به بهانه 30 سالگی لیگ برتر انگلستان 2022-1992/ بزرگترین رقابت تاریخ لیگ برتر
منچستر یونایتد و آرسنال، الکس فرگوسن و آرسن ونگر؛ "مردانی که میخواستند سلطان باشند".
به گزارش "ورزش سه"، سال ها بعد با نگاهی به گذشته، اگر بخواهیم به این دوران و رقابت اصلی و واقعی دو تیم اشاره کنیم، بدون هیچ شکی، سخن از سیتی و لیورپول خواهیم کرد، از گاردیولا و کلاپ. هم آوری این دو تیم در سطح بالایی که تمام معیارهای تاریخ فوتبال انگلستان را بر هم زد. از اقتدار و قدرت، مقاومت و استقامت و پایداری و ثبات ان ها خواهیم گفت. از تکنیک و تاکتیک متفاوت و دیدنی. مطالب و کتاب ها و مستندها از کیفیت عرضه شده در باره این دوران و رقابت پایاپای ساخته خواهد شد. شانه به شانه یکدیگر. هفته به هفته، روز به روز، بازی به بازی. فاصله اول و دوم با بقیه گروه از زمین تا اسمان است. رکوردهای پیروزی و مجموع امتیازاتی که دائما فرو ریخت و جام های بسیاری که به همراه اورد، گواه همه چیز است. تمامی انچه گفته شد، متعلق به حال، امروز و فردا و اینده است.
اما اگر به 30 سال گذشته لیگ برتر در دورانی نه چندان دور و سراسر تاریخ لیگ در گذشته هایی دورتر باز گردیم، براحتی می توان گفت افسانه ای ترین رقابت تاریخ لیگ برتر، میان "منچستریونایتد و آرسنال" است، ماندگارترین و بیادماندنی ترین. جدالی در تمامی سطوح برای سیطره در فوتبال مدرن در انگلستان. میان مربیان "الکس فرگوسن و ارسن ونگر"، میان "روی کین و پاتریک ویرا" کاپیتان های دو تیم، میان مهاجمانی چون "رود فان نیلسترروی و تیری هانری"... مبارزه ایی میان تشکیلات دو باشگاه. همه و همه برای تفوق و برتری، سبقت و بلندی، قدرت و تثبیت. حکم و حکومت. طبیعی است این کشمکش دائمی، با خود عصبانیت و خشم، فحاشی و توهین، دشمنی و عداوت، به همراه اورد. و در نهایت انعکاس و پیامد این رقابت بی پایان، از اولدترافورد و هایبوری جهنمی ساخته بود. وقایع داخل و بیرون زمین، مصاحبه ها و کرکری های همیشگی و دیدارهای تماشایی و هیجان انگیز دو تیم، از ستون های اصلی و همیشه استوار لیگ انگلستان است و صفحات پربار و خواندنی را به خود اختصاص داده است. هواداران دوتیم در سراسر جهان به تیم خود افتخار می کردند و برای فوتبالدوستان و معتدلین بی طرف جذابیتی داشت بی حد و حصر. بی اغراق در اندازه های اوج دوران ال کلاسیکو بارسلون و مادرید و دوران کوتاه گاردیولا و مورینیو بود. تنیدگی تاریخی و همزمانی ظهور این دو تیم در تاریخ یگانه بود. بزرگ ترین مربیان تاریخ هر دو باشگاه، سر الکس فرگوسن و آرسن ونگر، در مجموع 49 سال را در باشگاه های مربوطه سپری کردند و در طول 17 سال با شکوه، رودرروی یکدیگر قرار گرفتند. 49 بار در طول دوران حرفهای در مسابقات مختلف برخورد داشتند؛ فرگوسن 23 برد در مقابل 16 ونگر بدست اورد و 10 تساوی نتیجه پایان کار بود. آرسن ونگر متجدد و امروزی و الکس فرگوسن، کهنه کارِ نسلِ قدیم، برای تبدیل شدن به غول برتر جزیره و اروپا می جنگیدند. دورانی که هیچیک به وزارت راضی نبودند و فقط و فقط تخت حکومت را می خواستند. کنترل بلامنازع. و تحکیم قدرت. در این بین دیدارهای کلاسیک و معروف و فراموش نشدنی رقم خورد که هریک عناوین خود را یافت؛ "نبرد اولدترافورد، مارتین کیون و فان نیلستروی"، "پیتزا گیت و داستان پرتاب پیتزا به سوی فرگوسن" و دیدار محشر تکراری جام حذفی 1999 و "آن" گل رایان گیگز.
