انتخاباتی برای نادر و سیمین
بعضی وقتها آنقدر درگیر فضای خودمان هستیم که متوجه اختلافات دیگران نمیشویم. بگو مگوی شهاب حسینی با تحریمکنندگان جشنواره فجر برایم آشنا بود. او میگفت باید بمانیم و همینجا را درست کنیم. آنها میگفتند خروج کنیم به دامن اجنبی تا مسوولین آدم شوند و تنبیه. بیبیسی هم با عشق و رسایی موضعمان را فریاد میزند. دعوای جالبی است نه؟
برای من این اختلاف، مسبوق به سابقه است. فیلم «جدایی نادر از سیمین» را هم اینطور میفهمم. دو اندیشه یکی میگوید بروم به دامن غیر و دیگری میگوید بمانم و تغییر دهم.
شاید منفورترین شخصیت فیلم «ابد و یک روز» هم آن جوانی بود که میخواست با گندهلاتبازی خانوادهاش را از خودش دور کند و کنار بگذارد.
امروز برخی خیال میکنند راه تنبیه نظامی که خطاکارش میدانند، این است که رای ندهند؟ من یاد دخترانی میافتم که به خاطر اختلاف با پدرشان از خانه فراری میشوند. بله انتقام میگیرند؛ هم از پدر، هم از کل خانواده و هم البته و اول از همه از خودشان.
این دعوا بین اصلاحطلبان مرا یاد آن دعوایی میاندازد که درباره قاسم سلیمانی داشتند. برخی میگفتند احترام میکنیم و برخی میگفتند تبری میجوییم. یاد دعوایی میاندازد که بر سر دفاع از وطن داشتند. برخی میگفتند راه را باز کنیم و برخی میگفتند دفاع میکنیم.
من همراه با اصلاحطلبان نیستم ولی همیشه در دو راهی نادر و سیمین، نادر را بیشتر میپسندم. همیشه برای بلاهت دختران فراری غصه خوردهام.
علی مهدیان
انتهای پیام /
انتخابات خانواده عشق رای