اگر اعتماد شهید آوینی نبود، هیچ وقت خطر نمیکردم
تهیه کننده پیشکسوت سینما گفت: اگر اعتماد شهید آوینی نبود، هیچ وقت خطر نمیکردم؛ ایشان پای کارهای من ایستاد و دعواها و تلاشهای من را دید.
به گزارش اداره ارتباطات و اطلاعرسانی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، مراسم بزرگداشت «حبیب الله والینژاد» در چهارمین روز از پانزدهمین جشنواره بینالمللی سینماحقیقت برگزار شد.
اجرای این مراسم را «حامد شکیبانیا» معاون مستند مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به عهده داشت که در ابتدای آن، یادی از مجلات سینمایی «سوره بچههای مسجد» و زحمات حبیب الله والینژاد و اثرگذاری آن بر بسیاری از کودکان و نوجوانان همنسل خود کرد و گفت: امروز برای پاسداشت یکی از آن بچههای مسجد گرد هم آمدهایم؛ بچههای مسجد جوادالائمه سی متری جی تهران.
«محمد حمیدیمقدم» دبیر جشنواره پانزدهم سینماحقیقت در ابتدای این مراسم درباره انتخاب حبیب الله والینژاد برای برگزاری مراسم بزرگداشت در این دوره از جشنواره سینما حقیقت گفت: برای من این مراسم افتخار است؛ این بزرگداشتها از قسمتهای خوب هر جشنواره است که سهم دبیر آن میشود.
او با بیان اینکه «من افتخار همنشینی و همکاری با حبیب الله والینژاد را نداشتم، اما گاهی خیلی چیزها خارج از این قواعد شکل میگیرد؛ و احساسی در حد رد و بدل کردن یک نگاه پدید میآید» گفت: در همان نگاهها حس میکردم در ایشان خلوص و عصاره هنر، معرفت و انسانیت موج میزند. کسانی هستند که همدیگر را نمیبینند، باهم حرف نمیزنند، اما حوزههای کاری هم را دنبال میکنند و برایشان قابل احترام است و از همین رو ما شاهد کارهای خوب آقای والینژاد بودیم.
دبیر پانزدهمین جشنواره سینما حقیقت با اشاره به نام مسجد جوادالائمه و مجله سوره بچههای مسجد که حامد شکیبانیا از آن یاد کرد، گفت: در کنار آن، مجموعه روایت فتح برای همه ما ارزشمند است؛ روایت فتح واقعا امر بی بدیلی در تاریخ مستندنگاری و حوزه دفاع مقدس است، که در ثبت سندی دنیای امروز هم تاثیرگذار بوده. به نظر من روایت فتح و حوزه فکری شهید آوینی در سالهای بعد واکاوی میشود. اما خوشحالم که اکنون شبی را برای بزرگداشت مردی برگزار میکنیم که از آن دهه است و نگاه خالصانه و معرفت و ایثارگری در حوزه تفکری و ارتباط با سینما را در او میتوان دید.
حمیدیمقدم ادامه داد: گاهی القاب در سینما خیلی مهم میشوند، اما این موضوع در آقای والینژاد نیست و برایش مهم نیست در کجای این سیاهه اسامی قرار میگیرد و این بزرگترین معرفتی است که در ایشان وجود دارد. افتخار ماست که امشب ستایشگر مردی هستیم که جز تفکر، معرفت و انسانیت کار بسیار خوب هم در حوزه مستند ما فراوان کرده است.
او با تاکید بر اینکه والینژاد همیشه حامی بوده و به جوانان کمک میکرده است گفت: چیزی که هم سینمای مستند ما به آن بسیار نیاز دارد و هم جوانهای ما همین حامی بودن است تا جوانان اعتماد به نفس خود را به دست بیاورند.