رهبران همیشه پرشور؛ ونگر و فرگوسناین رقابت از زمین فوتبال استادیوم ها به بازی های خونی محلی روزهای یکشنبه و مدارس و دانشگاه ها کشید. همه فقط منتظر بودند، چه کسی لگد و تکل اولیه را خواهد زد و کی مشت یا سَر تلافی جویانه را حواله خواهد کرد. این رقابت حتی شامل اتهامات نژادپرستی توسط یان رایت علیه پیتر اشمایکل هم بود. درگیری مشهور و جنجالی "روی کین" و "پاتریک ویرا" در تونل هایبوری. جاییکه به معنای واقعی کلمه کین به ویرا پیشنهاد دعوای بیرون از زمین را می دهد. یا هجوم یاپ استام هلندی به ویرا و یورش تمامی تیم ارسنال به او فقط بخشی از صفحات چند جلدی رقابت این دو تیم است. به قول پل اسکولز از بهترین مردان میانی نسل خود؛ "خنده دار است، در صحبت های قبل مسابقه، به ندرت به توپ و بازی اشاره می شد!"
برخی ازاین مسابقات هرگز فراموش نمی شوند. آرسنال در سال 2002 (و عملاً در سال 1998) در اولدترافورد به قهرمانی لیگ رسید. یونایتد در سال 2001، 1-6 آرسنال را شکست داد، و به اعتراف "ری پارلر" ونگر بعد از پایان نیمه اول زمانیکه نتیجه 1-5 بود، کنترل خود را در رختکن بطور کامل از دست داده بود.
یکی از مهمترین مسابقات میان این دو تیم زمانی بود که بعد از 49 بازی بدون باخت، ارسنال در یک مسابقه بحث برانگیز و بسیار جنجالی در سال 2004 از منچستر شکست خورد، بدون شک بی عدالتی بود و بنظرم ضربه ای بود که تاثیر ان باقی ماند و در بلند مدت آرسنال را از پای انداخت. احتمالا توپچی ها هرگز از طلسم و درد جانکاه ان خلاص نشدند. سول کمبل مدافع ارسنال در باره ان بازی معتقد است: «اگر زمانی سرتون را کلاه می گذارند، دردی احساس نکنید، پس چه زمانی درد را احساس خواهید کرد؟»
راستش فوتبال مدرن به اندازه کافی انفجاری نیست. هرچه هست در استادیوم و زمین بازی می گذرد. شاید هاله ایی از ان را با مورینیو در چلسی با رافا بنیتز در لیورپول شاهد بودیم یا توخل و کونته در این دوران، برای رقابتی خصوصی که همیشه میان چلسی و تاتنهام وجود داشته است، جاییکه پس از پایان بازی، هر دو مربی بعد از دریافت کارت قرمز به عادی بودن این برخورد اشاره کردند. این روزها، در لیگ برتر با حضور اقایانی چون گاردیولا و کلاپ و رقابت نفس گیر سیتی و لیورپول، همیشه احترامی میان ایندو جاری است. روزگار متفاوتی است، از اینرو فقدان مشخصی از یک خصومت جدی و قانع کننده و سینمایی مانند دشمنی بین الکس فرگوسن و آرسن ونگر در اواخر دهه 1990 و در هزاره جدید وجود دارد. یادمان هست، همه چیز در انحصار این دو تیم بود. تا پیش از ورود روبل های بی انتهای آبراموویچ به چلسی، همه چیز در قبضه اولدترافورد و هایبوری بود. یونایتد و آرسنال تنها تیم هایی بودند که از سال 1996 تا 2004 به قهرمانی لیگ دست یافتند.
برای نوشتن این مطلب سری به دو کتاب خاطرات ونگر و فرگی زدم و به تماشای دوباره دو مستند نشستم که تماشای ان را به همه انهایی که پیش از این شانس تماشای ان را نداشته اند، شدیدا توصیه میکنم. نگاهی دوباره به این مستندها، طبق معمول همیشه با نوستالژی خاصی همراه بود.. اولی مستند، Keane & Vieira: Best of Enemies و مهمتر از ان The Feud (خصومت، ستیز یا دشمنی و هر انچه لغت از این دست به ذهن تان خطور می کند)، «دشمنی؛ فرگی علیه ونگر» رقابت افسانهای بین منچستریونایتد و آرسنال را زیر ذره بین می برد.
