یک‌شنبه 27 آبان 1403

این جریان نمک‌نشناس!

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع

به گزارش مشرق، جعفر بلوری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: روز سه‌شنبه و چهارشنبه گذشته دو اتفاق مهم در کشور رخ داد و این اتفاق‌ها تمام عناصر لازم برای تبدیل شدن به یک «خبر مهم» را داشتند: اول: تشییع باشکوه 400 شهید گمنام از سوی میلیون‌ها ایرانی در سراسر کشور که روز سه شنبه رخ داد و دوم: سانسور این خبر مهم از سوی جریان‌های سیاسی غربگرا که روز چهارشنبه اتفاق افتاد!

استقبال مردم از این شهدا و مراسم تشییع پیکرهای پاک آنها آن‌قدر گسترده، تاثیرگذار و با اهمیت بود که بتوان، آن را در صفحات اول رسانه‌های مکتوب و غیر مکتوب پوشش داد که بسیاری از رسانه‌های کشور آن را پوشش دادند و سانسور این خبر مهم هم، آن‌قدر زشت و ناپسند و تاسف بار بود که بشود، یک شماره از سرمقاله کیهان را به آن اختصاص داد. می‌خواهیم بدانیم، «معنای این مراسم عظیم سیاسی، اجتماعی و معنوی» که روز سه شنبه رخ داد، در «ذهن این جریان سیاسی» چه بوده که با آن همه ادعا و شعار «دانستن حق مردم است»، آن را به تیغ سانسور گرفتند؟ تقریبا هیچ یک از رسانه‌های غربگرا دیروز این خبر مهم را پوشش ندادند.

پس از چند مقدمه که طرح آن را لازم می‌دانیم، به پاسخ این سؤال مهم می‌پردازیم:

اگر می‌خواستیم این خبر را صرفا از زاویه «حرفه ای» و «رسانه‌ای» بنگریم، تشییع 400 شهید آن هم به صورت میلیونی و سراسری، آن‌قدر مهم هست که در صفحات نخست رسانه‌ها جایی برای انتشارش بگذاریم. این خبر تمام عناصر لازم خبری برای پوشش دادن جدی را داشت. چه به لحاظ تعداد جمعیت بالایی که برای تشییع آمده بودند، چه به لحاظ جایگاهی که این شهدا بین مردم داشته و دارند و چه به لحاظ گستردگی و وسعت جغرافیایی که این واقعه (مراسم تشییع) در آن رخ داده است.

از آن سو اگر بخواهیم از زاویه اخلاق رسانه‌ای و مردانگی به این خبر بنگریم می‌توان گفت، اگر ذره‌ای غیرت و مردانگی و معرفت در وجودمان باشد، با دیدن تصاویر تابوت‌های این شهدای گمنام و آن سیل عظیم جمعیت، «نمی توانیم» به آن بی‌اعتنا باشیم. اما دیدیم تنها رسانه غربگرایی هم که به این واقعه مهم پرداخته بود، طوری آن را منتشر کرد که اگر سانسورش می‌کرد، بهتر بود!

بنابر این، جریان‌های سیاسی که خبر به این مهمی را در رسانه‌هایشان سانسور کرده‌اند، نه حرفه ای‌اند نه ذره‌ای اخلاق، مرام و معرفت دارند. این شهدا، وقتی به مَسلخ می‌رفتند، به تنها چیزی که فکر می‌کردند، اسلام، ناموس، کشور و مردم بود و به تنها چیزی که نمی‌اندیشیدند، تقسیم‌بندی‌های رایج بین مردم و دسته‌بندی کردن آنها به مومن و غیر مومن و... بود. آنها برای همه ملت و همه ایران رفتند و جانشان را صادقانه در این راه دادند. حذف و سانسور چنین انسان‌های بی‌نظیری که به قول امام راحل «از ملت حجاز در عصر رسول‌الله بهترند» و ما ایرانی‌ها همه چیزمان را مدیون خون آنها هستیم یعنی، مسئله آنها نه جمهوری اسلامی، نه دین، نه ناموس و نه حتی «ایران» هم نیست و شعار «نه غزه، نه لبنان جانم فدای ایران» شان هم فریبی بیش نبوده است. آنها فقط و فقط «غربگرا» هستند و به چیزی فراتر از آن «نمی‌توانند» فکرکنند. اما آنها چگونه فکر می‌کنند یا به عبارت دقیق‌تر «معنای این رویداد بزرگ سیاسی، اجتماعی، دینی و اخلاقی» در ذهن آنها چیست که به این نتیجه رسیده‌اند که، باید آن را سانسور کنند؟

