یک‌شنبه 4 آذر 1403

انقلاب ما برای بسط عدالت بود

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
انقلاب ما برای بسط عدالت بود

«عدالت اجتماعی به عنوان یکی از بزرگ ترین و مهم ترین فضایل اجتماعی همیشه در صدر توجه کسانی بوده است که با ظلم مبارزه کرده اند و این مهم درباره انقلاب اسلامی ایران به مثابه بزرگ ترین حرکت ضد ظلم نیز صدق می کند.»

مدیر گروه مطالعات عدالت اجتماعیِ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در سالگرد ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی و در گفت و گو با الف انقلاب اسلامی را نهضتی برای بسط عدالت دانست و تاکید کرد عدالت اجتماعی در نگاه این انقلاب از یک جامعیت خاص برخوردار است.

به گفته دکتر احمد اولیایی، انقلاب اسلامی اساسا با عدالت اجتماعی عجین است و شاید بتوان گفت انقلاب اسلامی نهضتی است که برای بسط عدالت اجتماعی و برچیدن اساس ظلم برپا شد.

وی تصریح کرد: عدالت اجتماعی به عنوان یکی از بزرگ ترین و مهم ترین فضایل اجتماعی همیشه در صدر توجه کسانی بوده است که با ظلم مبارزه کرده اند و این مهم درباره انقلاب اسلامی ایران به مثابه بزرگ ترین حرکت ضد ظلم نیز صدق می کند. به گفته این پژوهنده، عدالت اجتماعی البته در شعارها و راهبردهای بسیاری از حکومت ها دیده می شود و همه انسان ها و حاکمیت های دنیا آن را جستجو می کنند اما عدالت اجتماعی در نگاه انقلاب اسلامی از یک جامعیت خاص برخوردار است.

اولیایی تاکید کرد: اصلا قبل و بعد از انقلاب ما شاهد یک تغییر در مسأله عدالت اجتماعی هستیم. آن تغییر مهم، یک تغییر هویتی برای مسأله عدالت اجتماعی است. نه به این معنا که ما به عدالت اجتماعی دست پیدا کرده باشیم یا عدالت اجتماعی را در جامعه مستقر کرده و بسط داده باشیم بلکه به این معنا که اساس رویکرد به مسئله عدالت اجتماعی یا انقلاب اسلامی یک رویکرد متفاوتی شد. وضعیت فساد اجتماعی وضعیت ظلم اجتماعی در دوره قبل از انقلاب در دوره منحوس پهلوی بر هیچ کس پوشیده نیست؛ از آن نظام طبقاتی که ایجاد شده بود تا فسادهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که شاه و اطرافیانش سب شده بودند. ظلم هایی که به مردم می شد که اسناد آن ها کاملا موجود است و این ظلم ها بر هیچکس پوشیده نیست.

وی ادامه داد: انقلاب از آن جهت که با رویکرد ظلم ستیزی و عدالتخواهی پا به صحنه گذاشته بود، مردم را و حتی دیگران در جهان را متوجه این ظلم ها کرد. این رویکرد جدیدی بود که با حضرت امام رحمت الله علیه پس از تغییر اساسی ساختار حاکمیت، مسیر بسط عدالت اجتماعی در دوران جدید آغاز شد.

این پژوهشگر انقلاب در پاسخ به این پرسش که نقش امام خمینی در هویت دهی به مسأله عدالت اجتماعی چیست یادآور شد: پاسخ این سوال را باید در دیدگاه و ادبیات امام جستجو کرد. وقتی به ادبیات امام نگاه می کنید، می بینید که کلمه مستضعفین و عدالت موج می زند. اساسا توجه به محرومین که قشر اصلی مورد توجه عدالت اجتماعی هستند، در کلمات امام بسیار دیده می شود. و این نقش امام منحصر به ادبیات و گفتار نیست بلکه در حکمرانی تحت حکومت حضرت امام هم می توان حکمرانی عادلانه را مشاهده کرد. پس این هویت دهی به مسأله عدالت از طرف امام در دو جهت است؛ ادبیات یا گفتمان و حکمرانی. امام می فرمایند: «این انقلاب مهم اسلامی، رهین کوششهای این طبقه است؛ طبقه محروم، طبقه گودنشین، طبقه‌ای که این نهضت را به ثمر رساند و توقعی هم نداشت. من شما طبقه گودنشینان را از آن کاخ‌نشینان بالاتر می‌دانم». یا فرمودند: ««منطق مستکبرین همین بود که استکبار (می کردند) تکبر می‌فروختند بر جامعه؛ ملت ما را طبقه پایین حساب می‌کردند. بالا کی بود؟ آقای آریامهر و آن دسته جات خودش! و همه شما را و همه ما را و همه ملت را حساب نمی‌آوردند؛» اولیایی تصریح کرد: این ندیده شدن و نادیده گرفتن طبقه محرومان و مردم دقیقا اساس ظلمی ست که در حکومت پهلوی اتفاق می افتاد و امام برعکس تأکید بر دیده شدن این طبقه دارد. این هویت دهی انقلاب به مسأله عدالت اجتماعی است. در امتداد امام، همین هویت بخشی را می توان در کلام مقام معظم رهبری دید.

