شنبه 26 آبان 1403

این سرمایه‌گذاری می‌توانست من را بدبخت کند؛/ پدر آرات: مسی را پدرش مسی کرد!

وب‌گاه ورزش سه مشاهده در مرجع
این سرمایه‌گذاری می‌توانست من را بدبخت کند؛/ پدر آرات: مسی را پدرش مسی کرد!

من زجر کشیدم و نمی‌گذارم پسرم هم زجر بکشد؛ مسی هم با استعداد خودش به اینجا نرسید و تلاش پدرش بود که او را مسی کرد...

به گزارش ورزش سه، فعالیت آرات حسینی خیلی زود و تنها چند ماه پس از تولدش آغاز شد و در سنی که هر کودک دیگری تنها در آغوش پدر و مادرش ناز و نوازش می‌شود، پدر آرات با انتشار ویدئوهایی از او در فضای مجازی باعث شد که فرزندش در سطح جهانی دیده شود اما آیا این مسیر برای یک کودک درست است؟

هر چند همین روند باعث پیشرفت چشمگیر آرات و حضور او در قله‌ای شد که هیچ کودک دیگری آن را فتح تکرده بود اما همیشه سوالاتی هم در ذهن دنبال‌کنندگان آرات وجود داشته است؛ اینکه آیا بهتر نیست یک کودک در دو سالگی به بازی‌های کودکانه بپردازد؟ آن تمرینات در سن پایین از نظر جسمی و حتی روحی به او آسیبی نمی‌زند؟ آرات توانست کارهایی را که روحیات یک کودک به آن نیاز دارد، انجام بدهد؟

اینها بخشی از سوالاتی است که محمد حسینی، پدر آرات، در گفت‌وگویی مفصل با ورزش سه به آنها پاسخ داده و همچنین درباره اتفاقاتی که منجر به آغاز این راه برای فرزندش شد، صحبت کرد. او البته در این مصاحبه به این اتهام همیشگی که آیا به معروفیت خودش هم فکر می‌کرد، واکنش نشان داد.

گفت‌وگو با محمد حسینی را در ادامه می‌خوانیم:

* چه شد که سپاهان را برای آرات انتخاب کردید؟ ما می‌خواستیم به قشم برویم و با ماشین به اصفهان آمدیم و یکی دو روز اینجا ماندیم. همه چیز کاملا اتفاقی رقم خورد. آرات یک مصدومیت داشت و بعد از 17-18 روز بهتر شد و ما با یکی از دوستانش به تمرین رفتیم. آرات یک‌باره گفت می‌شود به نقش جهان برویم؟ آکادمی سپاهان این شکلی است و.... یک تحقیقی انجام دادیم و دیدیم واقعا آکادمی خیلی خوبی است و رفتیم و صحبت کردیم و به آنها گفتیم باید چه کار کنیم؟ صحبت‌هایی شد و یک‌باره بحث‌هایی در فضای مجازی مطرح شد و ما هم اعلام کردیم که قرار است همکاری کنیم.

* یعنی حضور آرات در پایه‌های سپاهان قطعی شده است؟ ما باید این سفر را برویم و برگردیم اما به احتمال زیاد همینجا ادامه می‌دهیم تا ببینیم چند ماه بعد چه اتفاقی رقم می‌خورد. ما خوشبین هستیم. فعلا قرار است ما یک سال دیگر در ایران بمانیم و فکر می‌کنم در این مدت، سپاهان بهترین گزینه باشد. البته فعلا قراردادی نبستیم اما دست دادیم تا این مسیر را ادامه بدهیم.

* مذاکرات اولیه را با شخص آقای ساکت انجام دادید؟ بله. قرار ملاقات ما با آقای ساکت بود و ایشان هم گفتند ما کنار شما هستیم تا اتفاقات خوبی برای آرات رقم بخورد. کلا صحبت‌های اولیه با آقای ساکت بود و البته با مدیر آکادمی سپاهان هم صحبت کردیم و امیدوارم در ادامه بهترین اتفاقات رخ بدهد.

* بعد از حضور در آکادمی لیورپول و مطرح شدن اسامی تیم‌های بزرگ، چرا در این مدت ایران بودید؟ آرات هیچوقت نتوانست با شرایط آب و هوایی انگلیس کنار بیاید؛ مدام گفتیم تا سال بعد خودش را وفق می‌دهد اما این اتفاق هیچوقت رخ نداد و آرات هم مدام می‌گفت من اسپانیا و آب و هوای آنجا را دوست دارم. با اتفاقاتی که برای بارسلونا و آرات رخ داد، گفتیم که به آنجا برویم اما دیدیم که نمی‌شود. در همان لیورپول هم فیفا خیلی فشار آورد که چرا آرات آنجا زندگی می‌کند و می‌گفت حتما شما آرات را از ایران آورده‌اید اما آنها مدارک را ارائه دادند و گفتند آرات خودش ویزای تحصیلی گرفته و اینجا زندگی می‌کرده و چون اسم بزرگی داشت، او را به آکادمی خودمان دعوت کردیم.

