بفرمایید غیر از فرافکنی چه هنر دیگری داشتید و دارید؟!
مسئولان دولت قبل درحالی دوباره به فضای سیاسی رسانهای کشور بعد از یکسال بازگشتهاند که ادعا میکردند هشت سال «اختیاری نداشتند» اما با این وجود به میزهای خود چسبیده بودند!
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: جهان نیوز در این باره نوشت: بیرون از گود هستند و انتقادات را تا میتوانند حواله دولت میکنند اما زمانی که دولت، مجلس و شورای شهر را در دست داشتند، در برابر انتقادات نسبت به بیعملی خود با یک تاکتیک فرافکنانه عنوان میکردند که دیگران نمیگذارند آنان کار کنند.
این روزها نیز همان رویه قدیمی را بعد از یکسال روی کار آمدن دولت سیزدهم در پیش گرفتهاند و حسن روحانی رئیسدولتهای یازدهم و دوازدهم برای توجیه اقدامات خود دست به کار شده و با شانه خالی کردن از مسئولیت گذشته، تخریب را در پیش گرفته است. او سعی میکند مسئولیت گران شدن بنزین در آبانماه را به گردن سایر دستگاهها بیندازد و خود را از اجرای این طرح، بیخبر و مبرا نشان بدهد. وی اظهار میکند: «غروب جمعه عدهای تصمیم گرفتند، دولت را زمین بزنند. بعدها افراد اصلی دستگیر شدند. بازجوییهای آنها موجود است که میگویند از چه کسانی دستور گرفته بودند.»
جالب اینجاست که در همان زمان نیز وی درخصوص گرانی بنزین مطرح میکرد که صبح جمعه از این موضوع آگاه شده و همین موضوع به یک ضربالمثل سیاسی درخصوص مدیریت ناکارآمد و بیمسئولیت تبدیل شد. جالبتر این که در همان دوران نیز این موضوع بر ضد دولت روحانی تمام شد زیرا افکار عمومی نه باور کرد که روحانی از گرانی بنزین خبر نداشته است و نه طرح این مسئله وجهه دولت را ترمیم کرد بلکه بیشتر نشان داد که دولت نه مسئولیتپذیر است و نه حتی اگر این موضوع باورپذیر باشد به نفع دولت بود که نشان دهد یک رئیسجمهور از زیرمجموعه خود آگاه نیست.
با این حال درحالی روحانی بازهم شیوه فرافکنانه و جا خالی دادن از مسئولیتهایش را یک سال بعد از دولت خود رها نمیکند که در این حیطه دولت سیزدهم به جهت مسئولیتپذیری در کارها، از سوی رهبر معظم انقلاب مورد تشویق قرار میگیرد.
این سناریو توسط دومین فرد دو دولت گذشته یعنی «اسحاق جهانگیری» هم با تاکتیک خاطرهگویی که در جریان کارگزاران سازندگی مرسوم است، پیش گرفته شده است.
معاون اول دولت روحانی در کتاب تازه منتشرشده «بدون دود و آتش و خون» تلاش کرده تا همه گرفتاریهای کنونی را ناشی از عملکرد اصولگرایان بداند؛ حال آنکه با یک بررسی کوتاه میتوان دریافت که عملکرد دولت قبل در عرصههای مختلف اعم از سیاست داخلی، سیاست خارجی، اقتصاد و فرهنگ به چه میزان خسارتبار بوده است.
در این کتاب آمده است: «دولت آقای روحانی ترکیب هر دو بود. از این نظر باید این دولت را موفق ارزیابی کنیم. توجه به روستاها، آزادسازی سهام عدالت، کلنگ زنی طرحهای جدید، افتتاح واقعی طرحهای قبلی، تأمین نیازهای عمومی مردم و خیلی موارد دیگر در همین دولت اتفاق افتاد.» نزدیکانش همگی معتقدند که جهانگیری سیاستمداری صادق است و خودش را لابهلای شعارهای عوامفریب پنهان نمیکند: «همان موقع که برخی از آقایان با سیاهنمایی مشغول این بودند که برای خودشان هوادار جمع کنند، دولت تمام توانش را گذاشت که در جنگ اقتصادی دو کار مهم انجام دهد. مسئله اول اداره اقتصاد و مسئله دوم دور زدن تحریمها بود».
گفتههای این کتاب با واقعیات روز کشور خصوصا زمانی که دولت روحانی زمام امور را به دولت رئیسی تحویل میداد از زمین تا آسمان فرق دارد و این آسمان و ریسمان کردنها بیشتر در راستای تاکتیک «دیگران نگذاشتند کار کنیم» در حال اجراست.
رسانههای مدعی اصلاحطلبی، یکبار دیگر هم سعی کردند که جهانگیری را ناجی و دلسوز ایران معرفی کنند و با بر تن کردن لباس سوپرمن وی را نجات دهنده اقتصاد ایران معرفی کردند که از دل آن «دلار جهانگیری» بهوجود آمد که دولت رئیسی و بهویژه بازار و مردم برای زدودن این زائده بزرگ اقتصادی تحت سیاست «حذف ارز ترجیحی» متحمل مشکلات متعدد اقتصادی شدند.
چند باری در زمان دولت روحانی زمزمههای جهانگیری بلند شد و یکبار هم از سوی وی نقل شد که گفته است حتی توان تغییر منشی خود را هم ندارد. مرد مسئولیتهای بدون مسئولیت حالا بیشتر با نقل قولهای احساسی و بدون پشتوانه یک کتاب مطرح میکند که اختیاری نداشته اما تا پایان معاون اول روحانی باقی مانده است و دولتمردان روحانی «ترک فعل» کردهاند اما «ترک میز ریاست» هرگز!
اگر نگاهی به کمی گذشتهتر از دولتهای روحانی در زمان دولت اصلاحات بیندازیم چشماندازی از این تاکتیک نخ نما شده را زمانی که رئیسدولت اصلاحات با چشمگریان جلوی دوربین برای اخذ رای دوباره از مردم ظاهر شد و عنوان کرد که دیگرانی نگذاشتند که کار کند و در آن زمان ادبیات گروههای فشار از سوی ماشین تخریب رسانهای و جنگ نرم دولت به جامعه پمپاژ میشد را میتوان به خوبی به یاد آورد.