دبیر پانزدهمین جشنواره سینماحقیقت با اشاره به اینکه حبیب الله والینژاد در دوران مدیریتش در ارتقای سینمای کشور موثر بوده، گفت: همیشه عدهای دوست دارند تیتر یک و صفحه یک شوند، اما ایشان چنین نبودند. باید قدردان چنین فردی باشیم که بی ادعا دوست دارد روایتگر داستان شهدا باشد و مدال این روایت از شهدا را بر سینه بزند؛ ما هم خوشحالیم جشنواره سینماحقیقت چنین شبی را تجربه میکند و به او افتخار میکنیم.
«اردلان عاشوری» از همکاران والینژاد در روایت فتح، هم در ادامه این مراسم روی صحنه آمد و گفت: سخن را آغاز با نام خداوند میکنم که دلها را به دلها پیوند داده است. بیست و یک سال از دوستی ما میگذرد، اما سخن گفتن از آقا حبیب دشوار است؛ او برای من و نسلی از فیلمسازان داستانی و مستند پدری کرده، دست ما را گرفته و خیرهسریهای ما را تحمل کرده تا کارهایمان به ثمر برسد و در این کار گاهی چنان افراط کرده که داد خانواده خود را هم درآورده است.
عاشوری ادامه داد:، اما ما خیلی زود او را فراموش کردیم و ویژگیهای کار و موفقیتهایمان را به استعداد خود نسبت دادیم بدون آنکه فکر کنیم او بوده که به ما کمک کرده؛ با این حال هر کجا که کمک لازم داشتیم کنارمان ایستاد. در دنیایی که سود و سرمایه بر همه مناسبات سایه انداخته است؛ او بی توجه به پول بود و گاهی حتی از جیب خود برای فیلمها سرمایهگذاری میکرد.
او خاطرنشان کرد: او همواره طوری رفتار میکرد که فراموش میکردی مردی با سالها تجربه کنارت نشسته است. هر کاری برای او، همچون کار اول است و با چنان شور و شوقی کار میکند که همکارانش را به غبطه وا میدارد.
عاشوری در پایان صحبتهایش یادآور شد: حبیب آقا در این شرایط حساس کنونی که انگار تمامی ندارد؛ چرخ سینمای ایران با شما و امثال شماست که میچرخد. خداوند شما را برای ما و سینمای ما نگه دارد.
«مهدی شامحمدی» سخنران دیگر این مراسم بود که گفت: سالهای شروع دهه 80 خیلی از جوانان سینما خوانده سر از روایت فتح درآوردند؛ جایی که پاتوق گاه و بیگاه آنها شده بود. خیلی از ما شیفته آثار آقا مرتضی بودیم، اما این تنها دلیل رفتنمان به آنجا نبود. آنجا مردی بود که تحویلمان میگرفت؛ به جوانهای خام و بیتجربه اهمیت میداد. آقا حبیب به ما میدان داد. طرحهای ما را میخواند و شرایطی فراهم میکرد که فیلمهایمان را بسازیم ما را کنار بزرگترها قرار میداد و ترغیبمان میکرد نوآوری و خلاقیت را در نسل جدید آثار روایت فتح وارد کنیم.
این مستندساز با بیان اینکه «آقا حبیب پای همه چیز و پای ما ایستاد؛ از نگاه متفاوت ما به جنگ، تا پوشش ظاهریمان.» ادامه داد: همیشه در سایه میایستاد و اهل تیتراژ و این چیزها نبود. اگر حمایتهای آقا حبیب نبود شاید سینمای داستانی و به خصوص مستند، نام تعدادی از جوانهای موفق سینمای امروز را نمیشناخت؛ افرادی مثل محمدحسین مهدویان، امیر بنان، حبیب خزاعیفر، مرتضی پایه شناس و...
شامحمدی در پایان خاطرنشان کرد: با همه اینها ما تنها گوشهای از زحمات و تلاشهای او را دیدهایم. آقا حبیب زنده باشید.
