اکوانی: آمریکا توانایی شکلدهی به روایت مسلط جهانی را از دست داده است

استاد علوم سیاسی دانشگاه یاسوج گفت: قدرت هژمون زمانی معنا دارد که بتواند نظم مطلوب خود را بر جهان تحمیل کند، اما امروز آمریکا توانایی شکلدهی به روایت مسلط جهانی را از دست داده است.
استاد علوم سیاسی دانشگاه یاسوج گفت: قدرت هژمون زمانی معنا دارد که بتواند نظم مطلوب خود را بر جهان تحمیل کند، اما امروز آمریکا توانایی شکلدهی به روایت مسلط جهانی را از دست داده است.
به گزارش خبرنگار مهر، حمدالله اکوانی دانشیار علوم سیاسی دانشگاه یاسوج گفت: بنیانهای گفتمانی سیاست خارجی آمریکا در قبال خاورمیانه و جهان بر مجموعهای از باورها و الگوهای ثابت استوار است که امروز خود به عامل اصلی افول این کشور تبدیل شدهاند.
وی افزود: اگر افول قدرت آمریکا را از دو جنبه سخت و نرم بررسی کنیم، اکنون شاهد افول نرم یا بهعبارتی افول هژمونیک هستیم. در این نوع افول، ایالات متحده مشروعیت اخلاقی و فرهنگی خود را از دست میدهد و دیگر قادر نیست ارزشها و ایدههای خود را بهعنوان الگوی جهانشمول عرضه کند.
اکوانی تصریح کرد: قدرت هژمون زمانی معنا دارد که بتواند از طریق ایدهها، رسانهها و نهادهای بینالمللی نظم مطلوب خود را بر جهان تحمیل کند، اما امروز آمریکا توانایی شکلدهی به روایت مسلط جهانی را از دست داده است. گفتمان لیبرالدموکراسی دیگر برای ملتها جذابیت گذشته را ندارد و خود غربیها نیز از ترویج ارزشهای دموکراتیک دست کشیدهاند.
وی گفت: در دههی اخیر، بحرانهای متعددی مانند جنگ عراق و بحران مالی 2008، مشروعیت اخلاقی آمریکا را به شدت تضعیف کرد. حتی رؤسایجمهور این کشور، از اوباما تا ترامپ و بایدن، نتوانستهاند چهرهای قابل اعتماد از آمریکا در جهان بسازند.
استاد علوم سیاسی دانشگاه یاسوج با اشاره به ریشههای فرهنگی سیاست خارجی آمریکا اظهار داشت: چند عنصر بنیادین در فرهنگ سیاسی ایالات متحده از آغاز تاکنون حضور داشتهاند و رفتار سیاست خارجی این کشور را شکل دادهاند؛ یکی از آنها، استثناگرایی آمریکایی است که بر این باور استوار است که آمریکا کشوری برگزیده و مأمور هدایت جهان است. این نگرش از قرن هفدهم میلادی در جامعه مهاجران انگلیسی آمریکا شکل گرفت و هنوز در ذهن رهبران این کشور حضور دارد.
وی افزود: این نگاه استثناگرایانه، بستر تاریخی و فرهنگی مشترک میان آمریکا و رژیم صهیونیستی را نیز توضیح میدهد؛ هر دو خود را ملت برگزیدهای میدانند که رسالتی جهانی دارند و همین مسئله سبب شده تا در طول تاریخ، در بسیاری از سیاستها همسو عمل کنند.
اکوانی ادامه داد: فرهنگ سیاسی آمریکا، خواه در دولتهای دموکرات و خواه در دولتهای جمهوریخواه، بر غرور ملی، برتریطلبی و نگاه ابزاری به سایر ملتها استوار بوده است. تفاوت رؤسایجمهور تنها در ادبیات و شیوهی بیان است؛ در حالی که ترامپ این مفاهیم را صریح و بیپرده بر زبان میآورد، دیگران همان اهداف را در قالب زبانی آراستهتر دنبال میکردند.
وی تأکید کرد: در واقع، افول هژمونیک آمریکا از درون همین مبانی فکری آغاز شده است؛ یعنی فرهنگی که خود را استثنا و دیگران را تابع میبیند، نمیتواند در جهان امروز مشروعیت اخلاقی و فرهنگی پایدار داشته باشد.
در پایان، اکوانی گفت: مردم جهان امروز بیش از هر زمان دیگری ماهیت واقعی قدرتهای سلطهگر را درک میکنند. دیگر آمریکا نمیتواند با شعار دموکراسی و آزادی، رفتار سلطهجویانه خود را توجیه کند و همین آگاهی جمعی، زمینهی افول گفتمانی و نهایتاً افول ساختاری این کشور را فراهم کرده است.