در گاردین The Feud بهعنوان «سفر هیجانانگیز در زمان» توصیف میشود. توسعه و تشدید این رقابت فرصتی برای ظهور بیش از اندازه فرگوسن و ونگر و مجموعهای از بازیگران بزرگ تیم شد، شخصیتهای بی نظیری در هر دو سو، با خلق و خوی جنگجویانه که هر فیلمنامهنویسی را به وجد می اورد. شدت و انبوه تناقضات، در رقابتی که به طور همزمان باعث نفرت و احترام می شد. نگاهی به برخی از نبردهای حماسی آرسنال و منچستر یونایتد در دوران ونگر و فرگوسن
هیچ رقابتی در فوتبال باشگاهی قلب و ذهن عموم مردم را مانند آرسنال و منچستریونایتد از اواخر دهه نود تا اواسط دهه بعدی جذب نکرده است. برای هشت فصل متوالی، این دو تیم معرکه تا حد زیادی صاحب دو جایگاه بالای جدول لیگ بودند. پیش از این هرگز دو تیم در اوج قدرت خود برای چنین مدت طولانی دست به یقه نمانده بودند.
"مرد فهیم وارد می شود"
منصفانه است بگوییم زمانیکه آرسن ونگر در سال 1996 وارد لیگ برتر شد تقریباً همه با نوعی سوء ظن نگاه کردند. فرانسوی گوشه گیر کسی بود که انقلابی در فوتبال انگلیس ایجاد کرد. وقتی ونگر آمد، مرد اسکاتلندی به سرعت به زبان آمد: «باهوش! آنها می گویند او مرد باهوشی است، درسته؟، و به پنج زبان صحبت می کند!، من یک پسر 15 ساله از ساحل عاج می شناسم که به پنج زبان حرف می زند.
زمانی که ونگر به درستی این سوال را مطرح کرد که چرا برنامه ریزی لیگ به نوعی تنظیم شده تا یونایتد به قهرمانی برسد. فرگی پاسخ داد: "او از ژاپن میاد و به ما میگه؛ چگونه فوتبالمون را برنامه ریزی کنیم!" حرارت و گرما پس از ان، فقط افزایش یافت تا به جهنمی تبدیل شد.
لیگ برتر: منچستر یونایتد صفر ارسنال 1 شنبه 14 مارچ 1998
اولین جام؛ کاپیتان تونی ادامز با ارسن ونگر، مردان میادین سختیونایتد در فصل 98-1997 کنترل غیرقابل دسترسی در جدول داشت. 12 امتیاز بالاتر از توپچی ها. با این حال، تیم شمال لندن در یکی از خیره کننده ترین مسابقات قهرمانی فاصله را کم وکمتر کرد. این رقابت با گل معروف «مارک اورمارس» هلندی در اولدترافورد به اوج خود رسید و عملاً قهرمانی لیگ را برای ارسنال به ارمغان آورد.
اوج شادی یک تماشاگر؛ بری فراست ارسنالی!چهره و عکس العمل یکی از طرفداران ارسنال، «بری فرست» بعد از پایان سوت در اولدترافورد بی همتاست. او زمانی که عصر همان روز به خانه رسید، تازه فهمید به فرد مشهوری تبدیل شده است. این اولین قهرمانی آرسن ونگر در انگلستان بود.
نیمه نهایی جام حذفی: ارسنال 1 منچستر یونایتد 2 22 می 1999 «محشر کبرا و گل استثنایی رایان گیگز
لحظات فراموش نشدنی در زندگی و در فوتبال وجود دارد. گل دیدنی رایان گیگز به آرسنال در سال 1999 ممکن است بزرگترین گل در دوران مدرن فوتبال انگلیس برای خیلی ها باشد. لحظه ایی از یاد نرفتنی!