در ادامه «محمدحسین مهدویان» در پیامی ویدئویی درباره حبیب والینژاد گفت: من سال 81 وقتی دانشجوی سینما بودم ایشان را دیدم. ما به همراه گروهی به روایت فتح رفتیم، ایشان را دیدیم که در ابتدا به ما روی خوش نشان نداد و گفت اگر میخواهید فیلم مستند بسازید باید سنگ به شکم خود ببندید. ایشان بعدها بسیار به من کمک کردند، اما این جمله در ذهن من ماند.
این کارگردان ادامه داد: وقتی وارد دنیای فیلمهای داستانی شدم دیدم که او همچنان و در همه این سالها به عنوان یک آدم حمایتگر و قانع به راه خود ادامه میدهد؛ فیلمسازان زیادی را حمایت کرده و واقعا سنگ به شکم خود بسته است. او در آن سالها با قناعت مشکلات فیلمسازان را حل کرد و از دید من هر فیلمسازی برای رشد؛ نیاز به شخصی مثل او دارد.
مهدویان اظهار امیدواری کرد فیلمسازان آینده هم این شانس را داشته باشند که مردی قانع و حکیم مثل او را در کنار خود داشته باشند تا راه را ادامه بدهند و گفت: امیدوارم عمرشان طولانی و سلامت باشند و همچنان در سینمای ایران حضور داشته و تأثیر خیر خود را بگذراند.
«علی فلاحپور» هم در ادامه روی صحنه آمد و گفت: در کنار تمام کارهایی که حبیب آقا انجام دادند، ایشان در شخصیت خود سمت دیگری هم داشتند و آن سمت نوکری حضرت زهرا بوده. ایشان هیاتی به نام فاطمه الزهرا دارد که خیلیها آنجا، نوکری خالصانه را از این مرد شریف یاد گرفتند.
«احسان محمدحسنی» مدیرعامل موسسه اوج هم در ادامه با ذکر این نکته که «صحبت کردن از مردی که بسیار زلال و پاک و عزیز و از نسل شهداست، برای این حقیر بسیار سخت است.» گفت: یک روز حاج قاسم تماس گرفت و گفت من خانه شهید زینالدین هستم و حبیب الله والینژاد و احمد دهقان را با خودت به اینجا بیاور. ما هم به اتفاق رفتیم منزل این شهید. حاج قاسم رو کرد به حاج حبیب و گفت میخواهم کار قشنگی که برای شهید متوسلیان و شهید باقری انجام دادی را برای شهید زینالدین تکرار کنی؛ چون او خیلی مظلوم است.
محمدحسنی ادامه داد: حالا حاج قاسم دو سال است که از بین ما رفته و امروز دیگر نیست. به نظرم آن کار ناتمام و آن توصیه و وصیت حاج قاسم هنوز بر دوش حاج حبیب سنگینی میکند.ای بسا بعد از شهید زینالدین، حاج حبیب با این پاکی و صداقت باید برای خود حاج قاسم هم یک کار خوب بسازد.
پس از این صحبتها، لوح تقدیری از سوی موسسه فرهنگی اوج به حبیب الله والینژاد تقدیم شد.
پس از آن، «مرتضی رزاق کریمی» قائم مقام مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به صحنه آمد و گفت: بزرگداشت حبیب الله والینژاد، بزرگداشت ارزشهاست. اگر بخواهیم امتداد بزرگانی که بعد انقلاب نقش مهمی در سرنوشت این کشور داشتند را ببینیم به شخصی مثل آقای والینژاد عزیز میرسیم. چراکه تاثیری که مدیریت فرهنگی ایشان در همه عرصهها گذاشته، مثالزدنی است.
رزاقکریمی در ادامه با ذکر خاطرهای گفت: حدود ده، یازده سال پیش همراه با اخوی که در کار سینما نیست، خدمت آقای والینژاد رسیده بودیم و ایشان از خاطرات دفاع مقدس و به خصوص شهید باقری یاد کردند. اخوی من سوال کرد آیا کسی الان هم هست که مشابه آن شهید باشد؟ ایشان بلافاصله گفت بله بسیار؛ به خصوص حاج قاسم سلیمانی.
