از شرکتهای «صوری» تا شرکتهای «دانشبنیان»
بیشک راه نجات کشور از مشکلات اقتصادی و رونق تولید و همچنین ناکام گذاشتن و خنثی کردن تحریمها، نه از مسیر فربه شدن شرکتهای صوری بلکه از طریق توجه و حمایت از شرکتهای دانشبنیان و تولیدکنندگان می گذرد.
به گزارش مشرق، عباس شمسعلی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: پس از نامگذاری سال 1401 به عنوان «سال تولید، دانشبنیان و اشتغالآفرین» از سوی رهبر معظم انقلاب و در ادامه تاکیدات مجدد ایشان بر اهمیت این موضوع، مباحث مختلفی در این خصوص در رسانهها مطرح شده است، دراین میان توجه به برخی ابزار و پیشزمینههای لازم برای بهرهمندی کامل از این حوزه ضروری مینماید.
باید گفت که تاکید رهبر انقلاب بر موضوع شرکتهای دانشبنیان سابقهای فراتر از نامگذاری امسال دارد و ایشان در سالهای گذشته و بهمناسبتهای مختلف نیز بر اهمیت این حوزه تاکید داشتهاند.
شاید یکی از موارد مهمی که برای بهرهمندی بلندمدت و تحقق بهتر این هدفگذاری نیاز باشد، توجه به مبحث تولید علم و پرورش بیش از پیش نیروهای عالم و توانمند در حوزههای مختلف علمی و صنعتی و... باشد.
روال شرکتهای دانشبنیان به این معنی است که تعدادی جوان تحصیلکرده و بهرهمند از علم بهجای اینکه با مدرک تحصیلی خود که حاصل یک عمر تلاش آنهاست به امید استخدام از این شرکت به آن شرکت و از این اداره و سازمان به کجا و کجا مراجعه کنند، در نهایت یا جواب منفی بشنوند یا در صورت پذیرش، یک زندگی کارمندی کم بازده را در پیش بگیرند و احتمالا بسیاری از ایدهها و توانمندیهای آنها از طرف برخی مدیران مورد کمتوجهی قرار بگیرد، خود با تشکیل یک شرکت دانشبنیان و ایجاد حلقهای از افراد با سواد، خلاق و با انگیزه، وارد گود طراحی، تولید و پیشرفت صنعت و فناوری کشور میشوند و به سهم خود گرهای از مشکلات کشور و مردم باز میکنند.
نمونههای فراوانی از برکات این شرکتهای دانشبنیان از سالهای گذشته تا کنون به خصوص در شرایط تحریم در حوزههای مختلف و برای رفع نیاز کشور وجود دارد از جمله اینکه بارها و هرازچندگاهی خبر موفقیت این جوانان توانمند را مثلاً در شکست انحصار تولید داروهای مهم و حیاتی یا طراحی برخی قطعات مهم صنعتی و تجهیزات پزشکی و فناورانه و دستیابی به تکنولوژیهای پیشرفته که تنها برخی کشورهای پیشرو توان ساخت آن را داشتهاند شنیده یا دیدهایم.
به عبارتی این شرکتهای دانشبنیان خود به ابزار و بازویی توانمند برای برداشتن موانع از مسیر حرکت پیشرفت کشور و ناکام گذاشتن دشمنانی که تحمل رشد و شکوفایی ایران را ندارند و در این راه حتی از ترور دانشمندانمان نیز دریغ نمیکنند، تبدیل شدهاند.
اما هرچند این پیشرفتها و توفیقات مرهون مزیت بزرگ برخورداری کشور از نسل و جمعیتی جوان و باهوش است که بسیاری از کشورها حسرت داشتن چنین گنج ارزشمندی را دارند، اما در این باره، اشاره به نکاتی ضروری به نظر میرسد؛
همانطور که اشاره شد، کشورمان به دلیل برخورداری از نسل جوان و نوجوان دارای ضریب هوشی بالا و مستعد، از پتانسیل بالقوه کم نظیر نیروی انسانی برای تسریع در پیشرفت و جهش علمی و صنعتی برخوردار است اما آیا از این منبع عظیم به خوبی استفاده میشود؟ نگاهی به سیستم آموزشی کشور در یکی دو دهه گذشته به ویژه سالهای اخیر برخی نگرانیها از هدر رفت استعدادهای فراوان در مسیر مدرسه تا دانشگاه را نمایان میکند.
