این رنگ برای مردم، قرمز نیست
شهرستانهای خراسان جنوبی اکنون در وضعیت قرمز کرونایی قرار گرفته و با وجود نظارتها و دستورالعملها هنوز هم مکانهای پر رفت و آمدی هستند.
با وجود زندگی در عصر اطلاعات تظاهر میکنیم از مهلک بودن ویروسی که در لحظههای غفلت غالبا خودآگاه ما از آیین نامههای بهداشتی کمین گرفته، بی خبریم و چه بی محابا چشمهایمان را به روی تختهای بیمارستانی که پذیرای مردمانی هم نوع، فارغ از هرگونه نژاد بشری هستند بستهایم.
همان مردمانی که هر لحظه از عمرشان جدالی است بین دو ابرگلادیاتور مرگ و زندگی. لحظههایی مملو از دمهای بدون بازدم و بازدمهایی بدون دم.
به گزارش ایسنا، این روزها همه از مردم شکایت داریم. گلایههایی که از عابرین پیاده تا گفتگوهای عامیانه خانوادگی قابل شنیدن است. همه و همه از شواهدی دال بر عدم رعایت قشر به ظاهر جدا افتاده و طایفهای مبهم به نام "مردم" حکایت دارند. با جستجویی ساده در لغت نامه دهخدا و یا هر لغت نامه معتبر دیگری میتوان معنای واقعی این کلمه محکوم به سرزنش را یافت.
مردم؛ آدمی، انس، انسان، آدمیزاده، شخص، بشر و این یعنی من، یعنی شما و قطعا یعنی همه ما. ای کاش بدانیم همه ما جزئی از مردمیم، با همه ی اتهامات وارده بر آن.
از رنجهایی که بردهایم
تنگی تنفس یا دشواری تنفس، تب و لرز، درد بدن یا عضلات، درد مداوم یا احساس فشار در سینه، اسهال یا اسفراغ، سرگیجه بی سابقه، ناتوانی در بیدار شدن و بیدار ماندن، از دست رفتن ناگهانی حس چشایی یا بویایی و مواردی از این قبیل تنها بخشی از رنجی است که بردهایم. بخشی که بواسطه فراگیری و قابل لمس تر بودنش فریادهای برخاسته از تنهای سالم و آسیب دیده از این اپیدمی را وادار به سکوت میکند.
چراغهای روشن کافهها و فضای مملو از جمعیت رستورانها و تالارهایی که همچنان در شرایط قرمز رنگ موسوم به خطر کار میکنند، نمیتواند ما را به پایان این اپیدمی نزدیک کند.
و چه دردناک است وقتی از یک کافه قهوه در بیرجند علت کار در شرایط قرمز را میپرسیم در جوابش یک کلمه میگوید: خرج زندگی را از کجا درآورم.
و آن طرفتر رستورانی که باز بود و چراغش روشن و میزهایش آماده پذیرایی و میگفت مانند قبل سرویسش را به مردم میدهد و یک پیتزایی که همچنان تلفنش زنگ میخورد و وقتی با او هم صحبت میشوم میگوید هنوز مشتریهایم بیشتر نیز شده و معتقد است ترس مردم از کرونا کمتر شده است.
آماری مبهوت کننده به نقل از رئیس اتاق اصناف خراسان جنوبی مبنی بر وجود حدود 35000 واحد صنفی آسیب دیده در استان دارد که حدود 11 هزار واحد از این تعداد بر اساس اولویت بندیهای صورت گرفته بیشترین میزان صدمه را تجربه کردهاند.
رضا علیزاده به ایسنا میگوید: تسهیلاتی در راستای بهبود بخشی به وضع موجود اختصاص داده شده که ممکن است در تقلیل مشکلات تا حدودی اثرگذار باشد، اما گام موثری در جهت برطرف کردن مشکل نیست.
وی با تاکید بر مسئله رعایت همگانی ادامه میدهد: اگر قرار است این بیماری مهار شود باید همه سازمانها، نهادها و دستگاهها همکاری کنند و با تعطیلی اصناف به تنهایی، نه تنها مشکل حل نمیشود بلکه بدلیل تبعات اجتماعی گاهی جبران ناپذیر بدتر هم میشود.
شاید بتوان گفت این تنهای سالم تنها در جامعه به شکل پارادوکسیکالی مورد آسیب قلههای نفس گیر کرونا قرار گرفتهاند به نحوی که با قرمز شدن وضعیت کرونایی، اولین گروهی از جامعه هستند که تقریبا همه با تعطیلی آنها موافقیم و زمانی که صحبت از رنج میشود حتی تصورش را هم نمیتوانیم بکنیم که چه تعداد زیادی از اعضای جامعه آنها دچار اضمحلال شده است.
قله پنجم کرونا گرفتار در قعر استدلالهای نادرست
به طور موازی با شروع و ادامه روند واکسیناسیون عمومی، باورهای غلط هم بدون اتکا به مستندات علمی در حال جان گرفتن است. مسافران انتظار کشیده بلیط به دستی که با ورود به کابینهای قطار واکسیناسیون با دریافت حتی اولین دوز از واکسن ماسک هایشان را از پنجرهها به بیرون پرتاب میکنند؛ غافل از اینکه برخلاف باورهای عموم، تعداد افرادی که حتی پس از دریافت دوز دوم واکسن هم مبتلا شدند غیرقابل اغماض است چراکه هیچ واکسنی ایمنی 100 درصد در مقابل ابتلا به این ویروس را تضمین نمیکند.
پس همچنان باید مراقب بود و توصیه سازمان جهانی بهداشت مبنی بر زدن ماسک و رعایت فاصله اجتماعی را جدی گرفت؛ حتی پس از واکسیناسیون و باید این باور غلط را کنار گذاشت که من زندگی عادیم را ادامه میدهم؛ باوری که بسیاری از خانواده ها را داغدار کرد.
نه به تهدیدها
حدود یک و نیم ماه از روزشماری برای رسیدن به فصل داغ تابستان میگذرد، مناسبترین فرصت برای برگزاری عروسیها، جشنهای تولد گاها تاریخ گذشته، قرار گذاشتن در کافهها و رستورانها و تفریحات دسته جمعی در پارکها.
اگر میانگین روزانه تعداد قربانیان کرونا در ایران را 200 نفر در نظر بگیریم، شاید خیلی دور از واقعیت نباشد که بتوانیم این فاجعه را با سقوط یک هواپیمای بوئینگ مدل NG 737 معادل بدانیم، یعنی هرروز یک سانحه هوایی.
فکر می کنید از ابتدای شیوع کرونا در ایران تا به امروز چند نفر را با سهل انگاری و ناخواسته به داخل کابین این هواپیمای مرگ هل دادهایم؟! یادمان باشد که انواعی از ابتلا به ویروس کرونا وجود دارد که بدون علامتاند، اما در عین حال خطرآفرین، چراکه در تمام مدتی که به ظاهر سالم هستیم می توانیم ناقل باشیم.
پس چرا با وجود تمام این موارد و سایر دستورالعملهای بهداشتی بازهم نمیتوانیم به دورهمیها "نه" بگوییم؟. ای کاش بدانیم که چقدر در حفظ سلامت همدیگر مسئولیم.
گزارش از مریم عباسپور
انتهای پیام