* به دلیل حساسیت فیفا نمی‌توانستید مستقیم به اسپانیا بروید؟ دقیقا همینطور است، چون فیفا کاملا حساس می‌شد و می‌گفت حتما کاسه‌ای زیر نیم کاسه است و برای بارسلونا گران تمام می‌شد‌. صحبت‌هایی هم کرده بودیم اما شرایط فیفا خیلی سختگیرانه است. حالا آمده‌ایم و در ایران زندگی می‌کنیم اما می‌رویم، چون رویای آرات در اسپانیا است. باشگاه را بعدا انتخاب می‌کنیم اما به احتمال زیاد همان بارسلونا باشد.

* یعنی پیشنهاد بارسلونا کاملا جدی بود؟ کاملا. اما بارسلونا هیچوقت نمی‌تواند برای این کار اقدام کند. ما قصد داشتیم از طریق کمپانی‌هایی که در دبی هستند برویم اما باز هم نمی‌شد و مجبور شدیم برگردیم. حالا اگر آرات خیلی خوب باشد در آینده به بارسلونا می‌رویم.

* محدودیت‌های فیفا فقط به خاطره شرایط سنی آرات است؟ بله. این یک قانون برای همه کشورها است و هیچ باشگاهی نمی‌تواند به این شکل بازیکن بیاورد. ما در ایران می‌گوییم پسر رونی اینطور شد اما پسر رونی هیچوقت با منچستر قرارداد آنچنانی نبسته و فقط در این حد است که به آکادمی دیگری نرود. اما در هر صورت آکادمی‌ها هیچوقت نمی‌توانند بچه‌ای را از کشور دیگری قبول کنند، مگر اینکه بچه در آن شهر زندگی کند و با تیم‌های محلی مسابقه بدهد و کارشناسان او را انتخاب کنند. داستان کل اروپا همین است. * کمی از بحث حرفه‌ای جدا شویم. یکی از انتقاداتی که به شما وارد است این است که خیلی زود کار با آرات را شروع کردید؛ آن سن و سال برای یک کودک، سن بچگی کردن است. فکر نمی‌کنید این کارها از نظر روحی برای او خوب نبود؟ من فکر می‌کنم آرات تبدیل به یک نماد شده است‌. الان بچه‌های زیادی در سن کم همین مسیر را طی می‌کنند و پیروی می‌کنند. اگر آرات آن کارها را نمی‌کرد، الان این جایگاه را نداشت. یک بچه می‌تواند فوتبال بازی کند و لذت هم ببرد. البته آرات خیلی زود شروع کرد؛ او دو ساله بود که به چین رفت و کوچک‌ترین شرکت‌کننده مسابقات بود. نمی‌توانم به عنوان یک پدر بگویم کارم درست بوده یا اشتباه اما می‌گویم این اتفاقات به نفع آرات بوده است. من اشتباهات زیادی داشتم و در این شکی نیست. تصمیمات اشتباهی داشتم اما همه چیز را کنار بگذاریم می‌بینیم که این مسیر به نفع آرات بود. او هم توانست از خیلی چیزها لذت ببرد اما جاهایی هم بود که خیلی ناراحت هم شد.

* از این جهت حق با شماست که کاری کردید که فرزندتان در نقطه‌ای قرار بگیرد که هیچکس نیست اما از طرفی همیشه این بحث‌ها هم مطرح بود که کارهایی که آرات می کند، ممکن است برای سلامتی‌اش هم ضرر داشته باشد. واقعا نمی‌توانیم این را بگوییم. من اگر این کارها را نمی‌کردم، زندگی آرات.... اصلا من چرا این کار را شروع کردم؟ من خیلی سختی می‌کشیدم و در محله فقیری زندگی می‌کردیم. من سال‌ها زجر کشیدم و به آرزوهایم نرسیدم و بسیاری گفتند این پدر به آرزویش نرسیده و آرزوهای خودش را روی بچه پیاده می‌کند؛ اصلا همه اینها درست. قبل از به دنیا آمدن آرات، یکی از دوستانم حرفی زد که باعث شد تصمیم بگیرم این مسیر را طی کنم. او گفت آرات هم که به دنیا بیاید، یکی می‌شود مثل خودت. من هم گفتم تمام وقت زندگی‌ام را می‌گذارم و نمی‌گذارم آرات مثل خودم بشود. من تجربه‌ام روی ورزش بود و کارهایی کردیم که 85 درصد به نفع آرات بوده و زیاد هم به روح و روانش آسیب نرسانده است. آرات تفریحات زیادی کرده اما جاهایی هم بود از تفریحاتش گذشته و برای تمرینات وقت گذاشته است اما به هر حال هر چیز که بود، کفه ترازو به سمت آرات بود.