خلاصه شدن بخش اعظم انرژی و هم و غم اولیاء، دانشآموزان و کادر آموزشی برای عبور از هفتخوان ترسیم شده برای رسیدن به دانشگاه و در موارد فراوان تبدیل تدریس علم به آموزش روشهای تستزنی در مدارس و آموزشگاههای آزاد تا حد زیادی مجال انتقال علم واقعی به نسل دانشآموز را گرفته است.
اینکه یک دانشآموز بهجای فهم کامل و علمی فیزیک، شیمی، ریاضی، زیست و... بیشتر نحوه پاسخ به تستهای چهارگزینهای را فرامیگیرد به این معنی است که پایههای علمی مورد نیاز برای تداوم علمآموزی در دانشگاه و حرکت در مسیر کسب دانش و در ادامه توانایی در تولید علم خیلی دقیق گذاشته نمیشود. (بگذریم از اینکه در این کارزار، درسهایی همچون معارف و تعالیم دینی هم در نظر برخی دانشآموزان و مدارس بیشتر بهعنوان دروس عمومی دارای فلان مقدار ضریب در کنکور دیده میشوند تا نسخههای انسانساز و معرفتی!)
از سوی دیگر نحوه رقابت در کنکور دانشگاهها و تمایل نامتقارن و دور از نیاز کشور در گرایش دانشآموزان به برخی رشتههای خاص که هم ناشی از ناکارآمدی مناسب سیستم هدایت تحصیلی و هم تصویرسازی مضر و پر زرق و برق از زندگی آنچنانی در صورت قبولی در برخی رشتههاست، باعث عدم موفقیت تعداد زیادی از دانشآموزان در این ماراتن نفسگیر و در نتیجه سرخوردگی و هدررفت بسیاری از استعدادها میشود. بسیاری از این دانشآموزان سرخورده یا بسیاری دیگر که با فشار جامعه یا خانواده هدفی جز قبولی در دانشگاه ندارند در نهایت رشتههایی را برمیگزینند تا سرشان بیکلاه نماند اما این تحصیل آنها خیلی کمکی به جامعه و تولید و ترویج علم نمیکند.
از طرفی تب بالای مدرکگرایی و گسترش فراوان و بیضابطه انواع مراکز آموزش عالی که بسیاری از آنها فاقد استانداردهای لازم هستند هم خود به جای خدمت در مسیر پیشرفت مشکلاتی را ایجاد میکند.
با این شرایط همچنان بار پیشرفت علمی بر دوش تعدادی دانشگاه برتر و خاص و قهرمانان المپیک کنکور که بهتر درس خوانده و باسوادترند یا بهتر تست زدهاند میافتد و بسیاری دیگر از استعدادها از مدار صحیح علم و دانش خارج میشوند.
به طور جدی نیاز است برای حفظ استعدادهای ناب دانشآموزان کشور فکری اساسی برای روش گزینش دانشگاهها و کیفیسازی مراکز آموزش عالی بهجای رشد کمیشود و از طرفی وقت دانشآموزان در مدارس صرف کسب علم شود نه تستزنی کم بازده.
موضوع دیگر نحوه بهرهبرداری از استعدادهایی است که بالاخره توانستهاند وارد آموزش عالی شوند. علاوهبر لزوم ارتقای سطح علمی دانشگاهها باید فکری اساسی برای استفاده از این سرمایههای ارزشمند پس از فارغالتحصیلی کرد. متاسفانه در سالهای اخیر رشد فارغالتحصیلان بیکار یا کسانی که به اجبار در شغلی بیارتباط با مدرک دانشگاهی مشغول هستند افزایش یافته و این مورد حتی برخی فارغالتحصیلان مستعد در رشتههای خوب و کاربردی دانشگاههای برتر کشور یعنی همان فاتحان سرافراز کنکور را نیز شامل میشود.
ایجاد شرکتهای دانشبنیان یکی از روشهای کارآمد برای جلوگیری از این خسارت بزرگ است. بستری که در صورت فراهم بودن شرایط و اتخاذ تدابیر درست، میتواند بسیاری از خلأهای کشور در مسیر توسعه و عبور از موانع ناشی از تحریمهای خارجی و برخی بیتدبیریهای داخلی که دستکمی از تحریمها ندارند را برطرف کند.
در این میان نخبگان جذب شده در شرکتهای دانشبنیان نیاز به حمایتهای مادی و معنوی مهمی دارند. در کنار نیاز به باور داشتن مدیران کشور به توانایی این جوانان و شرکتها، کمک به تامین سرمایه مورد نیاز دانشبنیانها در مسیر تحقیق و توسعه و تولید مسئله مهمی است.
