سه‌شنبه 6 آذر 1403

بهترین اشعار تاریخ از نظر امام رضا (ع)/ تذکرات شاعرانه به مامون

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
بهترین اشعار تاریخ از نظر امام رضا (ع)/ تذکرات شاعرانه به مامون

مامون در یکی از گفت‌وگوهای خود با امام رضا (ع) از جنابشان درباره بهترین اشعار تاریخ در زمینه‌های حلم، سکوت مقابل جاهل و شعری که دشمن را به دوست تبدیل کند، پرسیده بود و امام 9 بیت برایش خواند.

مامون در یکی از گفت‌وگوهای خود با امام رضا (ع) از جنابشان درباره بهترین اشعار تاریخ در زمینه‌های حلم، سکوت مقابل جاهل و شعری که دشمن را به دوست تبدیل کند، پرسیده بود و امام 9 بیت برایش خواند.

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: به باور عمده زیباشناسان و متفکران فلسفه هنر در تمدن اسلامی «شعر» اصلی‌ترین هنر است و با عرفان پیوندی نزدیک و ناگسستنی دارد. شعر بجز آنکه عرصه هنرنمایی شاعران در زمینه «بلاغت» بود، محملی برای عرضه تفکرات و آموزش در زمینه‌های مختلف نیز به شمار می‌رود. اعراب در زمینه بلاغت در اوج بودند و با ظهور اسلام در زمینه محتوای غنی نیز دست‌شان بیش از پیش بازتر شد.

می‌دانیم که شعر از جهت امور تربیتی و تبلیغی مورد توجه ائمه نیز قرار داشت. در این قسمت از پرونده «جان‌های آشنا» به حکایتی می‌پردازیم که در آن بهترین اشعار از نظر حضرت ثامن الحجج امام علی بن موسی الرضا معرفی شده‌اند. روایات مربوط به این حکایت در متن شریف «عیون الاخبار الرضا» اثر شیخ صدوق درج شده که پیشتر درباره این متن شریف گزارشی ذیل همین پرونده منتشر شده بود که برای مطالعه آن می‌توانید به این نشانی مراجعه کنید.

اما برای درج این گزارش به پژوهشی در عصر جدید مراجعه کردیم که در آن نویسنده ضمن مراجعه به روایات «عیون الاخبار الرضا» به بررسی انتقادی آنها نیز نشسته و این روایات را در متون دیگر نیز بررسی کرده است و این متن کتاب «پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی‌بن موسی الرضا» است نوشته مرحوم علامه باقر شریف قرشی. این کتاب توسط سیدمحمد صالحی ترجمه شد و برای نخستین بار به سال 1382 توسط انتشارات دارالکتب الاسلامیه در دو جلد به کتابفروشی‌ها رفت و بسیار مورد استقبال قرار گرفت. پیش از مطالعه این حکایت ابتدا با نویسنده کتاب «پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی بن موسی الرضا» آشنا شوید.

مختصری پیرامون زندگانی و حیات علمی علامه باقر شریف قرشی

باقرشریف قرشی به سال 1344 هجری قمری به دنیا آمد. او به همراه برادرش، شیخ هادی قرشی، پس از گذراندن دوره مقدمات، علم نحو و الفیه ابن مالک نزد شیخ حسین خلیفه احسایی، در درس شیخ محمد علی دمشقی نیز حاضر شد. وی پس از آن، کتاب مختصر البیان را نزد شیخ عباس مظفر، علم اصول را محضر شیخ بشیر عاملی و کتاب لمعه را هم نزد سید موسی البعاج فرا گرفت.