* یعنی صراحتا می‌گویید برای اینکه شرایط زندگی آرات بهتر از شما باشد این کارها را انجام دادید؟ که البته به طبع با این کار شرایط زندگی خودتان هم بهتر شد. کدام پدری می‌تواند تمام دارایی زندگی‌اش را که بیست سال برای آن زحمت کشیده، به خاطر پسرش بفروشد؟ من همه چیز را فروختم و گفتم من تمام بخت و سرمایه‌ام را برای آرات می‌گذارم و اجازه نمی‌دهم یکی مثل خودم بشود. بارها بود که من در دقیقه 90 کاملا بیچاره شده بودم و شاید از مسابقه دوم آرات بود که در شانگهای چین تهیه‌کننده آن برنامه پول هنگفتی به ما داد و ما نجات پیدا کردیم و آن مسیر را ادامه دادیم. اگر آن روز آن اتفاق رخ نمی‌داد، آراتی نبود و من هم دیگر چیزی نداشتم و به خانه اولم برمی‌گشتم. به هر حال اتفاقاتی رقم خورد.

* پس شما اصلا قبول نمی‌کنید آغاز کار از آن سن برای آرات خوب نبود؟ مسی هم وقتی 4-3 ساله بود، پدرش با او فوتبال بازی می‌کرد و خیلی هم سخت تمرین می‌کرد اما الان مسی هم مسی شده و دیگر این حرف‌ها نیست. این فشارها زیاد است اما بسیاری در دنیا هستند که این مسیر را ادامه می‌دهند و برای مثال بچه‌ای که تازه به دنیا آمده، حرکات آرات را می‌زند و بعد از مدتی فوتبال را آغاز می‌کند. این مسیر برای خیلی‌ها باب شده است. باز هم تاکید می‌کنم ممکن است آرات لطمه‌هایی هم از نظر روحی خورده باشد اما خیلی چیزها هم به دست آورده است. همه ما برای اینکه به اینجا برسیم، تاوان‌هایی دادیم و این مسیر هم ادامه دارد. این مسیر ادامه دارد و این‌طور نیست که الان بگوییم الان وضع مالی خوبی داریم یا آرات به چیزهایی رسیده است اما آرات الان در سطح خوبی است و ممکن است به اوج و رویاهایش برسد.

* در واقع همه این اتفاقات به این دلیل رقم خورد که آرات از نظر مالی به نقطه بهتری از شما برسد؟! من نمی‌گذارم بچه‌ام مثل خودم باشد؛ من این‌همه سال زجر کشیدم و نمی‌گذارم پسرم هم همین‌طور زجر بکشد. اگر من هم کاری نکنم پس با پدر و پدربزرگ خودم چه تفاوتی دارم؟ ما نسل در نسل آدم‌هایی بودیم که سختی می‌کشیدیم و به هیچ‌کدام از آرزوهایمان نرسیدیم. من تمام وقتم را صرف پسرم می‌کنم و قطعا پسرم به چیزهایی می‌رسد که از منِ نوعی بهتر می‌شود.

* وقتی یک بچه از یکی دو سالگی کار را شروع می‌کند، دیگر کسی نمی‌تواند بگوید که این بچه استعداد داشت و ما متوجه استعداد او شدیم... نه، نه. من اصلا استعداد را قبول ندارم.

* در واقع آرات هر چه که دارد، به خاطر کارهایی است که شما با او انجام دادید. صد درصد. * این بچه در یکی دو سالگی با حرکت‌هایی که شما با او می‌کردید، اذیت نمی‌شد؟ آرات با دست‌هایش تاب می‌خورد و زمانی که چهره او را با بچه‌ای که روی تاب، تاب می‌خورد مقایسه می‌کردی، هر دو می‌خندیدیم. نمی‌شود بگوییم که اذیت می‌شد. آرات با تاب خوردن‌هایش لذت می‌برد و زمانی هم پایین و به روی ابرها می‌پرید هم می‌خندید. یعنی خسته می‌شد اما وقتی دستش را رها می‌کرد و روی ابرها می‌افتاد، باز هم می‌خندید. این کار برایش لذت‌بخش بود و هم خستگی داشت و برای همین می‌توانیم از هر زاویه‌ای ببینیم.

