با منطق کیهان، حاتمی کیا هم 25 سال پیش به معترضان خط داد!
کسانی که مدتها به دنبال حذف فیلیمو و نماوا بودند میخواهند از این فرصت استفاده کنند و اینگونه القا کنند که این پلتفرمها به دنبال خط دادن به معترضین هستند.
عصرایران؛ مصطفی داننده - کیهان نوشته است:«اینکه در یک دیالوگ سریال خاتون گفته می شود"ارتش باید با مردم باشد" یعنی اینکه این سریال در آشوبهای اخیر نقش داشته است.»
در نگاه اول، یادداشت روزنامه کیهان به نوشتهای خیالی میماند اما در واقعیت نویسنده این مقاله خیلی جدی، سریالی که یک سال پیش پخش آن به پایان رسیده است، ربط میدهد به اعتراضات اخیر ایران. اتفاق دردناکتر احتمالا این است که برخی از مسئولان کشور هم به صورت جدی جدی این نوع یادداشتها را باور میکنند و سعی میکنند فشارها را بر فضای فرهنگی کشور بیشتر کنند.
قبل از اینکه این بحث را ادامه دهم، دوست دارم کمی نقش کیهان را باز کنم و نشان دهم که چقدر این سبک یادداشت نویسی آسان است و به راحتی میشود به این و آن برچسب زد. برای این کار هم به سراغ کارگردانهایی میروم که در سینما و تلویزیون به کارگردانهای انقلابی معروف هستند.
سال 76، ابراهیم حاتمی کیا سینمایی ساخت به نام آژانس شیشهای؛ در سکانسی از این فیلم، سلحشور با بازی رضا کیانیان خطاب به حاج کاظم با بازی پرویز پرستویی میگوید:«دهه ات گذشته مربی، اگه اون اسلحه دستت نباشه کی به حرفت گوش میده؟ اینه که برات زور داره، یه دهه حرف زدی ساکت بودیم، کری خوندی ساکت بودیم، گرفتی ساکت بودیم، پس دادی ساکت بودیم، حالا اجازه بده ما حرف بزنیم.»
به نظرشما این دیالوگ پیامی به معترضان امسال نبوده است؟ از همان سال به متولدین دهه 80 آموزش میدهد که به بزرگترهای خود بگویند که دههشان گذشته و حالا نوبت حرف زدن آنهاست.
مسعود ده نمکی در اخراجیها دیالوگی نوشته است که در آن میگوید «به ریش نیست که به ریشه است.» این بدان معنا نیست که ریش داشتن را به سخره گرفته است و میگوید این ریشها فقط برای ظاهر است؟
یا اصلا فکر میکنم وقتی نقی معمولی در سریال پایتخت به جای دعوای دخترانش به یک «عه» بسنده کرد، این نسل را پرو کرد و حالا در حال برداشت این آسانگیریها هستیم.
دیدید که چقدر راحت میشود شبیه کیهان بود؟ چقدر راحت میشود از هر مسئلهای به نفع خودمان برداشت کرد.
البته به عقیده نگارنده برخی از رسانههای و جریانهای سیاسی میخواهند از اتفاقات اخیر، ماهی خود را صید کنند. کسانی که مدتها به دنبال حذف فیلیمو و نماوا بودند میخواهند از این فرصت استفاده کنند و اینگونه القا کنند که این پلتفرمها به دنبال خط دادن به معترضین هستند.
در تیتراژ سریال «جیران» همایون شجریان میخواند:«از کوچه بگذر و به خیابان بریز ماه دزدیده از خلایق» و سایت مشرق تیتر میزند که:««به خیابان بریز»! پیشنهاد پایانی سریال جیران برای حضور در آشوبها.»
همانطور که در بالا گفته شد، این نوع استدلالها به شدت تعجبآور است و تنها یک هدف دارد و آنهم خارج کردن پلتفرمهای پخش فیلم از رقابت با صداوسیماست. صداوسیمایی که مخاطبان خود را از دست داده است و کار فاخر آن شده است سریال ده نمکی که حتی صدای طرفداران تلویزیون را هم درآورد.
شبکه نمایش خانگی در این مدت به خوبی توانسته است، مخاطبان را با خود همراه کند و گوی رقابت را از صداوسیما در زمینه سریال سازی برباید.
این نشان میدهد اگر فضای رقابت باز باشد، تلویزیون برای کسب اعتماد دوباره مردم، کار سختی خواهد داشت و شاید به خاطر همین است که با یادداشتهای این چنین به دنبال حذف آنها هستند.