متاسفانه در سالهای گذشته در شرایطی که بسیاری از این جوانان مستعد و شرکتهای دانشبنیان به شدت نیازمند جذب سرمایه مناسب برای تحقق ایدههای خلاقانه و کاربردی خود بودند و شاید با دست رد بانکها برای مشارکت در کارهای تولیدی مطمئن روبهرو میشدند، بسیاری از ابربدهکاران و مفسدان اقتصادی بهراحتی و با لطایفالحیلی از جمله تاسیس شرکتهای صوری و کاغذی یا زدوبند و... هزاران میلیارد تومان از بانکها تسهیلات گرفتند و حیف و میل کردند، همچنین بسیاری از این شرکتهای صوری توانستند دهها و صدها میلیون دلار ارز دولتی بگیرند و بدون اینکه خدمتی به مردم کرده باشند مشغول خسارت زدن به اقتصاد کشور باشند.
هرچند با ورود جدی دستگاه قضایی در سالهای اخیر با بسیاری از این تخلفات برخورد شده است اما قطعاً اصلاح جدی این رویهها از جمله نظارت بر بانکها و تعریف کانالهایی مناسب برای تامین سهلالوصول تسهیلات تولیدکنندگان واقعی از جمله شرکتهای دانشبنیانی که طرح و ایدههایی تایید شده و مورد نیاز کشور را برای تولید در حوزههای مختلف دارند بسیار ضرورت دارد.
بیشک راه نجات کشور از مشکلات اقتصادی و رونق تولید و همچنین ناکام گذاشتن و خنثی کردن تحریمها، نه از مسیر فربه شدن شرکتهای صوری بلکه از طریق توجه و حمایت از شرکتهای دانشبنیان و تولیدکنندگان واقعی و دانشمندان دلسوز میگذرد.
بهعنوان مثال خودکفایی در بسیاری از تولیدات و صنایع یا تولید واکسن کرونا و تبدیل کشور از واردکننده این واکسنها به صادرکننده آن طی یک مدت بسیار کوتاه، نه از شرکتهای صوری و دلالان بلکه از محققان جوان و شرکتهای دانشبنیان برمیآید.
از دیگر مصادیق مهم و لازم در حمایت از دانشبنیانها و تولیدکنندگان داخلی، قطع دست دلالانی است که برای رسیدن به سودهای هنگفت واردات، مانع از رونق تولید داخل و پر و بال گرفتن شرکتهای دانشبنیان با انواع سنگاندازیها میشوند.
موضوع مهم دیگر، لزوم حرکت صنایع بزرگ کشور از جمله خودروسازان، صنایع نفت و... به سمت بهرهمندی بیش از پیش از خدمات شرکتهای دانشبنیان و دانشمندان و محققان جوان و خلاق این مجموعهها و پیوند جدیتر صنعت و دانشگاه است.
موضوع دیگری که باید جدیتر و کاربردیتر از گذشته مورد توجه قرار گیرد، لزوم توجه به استعدادهای فراوانی است که در مراحلی پایینتر از تاسیس شرکت دانشبنیان قرار دارند. گاه جوانهای مستعدی را در مرکز یا دور افتادهترین نقاط کشور میبینیم که شاید تحصیلات دانشگاهی هم نداشته باشند اما توانایی و خلاقیت فراوانی در اختراع و یا بروز ایدههای گره گشا دارند و اگر به آنها توجه شود و این استعدادها در شبکههایی از افراد مشابه خود ساماندهی و هدایت شوند و مورد حمایت مادی و معنوی قرار گیرند میتوانند در آینده شرکتهای دانشبنیان فراوان و مفیدی را ایجاد کرده و منشاء خدمت شوند. این وظیفه استعدادیابی و توجه به جوانان مستعد و مخترع از وظایف مهم پارکهای علم و فناوری در سراسر کشور است که با نگاهی ویژه و نو و بهتر از گذشته از این استعدادهای ناب حمایت کنند و با در اختیارگذاشتن فضا و امکانات به آنها و حتی بردباری در برابر آزمون و خطاهای احتمالی این افراد شکوفایی این سرمایهها را رقم بزنند.
گسترش شرکتهای دانشبنیان که در سالهای گذشته آغاز شده، اکنون با تدبیر راهگشای رهبر انقلاب وارد مرحله جدید و مهمی شده است و باید از این موقعیت به نفع کشور استفاده کرد.
بیشک کشوری که بتواند از خیل عظیم استعدادهای جوان و دانشمندان و محققان و منابع مادی، خدادادی و انسانی خود بهدرستی استفاده کند، نه تنها بن بست ندارد بلکه میتواند به اوج برسد؛ و چقدر پرچم زیبای کشورمان به قلههای پیشرفت و رشد و تعالی جهان میآید.