* الان که آرات کمی بزرگتر شده، پیش آمده که درباره کارهایی که یکی دو سالگی با او می‌کردید به شما چیزی بگوید؟ او گاهی سوال می‌کند که برای اینکه موفق شوی باید چه کار کنی؟ من هم می‌گویم این کار آسان نیست و اینکه بگویی من یک روز بهترین می‌شوم خیلی سخت است، چون همه دوست دارند که روزی بهترین بشوند. آرات درباره این مسائل صحبت می‌کند، نه درباره یک سالگی‌اش. البته گاهی می‌گوید چقدر خوب بوده من مدام بالای دیوار می‌رفتم و پایین می‌آمدم و تاب می‌خوردم و یا می‌گوید چقدر جالب بود که در یکی دو سالگی پشتک می‌زدم و از اوپن پایین می‌آمدم اما در این سن نمی‌توانم پشتک بزنم. در همین حد صحبت می‌کند و بیشتر از این چیزی نمی‌گوید.

* ولی همچنان نظر من این است که شما اجازه بچگی کردن را به پسرتان ندادید. اصلا آرات هیچوقت با هم‌سن‌هایش بازی کرد یا مدام با شما بود؟ قطعا بازی می‌کرد. در لیورپول چهار سال اسما پیش من بود اما هم در مدرسه با بچه‌ها بود، هم در آکادمی، هم مواقعی که دور هم جمع می‌شدیم آرات با بچه‌های خانواده‌های دیگر بازی می‌کرد.

* البته شما می‌گویید آکادمی اما منظور من بازی کودکانه و خارج از کار حرفه‌ای فوتبال بود. خب وقتی به میهمانی می‌رفتیم که بچه‌ها فوتبال بازی نمی‌کردند و دنبال بازی خودشان بودند.

* این انتقاد هم همیشه به شما وارد می‌شده که این کارها را کردید که خودتان معروف بشوید. نمی‌دانم باید به افرادی که این را می‌گویند چه بگویم... من 9 سال تمام وقت زندگی‌ام را برای آرات گذاشتم. اگر یک کویر به من می‌دادند و 9 سال و با همین عشق برایش جان می‌کَندم، آنجا را تبدیل به مکان آبادی می‌کردم که همه بگویند کار فلانی چقدر خوب است. نمی‌دانم چه بگویم. الان مسی معروف شده و پدر مسی هم معروف است، چون خود مسی که خودش را به اینجا نرسانده و قطعا استعدادش هم نبوده؛ قطعا پدرش باعث شده تا مسی، مسی شود. این هجمه‌ها فقط در ایران هست اما در خارج در بین هزار نفر، یک نفر هم این‌طور نیست. من چهار سال خارج از ایران بودم اما یک نفر این‌طور نگفت اما همین فشارها را ایرانی‌هایی که در آکادمی لیورپول بودند، می‌آوردند. ایرانی‌ها به قدری هزینه می‌کنند که حتی در آکادمی لیورپول یک نفر به من گفت این‌ها ما را کچل کردند که چرا با آرات قرارداد بستید. هزینه می‌کنند تا نگذارند یک نفر بالا بیاید. خیلی‌ها دوست ندارند آدم پیشرفت کند.

* بین صحبت‌هایتان گفتید نمی‌دانید کارهایی که کردید درست بوده یا اشتباه؛ یعنی می‌توانیم این برداشت را بکنیم که پشیمانی‌هایی هم دارید؟ نه. بعضی کارهایم این‌طور بوده اما الان که اینجا هستم کفه ترازو به نفع آرات، خودمان و همه چیز است.

* یعنی اگر همه کارهایی را که در این 9 سال کردید مرور کنید، چیزی نیست که پشیمان باشید؟ من اگر هزار کار کرده باشم، مطمئنا از 50 تا 100 تای آنها پشیمان هستم اما بعضی از کارها را باید تجربه کنی تا متوجه شوی که اشتباه است. من اگر به عقب هم برگردم، مطمئنا دوباره این اشتباهات را می‌کنم. من به صورت کلی می‌گویم که اشتباهات زیادی داشتم و خیلی هم بابت آن ناراحت هستم اما درستش کردم.

