورم را حل کند بعید می دانم راهی به این اتحادهای پولی داشته باشد.

یکی از ایده‌هایی که در این میان مطرح می‌شود راه‌اندازی ارزهای دیجیتال مشترک است. تا چه اندازه این مسیر برای ارزهای دیجیتال هموار است؟

رمزارز به عنوان یک دارایی در دنیا مطرح است ولی نوسانات خیلی زیاد دارد و بعید است تجار عادی بتوانند در استفاده از آن پیشگام باشند. به هر حال تجربه نشان داده عمده کسانی که فعالیت های غیرقانونی دارند، از این رمزارزها استفاده می‌کنند و تجار معتبر جهانی و تجاری که گردش مالی بالایی داشته و سالانه میلیاردها دلار تجارت می‌کنند، ریسک این را ندارند که معاملات خود را با بیت کوینی انجام دهند؛ آن هم در شرایطی که بیت کوین تا یکماه قبل 130 هزار دلار بود و الان قیمت آن به 80 هزار دلار رسیده و کسی اگر با بیت کوین معامله کرده بود و کالای خود را با بیت کوین فروخته بود، الان با افت 40 درصد دارایی خود مواجه بود و به نظر می‌رسد که بیت‌کوین ارز معتبر و مورد اعتمادی برای تجار نیست؛ مگر کسانی که فعالیت غیرقانونی دارند و از منظر نظام بین المللی و چرخه ارزهای معتبری مثل یورو و دلار، کنار گذاشته شده‌اند. در غیر این صورت ارز معتبری به شمار نمی‌آیند که تجارت بین المللی بر پایه آن باشد؛ برای تجار هم صرف نمی‌کند که تجارت خود را بر پایه رمزارزها و حتی استیبل کوین ها مثل تتر که خود را به دلار وصل می کنند، پایه گذاری کنند.