بعد از پایان این دوره برای خواندن فرائد الاصول نزد سید محمود مرعشی نجفی رفت و برای آموختن کفایه الاصول، محضر شیخ محمدطاهر آل شیخ‌راضی حاضر شد. او درس خارج و مباحث مهم علمی را طی مدت بیست سال در محضر آیت‌الله خویی فرا گرفت که دست‌نوشته‌های او در کتابخانه امام حسن نگه‌داری می‌شود. از دیگر اساتید باقرشریف می‌توان به محمدتقی ایروانی، سید ابوالقاسم نوری و سید محسن حکیم اشاره کرد.. این پژوهشگر توانا به تاریخ 28 خرداد 1391 ش در نجف درگذشت و در زیرزمین کتابخانه الامام الحسن (ع) است که خود در زمان حیات، تأسیس کرده بود، به خاک سپرده شد.

این عالم بزرگوار در زمان عبدالکریم قاسم که تفکرات کمونیستی در حال گسترش بود و طرفداران این مکتب سمینارها و مراسم‌هایی برگزار می‌کردند، به همراه برخی علما و طلاب به ایراد سخنرانی، پخش اعلامیه‌ها و به نگارش کتاب‌های مختلفی از جمله «النظام السیاسی فی الاسلام»، «النظام الاجتماعی فی الاسلام»، «العمل و حقوق العامل فی الاسلام»، «فی انظمه الحکم و الاداره» دست زدند که با استقبال روبرو شد و برخی از آنها به انگلیسی هم ترجمه شد.

او در سال 1414 ق به همراه برادرش، شیخ هادی شریف قرشی اقدام به تأسیس کتابخانه‌ای به نام امام حسن مجتبی (ع) (مکتبه الامام الحسن) در نجف اشرف کرد. از جمله آثار مهم و اثرگذار او می‌توان به این عناوین اشاره کرد: «حیاه الرسول الأعظم» (در سه مجلد)، «الامام امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب» (در یازده مجلد)، «حیاه سیده النساء فاطمه الزهراء»، «حیاه الامام الحسن»، «حیاه الامام الحسین»، «حیاه الامام زین العابدین»، «موسوعه الامام الصادق»، «حیاه الامام الرضا» و...

ویژگی مهم آثار ایشان در این است که هرچند در ارائه اطلاعات تاریخی به احادیث و روایات رسیده از ائمه (ع) توجه خاص دارد اما به نقل صرف آنان نیز اکتفا نکرده و به لحاظ صحت و سقم احادیث از روش حدیث شناسی شیعه که بررسی راوی و روایت به لحاظ سندی و عقلانی است استفاده می‌کند. او در جای جای بحث که به لحاظ تاریخی با دیدگاه‌های متفاوت و گاه متضاد روبه‌رو می‌شود، آنها را مطرح کرده و سپس به نقد و بررسی آرا مختلف پرداخته و در نهایت آن چه را که به نظرش صحیح رسیده ارائه کرده است.

مامون از امام محاسن شعر را طلب می‌کند

مامون از امام رضا (ع) پرسید بهترین شعری که درباره حلم روایت کرده‌اند، چیست؟ پس حضرت فرمود، بهترین شعری که روایت شده این است:

اِذَا کَانَ دُونِی مَن بُلِیتُ بِجَهلِهِ * أَبَیتُ لِنَفسِی أَن تُقَابِلَ بِالجَهلِ

وَ اِن کَانَ مِثلِی فِی مَحَلِی مِنَ النُهَی * أَخَذتُ بِحِلمِی کَی أَجِلَ عَنِ المِثل

وَ اِن کُنتُ أَدنَی مِنهُ فِی الفَضلِ وَ الحِجَی * عَرَفتُ لَهُ حَقَ التَقَدُمِ وَ الفَضلِ

ترجمه ابیات چنین است: هرگاه من مقابل کسی قرار گیرم که از او ناراحتی می‌بینم از سه حال خالی نیست:

یا او فردی است که شخصیتش پایین‌تر از من است یا موازی و مطابق من است و یا بالاتر و رفیع‌تر از من است.

با آن کس که کمتر از من است خود را در نمی‌اندازم و خود را محترم می‌دارم، با کسی که شانش مطابق من است با حلم و بردباری رفتار می‌کنم تا از او بالاتر باشم و اما نسبت به آنکه از من برتر و بالاتر است حق بزرگ‌تری و تقدم فضل را به او می‌دهم.