رایان گیگز؛ جاودانگی با گلی حقیقتا استثناییمنچستریونایتد در آن فصل سه گانه را به دست آورد، اما حقیقتا می توانست خیلی متفاوت باشد، دقیقا مانند دیدار لیگ قهرمانان در مقابل بایرن مونیخ. درست لحظاتی قبل از آن گل، آرسنال یک پنالتی بدست اورد تا آنها را به فینال جام حذفی برساند، اشمایکل پنالتی دنیس برخکمپ را مهار کرد و لحظاتی گیگز ولزی به سوی دروازه اغاز کرد. وجد هواداران یونایتد و شادی او با در اوردن پیراهن و سینه پشمالو بخش مهمی از ان فصلی خارق العاده است. یادمان باشد، ارسنال تا آخر هفته، زمانی که از لیدز یونایتد شکست خورد، یک امتیاز از یونایتد برتری داشت و سهگانه یونایتد به راحتی میتوانست دومین Double متوالی آرسنال باشد. در پایان بازی تونی آدامز و لی دیکسون با فشردن دستان یکایک بازیکنان منچستر در رختکن، ارزوی موفقیت در فینال لیگ قهرمانان را برای ان ها داشتند. هنوز هم تماشای ضبط شده این دیدار هیجان خودش را دارد.
لیگ برتر: منچستر یونایتد 0 آرسنال 1 8 می 2002 "کسب عنوان قهرمانی در اولدترافورد"
از این بهتر نمی شد؛ جشن پیروزی در زمین دشمن شماره یکدر سال 2002، توپجی ها در 13 بازی آخر خود به شکلی غیرقابل مهار و بدون هیچ توقفی به پیروزی دست یافتند. با پیروزی یک بر صفر قهرمانی در اوادنرافورد و در قلمرو دشمن به چنگ افتاد. چی بهتر از این!، اصلا نداریم! سیلوین ویلتورد فرانسوی گل پیروزی را زد. پرواز "نوانکوو کانو" از بالای سر ویلتورد، لحظه ایی نمادین خلق کرد. شیرین تر از این نمی شد.
جام حذفی: یونایتد صفر آرسنال 2 15 فوریه 2003 "پرتاب سشوار، جدایی فرگوسن و بکهام"
فرگوسن در رختکن جوش أورد؛ قربانی؟، دیوید بکهامبر روی کاغذ، پیروزی آرسنال مقابل یونایتد در دور پنجم جام حذفی به سختی به عنوان یک لحظه مهم در رقابت های طوفانی این دو تیم به نظر می رسد، اما قطعا، پیامدهای این دیدار اهمیت داشت. گیگز شانس خوبی را از دست داد، توپچی ها به پیروزی رسیدند و فرگی خشمگین بود. به حدی که در رختکن سشواری را به سمت دیوید بکهام پرتاب کرد. در پایان فصل دیوید بکهام یکی از اعضای "کلاس 92" به رئال مادرید رفت. فصلی که نسبتاً برای هر دو تیم راضی کننده بنظر می رسید. یونایتد قهرمان لیگ شد، در حالی که آرسنال جام حذقی را برد.
لیگ برتر: منچستر یونایتد صفر ارسنال صفر 21 سپتامبر 2003 "نبرد مشهور اولدترافورد؛ کیون در مقابل رود فان نیستلروی"
به همراه دیدار حذفی 99، اگر یک دیدار شدت و حدت و رقابت میان این دو تیم را به تصویر کشد، همین تساوی صف بر صفر است؛ عنوان و لقب این بازی گویای همه چیز است.
مارتین کیون؛ عقابی وحشی در پی طعمه هلندی؛ فان نیلسترویاولدترافورد، معبد شیاطین سرخ در آن روز مانند یک انبار مهمات بود. هر لحظه آماده انفجار. با کشیدن کوچکترین کبریتی، بازیکنان دو تیم منفجر می شدند. بعد از اینکه پاتریک ویرا به دلیل خطا به رود فان نیستلروی، کارت زرد دوم را دریافت کرد، تقریباً یک نزاع همه گیر اغاز شد و در ان کارزار از میان همه بازیکنان، روی کین نقش صلح طلب را ایفا می کرد. بازی در دقایق پایانی به نقطه جوش رسید، صادقانه باید گفت، یونایتد با شیرجه دیگو فورلان اروگویه ایی پنالتی گرفت. "رود" جلو رفت، با ضربه ای رعد اسا توپ به تیر دروازه خورد و کمانه کرد.