او در پایان خاطرنشان کرد: باید بیشتر تامل کنیم در شخصیت آقای والینژاد به عنوان یک الگو و از او در عرصه مدیریت فرهنگی و هنری بیشتر بهره بگیریم.
در ادامه کلیپی از صحبتهای «محمدعلی فارسی» (مستندساز) پخش شد که در آن گفت: بهترین فیلمها، مدیون تهیهکننده خوب است تا کارگردان خوب. آقای والینژاد در زمینه مستند، بهترین مستندهای کشور را تولید کرده است.
فارسی در ادامه به ذکر نمونههایی از پروداکشنهای بزرگ و پر هزینهای برای تولید مستندهایی در روایت فتح پرداخت که حبیب الله والینژاد تهیهکننده آنها بود و گفت: ما در مستند، کسی را شبیه آقای والینژاد نداریم که چنین کارهای بزرگی را توانسته باشد بی توقع به سرانجام برساند.
او یادآور شد: خیلی جالب است که آقای والینژاد سالهای سال در تلویزیون و حوزه هنری و روایت فتح و موسسه اوج کار کرده، اما هیچ کسی تا الان بیمهاش نکرده. الان که ناراحتی شدید کبد هم دارد، اما هیچ کدام از مدیران فرهنگی قدمی برنداشتند که لااقل او را جایی استخدام کنند تا بیمهای داشته باشد برای آیندهاش. هیچکدام از مدیران تلویزیون را سراغ نداریم وقتی از تلویزیون بیرون آمده باشند مانند او دستشان خالی باشد. کاش الان که آقای خزایی معاون سینمایی شده و باقی مدیران، همت کرده و دستکم مشکل بیمه او را حل کنند.
فارسی همچنین تصریح کرد: شبیه حبیب الله والینژاد در سینما، فقط خود آقای والینژاد است.
«مرتضی شعبانی» مدیر مرکز مستند حقیقت هم در این مراسم گفت: در دهه هفتاد وقتی آقا حبیب را در روایت فتح دیدم تصورم این بود که بزرگها باید پدری کنند؛ اما آقا حبیب که هم سن و سال ما بود برای خیلی از ما حکم برادر بزرگتر و پدر را داشت. اگر ایشان نبود، هیچ کدام از پروژههای بزرگ به ثمر نمیرسید.
شعبانی با بیان اینکه «کاری نبود که حبیب الله والینژاد در پشت صحنه برای کمک به کار انجام ندهد» گفت: کل کارهایی که در روایت فتح انجام میشد بدون تلاشهای او ممکن نبود و تمام آثاری که در دوره مسئولیت او در روایت فتح ساخته شد، آثاری ماندگار شدند.
او در پایان تصریح کرد: سینمای مستند ما، خود را مدیون آقا حبیب میداند.
در ادامه کلیپی از صحبتهای حبیب الله والینژاد پخش شد که در آن میگفت: سی متری جی به دلیل یک مسجد یعنی جوادالائمه خاطرهانگیز است و من متولد همان منطقه هستم. در دوران قبل از انقلاب کار تئاتر برایم جذاب بود. آقای تخت کشیان را هیچوقت فراموش نمیکنم، چون من را راهنمایی کرد. در دورهای به حوزه هنری رفتم. اکثر بچههای حوزه رفقا و استادان ما بودند. ما به جبهه هم میرفتیم آنجا خودجوش مستند میساختیم. این بساط مستندسازی در حوزه هنری ادامه داشت. حتی یادم است در دورهای با آقای آوینی به باکو رفتیم. در مستندهایی که در روایت فتح تهیه میکردیم همیشه یک پای ثابتش مصاحبههای ما با حاج قاسم بود.
