اروپا در نقطه انتخاب
اروپا در حالی وارد یکی از حساسترین مقاطع ژئوپلیتیک خود شده که دیگر خبری از اعتمادبهنفس دوران جهانیسازی نیست؛ دورانی که اتحادیه اروپا خود را معمار نظم مقرراتمحور جهان میدانست و تصور میکرد «قوانین بروکسل» آینده تجارت جهانی را شکل میدهد. براساس سرمقاله اکونومیست، اکنون همه آن اطمینانها رنگ باخته و قاره پیر با فشارهای همزمان از سمت چین و آمریکا به لرزه افتاده است.
گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد - محمدامین مکرمی؛ در سالهای اخیر، چین تنها به «دامپینگ» یا یارانهدهی متهم نیست؛ بلکه در بسیاری از صنایع کلیدی اروپایی، از خودرو گرفته تا فناوریهای نو، دست بالا را پیدا کرده است. کسری تجاری 66 میلیارد یورویی آلمان با چین در سال گذشته نمونهای از این تغییر موازنه است؛ رقمی که امسال میتواند به بیش از 85 میلیارد یورو برسد. همزمان، پکن از وابستگی اروپا در حوزههایی مانند ریزتراشهها و عناصر نادر خاکی بهرهبرداری سیاسی میکند.
اما چین تنها چالش اروپا نیست. در سوی دیگر، بازگشت دونالد ترامپ و تردیدهای او درباره تعهد آمریکا به ناتو، بار دیگر سایه نااطمینانی امنیتی را بر سر اروپا گسترده است. واشنگتن همچنین از وابستگی نظامی اروپا بهعنوان اهرمی برای تحمیل یک توافق تجاری بحثبرانگیز استفاده کرده؛ اقدامی که به تعبیر اکونومیست، نوعی «تحقیر سیاسی» برای اروپا بوده است.
اتحادیه اروپا که برای جهانی مبتنی بر قواعد طراحی شده بود، اکنون خود را میان دو قدرتی میبیند که بیش از قواعد، منطق زور را به کار میگیرند. در مذاکرات میان چین و آمریکا که مستقیما بر اقتصاد اروپا اثر میگذارد، بروکسل نقشی حاشیهای دارد و گاه با بیاعتنایی مواجه میشود. از نظر اکونومیست، اگر اروپا نتواند شیوه تازهای برای اعمال قدرت پیدا کند، خطر «بیربط شدن» آن وجود دارد.
در برابر این وضعیت، اروپا تاکنون دو مسیر متفاوت اما پرریسک را دنبال کرده است. برخی در بروکسل خواستار حمایتگرایی و تقویت صنایع راهبردیاند، اما خطر آن است که برچسب «امنیتی» بهانهای برای حمایت از هر صنعتی شود؛ اقدامی که میتواند روند افول رقابتپذیری اروپا را تشدید کند. تعرفهها نیز در نهایت مالیات پنهانی بر مصرفکنندگان اروپایی است و تجربه اخیر خودروهای برقی نشان داد که همیشه هم کارآمد نیست.
در سوی دیگر، احزاب راست پوپولیست با حمله به نخبگان بروکسل، نسخه بازگشت به تصمیمگیریهای ملی را تجویز میکنند. اما حتی اگر سناریوی مشابه برگزیت تکرار نشود، کاهش همکاری در درون بروکسل میتواند اروپا را در مسیر رکود، شکاف و ازهمگسیختگی قرار دهد؛ وضعیتی که در جهانی بیقاعده، تهدیدهای بیشتری در پی دارد.
با این وجود، اکونومیست تاکید میکند که فرصتهای مهمی هنوز پیشروی اروپا قرار دارد. اتحادیه میتواند برای کشورهای کوچکتر، نقش «مدافع نظم مبتنی بر قواعد» را ایفا کند و ابتکار عمل توافقهای تجاری با اقتصادهای نوظهور را با سرعت بیشتری پیش ببرد.
اروپا همچنین باید زنجیرههای تامین خود را متنوع کند و وابستگی به یک عرضهکننده تراشه یا عناصر نادر خاکی را کاهش دهد؛ درسی که از بحران گاز روسیه برجای مانده است.
در عین حال، بزرگترین نیاز اروپا افزایش یکپارچگی اقتصادی داخلی است. بازار واحدی که عمدتا برای کالا طراحی شده، دیگر پاسخگوی اقتصادی نیست که پایه آن خدمات است. بوروکراسی پرهزینه، مقررات دستوپاگیر و انرژی گران نیز بر چالشها افزوده است.
اکونومیست در پایان هشدار میدهد که تغییر در راه است؛ چه اروپا آماده باشد و چه نباشد. یا این قاره سرنوشت خود را بهدست میگیرد یا چین و آمریکا آن را بهگونهای سختتر بر آن تحمیل خواهند کرد.