چرا اساسا اندیشمندان اسلامی به عدالت اجتماعی بعد از انقلاب بیشتر توجه کردند؟ پژوهشگر انقلاب اسلامی دراین باره گفت: عدالت اجتماعی زمانی پا به میدان می گذارد که تنازع بر روی منابع و خیرات اجتماعی رخ دهد. به عنوان مثال محدودیت انرژی ما را به این سمت می برد که با نگاه عادلانه، انرژی توزیع شود. به عبارت دیگر عدالت اجتماعی سه مرحله یا محل تأمل دارد؛ چیستی عدالت اجتماعی، چرایی عدالت اجتماعی و چگونگی (بسط) عدالت اجتماعی. پیش از انقلاب اسلامی از آن جهت که منابع در اختیار حاکمیت دینی نبود، اندیشمندان بیشتر به چیستی و چرایی عدالت می پرداختند اما پس از انقلاب، حاکمیت دینی با منابع مواجه شد و سوال اصلیِ چگونگی توزیع عادلانه و بسط عدالت از مهم ترین پرسش های حاکمیت اسلامی شد. لذا اندیشمندان پس از انقلاب بیشتر وارد این پرسش شدند. این، بخش دیگری از هویت بخشی انقلاب به مسأله عدالت اجتماعی است.

نقش مقام معظم رهبری در هویت دهی به مسأله عدالت موضوع دیگری بود که اولیایی به آن اشاره داشت.

او گفت: مقام معظم رهبری نیز در امتداد حضرت امام، این هویت دهی به مسأله عدالت را دنبال کردند. حتی خود ایشان نیز هویتی دیگر به مسأله عدالت اجتماعی دادند؛ یکی از مصادق آن، بیاناتی بود که در دومین نشست اندیشه راهبردی با عدالت پژوهان داشتند. در این جلسه اشاره به فقدان نظریه عدالت اسلامی کردند و حوزه و دانشگاه را به سمت تلاش برای حل مسأله نظری عدالت سوق دادند. پس از آن تلاش های علمی بسیاری در مسأله عدالت در ایران رخ داد. مسأله فقدان نظریه و به تبع فقدان شاخص ها و معیارهای عدالت یک مسأله جدی ست که هر مجری و مسئول در کشور را دچار چالش می کند حتی اگر اراده کند عدالت را بسط دهد. این، فارغ از تلاش هایی است که رهبری معظم در جایگاه رهبری نظام برای بسط عدالت انجام داده اند.

وی در ارزیابی مساله تحقق عدالت در جامعه گفت: واضح است که هویت بخشی مسأله عدالت اجتماعی با عینیت عدالت در جامعه اندکی تفاوت دارد. این هویت بخشی خودش دستاورد است اما ما باید به دنبال بسط واقعی عدالت در جامعه باشیم. در این باره با وضعیت مطلوب فاصله زیاد است و رهبری نیز به این فاصله اشاره کردند. اما این به معنای این نیست که هیچکاری در زمینه عدالت اجتماعی نشده است. به گفته وی بخش عمده از هویت بخشی به عدالت اجتماعی در همین دستاوردها خود را نشان می دهد. در این گفتگو نمی شود وارد ذکر تمام دستاورد ها شد و فقط به چند مثال اکتفا می کنم؛ در عدالت سیاسی شما می بینید که پس از انقلاب انتخابات به عنوان یک فرایند سیاسی عادلانه برای توزیع قدرت، به خوبی و به کرات اتفاق افتاده است. این یک دستاورد مهم در عرصه عدالت سیاسی است. در عدالت آموزشی، سطح سواد و توزیع سواد در جامعه گویای همه چیز است. حضور و امکان حضور در تحصیلات عالی، آموزش و پرورش رایگان و همگانی و مانند اینها را می توان به عنوان دستاورد های عدالت آموزشی ذکر کرد. در اینجا باید ذکر کرد که نباید بدون توجه به موانع، به دستاورد ها پرداخت. انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی از همان ابتدا با دشمنانی روبروست که از هیچ ظلمی دریغ نمی کنند. بحث منافقین در ابتدای انقلاب، جنگ تحمیلی و سپس تحریم ها و مانند این عوامل می توان روند دستیابی به عدالت را کند کند.

اولیایی افزود: در عدالت اقتصادی هرچند ما بزرگ ترین مشکلات و معضلات را داریم با این حال در بحث توزیع انرژی ارزان و در دسترس کارنامه خوبی وجود دارد. در بحث یارانه ها و مانند اینها، کار های خوبی شده است. اما نکته مهم دیگری که وجود دارد این است که با همه تلاش ها در بسط عدالت و دستیابی به آثار خوب در این حوزه، مردم ادراک و تصور خوبی از وضعیت عدالت در ایران ندارند و این ادراک باید مورد بررسی قرار گیرد چون مهم است.

وی درباره شکل گیری ادراک عدالت در میان مردم نیز تصریح کرد: ادراک عدالت اجتماعی با خود عدالت اجتماعی متفاوت است. ممکن است در جامعه ای عدالت باشد اما مردم تصور کنند عدالت نیست و برعکس، در جامعه ای عدالت نباشد ولی مردم احساس بی عدالتی نکنند. عوامل متعدد معرفتی و غیر معرفتی زیادی بر تشکیل این ادراک موثرند. به عنوان مثال در جامعه ای که اعضای آن قائل به تناسخ (به عنوان یک عامل معرفتی) هستند و در فقر زندگی می کنند احساس نابرابری نمی کنند چون مبتنی بر یک عامل معرفتی، این وضعیت را عادلانه و حاصل زندگی قبلی خویش می دانند. یا رسانه به عنوان یک عامل غیر معرفتی می تواند در یک جنگ شناختی ذهنیت مردم یک کشور را به این سمت ببرد که در جامعه شما هیچ عدالتی وجود ندارد.

انقلاب ما برای بسط عدالت بود 2