مامون چون این ابیات را شنید، گفت: بسیار زیبا و نیکوست. این شعر را چه کسی سروده است؟

امام (ع) فرمود: یکی از جوانان ما.

مامون گفت: بهترین شعری که درباره سکوت و خاموشی در مورد جاهل و ترک عتاب با او شنیده‌ای برای ما بگو.

حضرت فرمود:

انی لیهجرنی الصدیق تجنبا * فارید ان لهجره اسبابا

و اراه ان عاتبته اغریته * فاری له ترک العتاب عتابا

و اذا بلیت بجاهل متحکم * یجدالمحال من الامور صوابا

اولیته منی السکوت وربما * کان السکوت عن الجواب جوابا ً

همانا دوستم از من دوری می‌گزیند به قصد جدایی و من چنین بدو می‌فهمانم که اسباب دوری گزیدن او چه بوده است؟

و بدو می‌نمایم که اگر در این قطع رابطه به او تندی کنم سبب ادامه دوریش شده‌ام، پس ترک تندی و عتاب را در خود عتاب می‌بینم. و هرگاه به دوست نادانی مبتلا شوم که خودکامه است و نا حق می‌گوید و امور محال و ناشدنی را شدنی می‌داند، سکوت و خاموشی در برابر او را سزاوار او می‌دانم، زیرا خود خاموشی گاهی جواب محسوب می‌شود.

مأمون گفت: بسیار زیباست. این شعر از چه کسی است؟ حضرت فرمود: از بعضی جوانان ما.

مامون گفت: ای ابوالحسن برای ما بهترین شعری را بگو درباره دشمن سرسختی که به دوستی مهربان تبدیل شده باشد.

حضرت فرمود:

و ذی غیله سالمته فقهرته * فاوقرته منی لعفو التحمل

و من لا یدافع سیئات عدوه * باحسانه لم یأخذ القول من عل

و لم، ارفی الاشیاء اسرع مهلکا * لغمر قدیم من وداد معجل

بسا صاحب فکر و خدعهایی که به نرمش با وی برخورد کردم و بر او غالب آمدم. (یعنی: با عطوفت و گذشت و مهربانی بر وی چیره شدم و با عفو و بردباری خود، او را با حیا و وقار ساختم.)

هر کس کردار نامطلوب و زشت دشمن خود را با احسان و برخورد نیکوی خود دفع و چاره نکند، به روش بزرگان عمل نکرده، و به مقامات عالیه و سروری نخواهد رسید.

من هیچ چیزی را برای پاره کردن پرده‌های کینه و دشمنی‌های کهنه، از برقرار کردن دوستی سریع، بهتر ندیدم.

مامون گفت: بسیار خوب بود. بفرمائید شعر از کیست؟

امام پاسخ داد: از یکی از جوانان ما.

مامون گفت: بهترین شعری که در رازداری است برایم بگو.

امام این شعر را خواند:

و انی لأنسی السر، کی لا اذیعه * فیامن رأی سرا، یصان بأن ینسی

مخافه ان یجری ببالی ذکره * فینبذه قلبی الی ملتوی الحشا

فیوشک من لم یغش سرا و جال فی * خواطره ان لا یطیق له حبسا

ترجمه: مطلبی را که به عنوان رازی پیش من امانت است، فراموش می‌کنم، تا آن را فاش و شایع نکنم.

پس ای کسی که راز کسی را می‌دانی، آن را با فراموشی، از خطر افشا شدن مصون بدار؛ از بیم اینکه مبادا اگر جز این بشود، یادش به دل بگذرد، پس دل، آن را از درون خود بر اطراف خودش بیفکند و ابراز کند.

چه بسا فردی که ظاهراً رازدار است، ولی همواره آن را به خاطرش می‌آورد؛ که در این صورت نخواهند توانست آن را پوشیده نگه دارد.

در نتیجه مامون اشعار جالبی را که امام متذکر شد تحسین کرد.

***

برای مطالعه دیگر قسمت‌های این پرونده به اینجا بروید.