* لحظه‌ای بوده که آرات خیلی اذیت شده باشد و در خاطرتان مانده باشد؟ زمانی که من با ژاپنی‌ها مصاحبه می‌کردم، یک‌بار از من پرسیدند چرا انقدر ژاپنی‌ها را دوست داری؟ من گفتم ژاپنی‌ها پس از زلزله و سونامی پشت هم بودند و کمک کردند و... اما زمان پخش برنامه با من تماس گرفتند و گفتند تهیه‌کننده گفته که ما این بخش از صحبت‌های شما را پخش نمی‌کنیم. گفتم چرا؟ خیلی صحبت‌های قشنگی بود و من که تعریف کردم. گفتند اتفاقات تلخی که برای ما افتاده، دیگر برایمان تمام شده است؛ ما به فکر فردا و آینده روشن هستیم. الان هم لزومی ندارد که من چیزهای بد را مرور کنم که ذهن خودم خراب شود‌. قطعا اتفاقات تلخی رخ داده و روزهای سختی را پشت سر گذاشتیم اما اگر به آن فکر نکنیم و افسوس نخوریم بهتر است؛ ما روزهای خوب را می‌سازیم. * ما همیشه اسم پدر آرات را می‌شنیدیم؛ مادر آرات در این سال‌ها چه نقشی داشت؟ من می‌گویم مادر آرات، مثل مادر مسی بود و من هم مثل پدر مسی بودم؛ زندگی ما تقریبا مثل هم بود اما ما خیلی زود به فضای مجازی آمدیم و پررنگ شدیم. در هر صورت الان که برگشتیم نقش مادر آرات پررنگ شده و می‌تواند در این مسیر کمک کند. آرات الان به سنی رسیده که من باید آرام آرام خودم را کنار بکشم و او را دست آدم‌هایی بسپارم که از من بهتر هستند. البته همیشه باید پشت او باشم اما دیگر نمی‌خواهم خودم مربی باشم و نقش‌هایی را که تا الان داشتم، همچنان داشته باشم. می‌خواهم کار را به دست افرادی بسپارم که از خودم بهتر هستند و قطعا از این به بعد نقش مادر آرات پررنگ‌تر می‌شود. ما چهار سال در انگلیس تنها بودیم و اوایل هم خیلی با من بوده اما از این به بعد نقش او و مربیان بیشتر است؛ هر چند شاید وارد فضای مجازی نشود.

* مادر آرات در یکی دو سالگی او مخالف کارهای شما نبود و کنارتان بود؟ مادر هستند دیگر‌.‌.. مادرها احساسات‌شان خیلی پررنگ است. نمی‌توانم بگویم کنارمان بوده اما خیلی کمک‌مان کرده است.

* به نظر می‌رسد که او مخالف بوده است. نه اینکه مخالف باشد؛ اگر مخالف بود که نمی‌توانستیم ادامه بدهیم و داغون می‌شدیم. نمی‌دانم چه بگویم. فکر می‌کنم جواب این سوال مشخص است و من هم بلد نیستم جوابش را بدهم.

* آینده را برای آرات چطور می‌بینید؟ من حتی اگر شب‌ها هم خسته و گرفته باشم، هر روز صبح با انگیزه بیدار می‌شوم و امیدوار هستم. من خیلی امیدوار هستم و به همین امید است که هر روز صبح بیدار می‌شوم.

* فکر می‌کنم اگر آرات به سنی برسد که خودش درباره این اتفاقات صحبت کند، بهتر می‌توان قضاوت کرد. صد درصد‌. اما اگر من متوجه شوم که آرات قرار است با سوالاتی مواجه شود که در روحیه‌اش تاثیر بگذارد، اصلا نمی‌گذارم او مصاحبه کند. فکر می‌کنم اگر فشاری روی او نیاید، از 16-17 سالگی خودش شروع می‌کند و آن زمان داستان را عوض می‌کند و کفه ترازو را به نفع خودش و ما برمی‌گرداند.

* صحبت پایانی؟ ما امیدوار هستیم و به مسیرمان ادامه می‌دهیم. ما یا راهی خواهیم یافت و یا راهی خواهیم ساخت. این شعار هر روز ما است و اگر به مشکل بخوریم باز هم ادامه می‌دهیم و مسیری را می‌سازیم که برسیم.

این سرمایه‌گذاری می‌توانست من را بدبخت کند؛/ پدر آرات: مسی را پدرش مسی کرد! 2
این سرمایه‌گذاری می‌توانست من را بدبخت کند؛/ پدر آرات: مسی را پدرش مسی کرد! 3
این سرمایه‌گذاری می‌توانست من را بدبخت کند؛/ پدر آرات: مسی را پدرش مسی کرد! 4