او با اشاره به مستند «آخرین روزهای زمستان» آن را ادای دین به شهدا خواند و گفت: ما با بچههای شهدا که آن زمان با یکدیگر بودیم قولی دادیم، چون یا میماندیم یا به شهادت میرسیدیم؛ قول ما این بود که اگر ماندیم کاری برای کشور انجام دهیم و این مستند ادای دین من بود.
پس از آن خود او روی صحنه آمد و گفت: ما همه کاری کردیم، ولی صحبت نکردهایم به همین دلیل صحبت برایم سخت است. از صحبتهای تک تک شما که وصف این حقیر بود ممنونم. من لایق این صحبتها نیستم. ما تربیت شده مکتب مسجد هستیم. همینجا هم میخواهم به شما به عنوان مستندساز خسته نباشید بگویم. من کوچکترین عضو این بخش بودهام و شاید توانسته باشم باری بردارم. شاید اگر ان دوره بازگویی شود بتواند درسآموز باشد.
والینژاد ادامه داد: من از مسجد یاد گرفتم. آنجا استادان خوبی داشتیم. من قبل از انقلاب وارد کتابخانه مسجد شدم و آنجا توحید، اخلاق و گذشت را یاد گرفتیم. آنجا کلاسهای قصهنویسی و تئاتر داشتیم و آنچه که آنجا یاد گرفتیم کارساز بود. آقا بهزاد استادمان بود که ساعتها برای ما وقت میگذاشت و یاد گرفته بودیم کار طلبگی کنیم. شاید بخشی از هر آنچه را که یاد گرفته بودیم، به عمل درآوردیم.
او خاطرنشان کرد: ایشان به ما یاد دادند که وقتی روی سن میرویم سعی کنیم سرمان پایین باشد. همه آموزههای او تا این لحظه برایم درس آموز بود. ایشان استاد عزیز و مهربانی برای من است. هرآنچه که آموختم و عمل کردم نتیجه آموزشهای ایشان بود. ما یاد گرفتیم با همدل بودن و دور هم بودن اتفاقات خوب رخ میدهد.
این تهیهکننده و مستندساز با تاکید بر اینکه این سبک کار کردن را از مسجد یاد گرفته است، گفت: اگر اعتماد شهید آوینی نبود شاید من هیچ وقت خطر نمیکردم. ولی ایشان پای کارهای من ایستاد، دعواها و تلاشهای من را دید.
والینژاد ادامه داد: ما در دنیای مستندسازی فقط کار جنگی نساختیم برخی مستندها را برای مسئولان ساختیم. ما یاد گرفتیم به شکل گروهی کار کنیم. انصافا در دورهای که در تلویزیون بودم دوره خوبی برایم بود. مدیران تلویزیونی از ما حمایت کردند؛ همانطور که آقای آوینی از ما حمایت کرد.
او با تاکید بر اینکه اگر امروز روشهای مدیریتیمان را آسیبشناسی کنیم به نتیجه میرسیم، تصریح کرد: آقای محمدحسنی هم در اوج به ما اعتماد کردند و من، تنها عضوی از آن گروه سینما بودم.
والینژاد با اشاره به این مراسم بزرگداشت نیز خاطرنشان کرد: من 21 آذر 1400 را به عنوان تولدی دیگر برای خودم یادداشت کردم، چون کارم را سخت کرد.
او یادآور شد: من گرچه کارهای سینمایی و سریال میسازم، اما مستند را رها نکردهام؛ چون مستند به مردم امید میدهد، امید میآورد. امیدوارم مستند از این شرایط خارج شود و برایش اتفاقات خوب رخ دهد.
والینژاد در پایان صحبتهایش یادی از صبوری خانواده خود کرد و گفت: واقعیت این است هرآنچه داشتم و دارم را مدیون همسرم هستم و اکنون به نمایندگی از او اینجا روی صحنه آمده ام.
در خاتمه مراسم از چهل سال تلاش حبیب الله والینژاد با اهدای نشان فیروزه جشنواره سینما حقیقت و لوح تقدیر، تقدیر شد.