در جامعه‌شناسی فرهنگی و نظریات اندیشمندانی همچون «جفری الکساندر» به عنوان یکی از چهره‌های برجسته این حوزه از علوم اجتماعی، همین‌طور در مبحث مهم «تبیین فرهنگی تحولات»، روش تحقیق و تبیین یک واقعه با روش پوزیتیویست‌ها و اثبات‌گرایان یک تفاوت بنیادین دارد. این‌جا به جای این که بگویند، «چگونه» این رویداد رخ داد، می‌پرسند این رویداد در ذهن و درون کنشگر (این‌جا غربگراها) چه معنایی دارد؟ نوعی تحقیق کیفی از نوع عمیق که پژوهشگر وارد ذهن و فکر افراد مورد مطالعه می‌شود و مسئله را از دید و نگاه او به بررسی می‌نشیند. به نظر می‌رسد چند دلیل باعث شده، معنای این رویداد مهم (تشییع میلیونی 400 شهید گمنام در سراسر کشور و شهرها و دوردست‌ترین روستاها) در ذهن جریان غربگرا به شکلی باشد که، از انتشار خبر به این مهمی به قیمت بی‌آبرو شدنشان، طفره بروند. بخوانید:

الف: چیزی نزدیک به 3 ماه، تمام توان و ظرفیت‌های داخلی و بیرونی شان را به میدان آورده بودند تا، بین ملت انشقاق ایجاد کنند و تیشه به ریشه دین و اخلاق و حجاب و خانواده بزنند. نمونه برجسته این تلاش، وضعی بود که در تیم ملی کشورمان در جریان مسابقات جام جهانی قطر دیدیم. با ترفندهای رسانه‌ای و یک جنگ تمام عیار ترکیبی، تلاش زیادی کردند، «تیم ملی» را که شاید مهم‌ترین خروجی‌اش در بازی‌ها تقویت «اتحاد ملی» است، به نماد «انشقاق ملی» بدل کنند. آنها تلاش زیادی کردند تیم ملی پیروز نشود، سرود ملی خوانده نشود، اتحاد ملی شکل نگیرد و.... با ابزار رسانه این حس انشقاق و دو دستگی را بین ملت تزریق کردند. اما روز سه‌شنبه 400 شهید گمنام آمدند، آن اتحاد میلیونی را رقم زدند و همه این فتنه‌های شیطانی را شستند و بردند و رفتند! وقتی میلیون‌ها انسان در یک صف، با یک شعار و هدف اقدام به تشییع شهدا می‌کنند یعنی، ملت متحدند و مردم، آن دویست سیصد آشوبگری نیست که این جریان غربگرا، تلاش داشت به عنوان «مردم» جا بزند! لذا از نگاه این طیف، این جمعیت عظیم و آن شهدای مظلوم باید سانسور شوند تا آن حس انشقاق و دو دستگی مد نظر غربگرایان داخلی و خارجی، باقی بماند!

ب: حجاب، از جمله مسائلی است که تقریبا همه شهدا به آن اعتقاد داشته و بعضا در وصیت‌نامه‌هایشان نیز به رعایت آن تاکید کرده‌اند. این طیف غربگرا نیز، برداشتن حجاب از سر ناموس این ملت را، گامی مهم برای حرکت‌های بعدی خود می‌بیند. تردید نداشته باشید در صورت موفقیت، به بی‌حجابی اکتفا نخواهند کرد و این تازه گام اولشان خواهد بود. در صورت موفقیت در این گام، گام بعدی، آن نیم متر پارچه روی سر نخواهد بود و خواهند رفت سراغ، برهنگی. پس از «آزادی برهنگی» هم سراغ آزادی همجنس‌بازان و... خواهند رفت و انتهای این مسیر نیز چیزی نخواهد بود جز، فروپاشی نهاد مهم خانواده! بروید و وصیت شهدا را بخوانید و اهمیت دین و حجاب در نگاه این بزرگواران را مطالعه کنید. غربگرایان داخلی و خارجی هر چقدر هم که وانمود کنند، با شهدا و اعتقادات شهدا، در حوزه معرفتی و اعتقادی زاویه‌ای به بزرگی 180 درجه دارند. لذا سانسور که هیچ، همین که علیه آنها موضع نمی‌گیرند (که بعضا حتی می‌گیرند) جای شکرش باقی است! لذا پوشش اخبار مهمی مثل خبر روز سه شنبه با نظام فکری و معرفتی این طیف ناهمخوان و در تضاد است.

ج: بالا اشاره کردیم، با تمام ابزار و امکاناتشان 3 ماهی تلاش کردند آن چند جوان هیجان‌زده و چند آشوبگر را «ملت» جا بزنند. انتشار تصاویر و اخبار آن جمعیت عظیم که در شهرها و روستاهای سراسر کشور به خیابان‌ها آمده بودند، به معنای اعتراف به شکست از سوی این طیف است. آنها برای روحیه دادن به خود هم که شده، باید این تصاویر و اخبار را سانسور کنند تا برای فتنه‌های بعدی روحیه داشته باشند. فتنه‌ای که با رمز دلار، شروع کرده‌اند!