با منطق کیهان! حاتمی کیا هم 25 سال پیش به معترضان خط داد
کیهان نوشته است:«اینکه در یک دیالوگ سریال خاتون گفته می شود"ارتش باید با مردم باشد" یعنی اینکه این سریال در آشوبهای اخیر نقش داشته است.»
در نگاه اول، یادداشت روزنامه کیهان به نوشتهای خیالی میماند اما در واقعیت نویسنده این مقاله خیلی جدی، سریالی که یک سال پیش پخش آن به پایان رسیده است، ربط میدهد به اعتراضات اخیر ایران. اتفاق دردناکتر احتمالا این است که برخی از مسئولان کشور هم به صورت جدی جدی این نوع یادداشتها را باور میکنند و سعی میکنند فشارها را بر فضای فرهنگی کشور بیشتر کنند.
قبل از اینکه این بحث را ادامه دهم، دوست دارم کمی نقش کیهان را باز کنم و نشان دهم که چقدر این سبک یادداشت نویسی آسان است و به راحتی میشود به این و آن برچسب زد. برای این کار هم به سراغ کارگردانهایی میروم که در سینما و تلویزیون به کارگردانهای انقلابی معروف هستند.
سال 76، ابراهیم حاتمی کیا سینمایی ساخت به نام آژانس شیشهای؛ در سکانسی از این فیلم، سلحشور با بازی رضا کیانیان خطاب به حاج کاظم با بازی پرویز پرستویی میگوید:«دهه ات گذشته مربی، اگه اون اسلحه دستت نباشه کی به حرفت گوش میده؟ اینه که برات زور داره، یه دهه حرف زدی ساکت بودیم، کری خوندی ساکت بودیم، گرفتی ساکت بودیم، پس دادی ساکت بودیم، حالا اجازه بده ما حرف بزنیم.»
به نظرشما این دیالوگ پیامی به معترضان امسال نبوده است؟ از همان سال به متولدین دهه 80 آموزش میدهد که به بزرگترهای خود بگویند که دههشان گذشته و حالا نوبت حرف زدن آنهاست.
مسعود ده نمکی در اخراجیها دیالوگی نوشته است که در آن میگوید «به ریش نیست که به ریشه است.» این بدان معنا نیست که ریش داشتن را به سخره گرفته است و میگوید این ریشها فقط برای ظاهر است؟
یا اصلا فکر میکنم وقتی نقی معمولی در سریال پایتخت به جای دعوای دخترانش به یک «عه» بسنده کرد، این نسل را پرو کرد و حالا در حال برداشت این آسانگیریها هستیم.
دیدید که چقدر راحت میشود شبیه کیهان بود؟ چقدر راحت میشود از هر مسئلهای به نفع خودمان برداشت کرد.
البته به عقیده نگارنده برخی از رسانههای و جریانهای سیاسی میخواهند از اتفاقات اخیر، ماهی خود را صید کنند. کسانی که مدتها به دنبال حذف فیلیمو و نماوا بودند میخواهند از این فرصت استفاده کنند و اینگونه القا کنند که این پلتفرمها به دنبال خط دادن به معترضین هستند.
در تیتراژ سریال «جیران» همایون شجریان میخواند:«از کوچه بگذر و به خیابان بریز ماه دزدیده از خلایق» و سایت مشرق تیتر میزند که:««به خیابان بریز»! پیشنهاد پایانی سریال جیران برای حضور در آشوبها.»
همانطور که در بالا گفته شد، این نوع استدلالها به شدت تعجبآور است و تنها یک هدف دارد و آنهم خارج کردن پلتفرمهای پخش فیلم از رقابت با صداوسیماست. صداوسیمایی که مخاطبان خود را از دست داده است و کار فاخر آن شده است سریال ده نمکی که حتی صدای طرفداران تلویزیون را هم درآورد.
شبکه نمایش خانگی در این مدت به خوبی توانسته است، مخاطبان را با خود همراه کند و گوی رقابت را از صداوسیما در زمینه سریال سازی برباید.
این نشان میدهد اگر فضای رقابت باز باشد، تلویزیون برای کسب اعتماد دوباره مردم، کار سختی خواهد داشت و شاید به خاطر همین است که با یادداشتهای این چنین به دنبال حذف آنها هستند.
تماشاخانه