نبرد اولدترافورد؛ مارتین کیون ول کن معامله نیستهمه ما و بالاخص فوتبالدوستان ان دوران، صحنه و عکس العمل بعدی بازیکنان را ارسنال را می دانیم. مارتین کیون با رگ های بیرون زده گردن، نعره کشان به سوی فان نیلستروی هجوم می برد و سایر بازیکنان ارسنال کم و بیش به هُل دادن گلزن هلندی پرداختند. از صحنه ها و تصاویر کلاسیک تاریخ لیگ برتر. غرش و طوفان و رعد و برقی بود. اگرچه نتیجه نهایی در آن زمان نسبتاً بیاهمیت به نظر میرسید، اما آرسنال در راه رسیدن به سومین عنوان قهرمانی تحت هدایت ونگر، حتی در یک بازی لیگ شکست نخورد. اولین تیمی از زمان پرستون نورث اند در فصل 89-1888 که تمامی فصل را بدون شکست پشت سر گذاشت. عنوان Invincible شکست ناپذیران ابدی شد.
لیگ برتر: منچستر یونایتد 2 آرسنال صفر 24 اکتبر 2004 "کشتن شکست ناپذیران" معروف به پیتزا گین یا نبرد بوفه!
پیتزا گیت؛ نبرد سوپ و پیتزا و سقوط ارسنالدر این دوره خاص به نظر نمی رسید چیزی به عنوان یک مسابقه "عادی" فوتبال بین منچستریونایتد و آرسنال وجود داشته باشد. همیشه با هیاهو همراه بود، بسیار جنجالی, با نزاع و قیل و قال بی انتها. این ملاقات از این قاعده مستثنی نبود، میارزه ایی تمام عیار در اولدترافورد. "شکست ناپذیران" همچنان بدون باخت پیش می رفتند و میزبان قصد داشت به هر قیمتی که شده مهمانان خود را با شکست روانه لندن کند، برادران نویل، گری و فیل در هر فرصتی خوزه آنتونیو رِیس که متاسفانه چندی پیش در حادثه رانندگی کشته شد را از مهر خود بی نصیب نگذاشتند.
داور مسابقه؛ یک روز بسیار بد در دفتر کارمارک رایلی داور مسابقه روز بدی داشت. بعد از 20 دقیقه ریو فردیناند مستحق کارت قرمز بود. و پیروزی شامل شیرجه وین رونی برای گرفتن پنالتی بود. ضربه رهایی بخش فان نیستلروی از روی نقطه پنالتی، انتقام وقایع نبرد اولدترافورد بود. روند شکست ناپذیری لندنی ها در 49 امین دیدار، شاید به ناحق پایان یافت و انفجار دوباره باروت ها و دینامیت ها اجتناب ناپذیر بود.
"خشونت" یونایتد شکست ناپذیران را شکست داد. گاری نویل بعدها در باره این مسابقه گفت؛«آنها معتقد بودند که بازی زیبا و پیچیدهشان در پاس دادن، شایسته تحسین است، نه به چالش کشیدن. این یک توهین بود. عقده برتری داشتند. تیری هانری طوری به شما نگاه می کرد که انگار به شما می گوید: چطور جرات می کنی خطایی روی من انجام دهی یا سعی کنی با من مقابله کنی!
روزی بد برای همه، فاجعه آمیز برای ارسنالاینبار همه درگیریها، متعاقباً در خارج از چشم، در تونل رختکن اتفاق افتاد. نبرد بوفه یا پیتزاگیت، در بلبشوی رختکن ادامه یافت. سوپ ها و پیتزا ها به پرواز در آمد و برشی از پیتزا روی الکس فرگوسن فرود آمد.
فابریگاس اخیرا در مصاحبه ایی به خطای خود اعتراف کرد و همه مسئولیت پیتزای پرتاب شده به سوی فرگوسن را به عهده گرفت. «اولین چیزی که به ذهنم خطور کرد پرتاب پیتزا بود. قدرت و شهامت لازم برای وارد شدن به آن دعوا را نداشتم. هیولا های فوق العاده بزرگی در انجا بودند. ظاهرا پیتزای من به سر الکس فرگوسن برخورد کرد»
شیرجه قلابی وین رونی؛ و پایان شکست ناپذیرانریو فردیناند یکی از غول هایی که فابریگاس به آن اشاره کرد ودر آن زمان از مدافعین یونایتد بود در باره این ماجرا تعریف می کند: «خشم فرگوسن پس از این حادثه توصیف کردنی نیست اما بعید میدونم، فابرگاس قصد ضربه زدن به رئیس را داشت. فکر میکنم او فقط پیتزا از در تو انداخت و رئیس در همان لحظه در حال رد شدن بود. این به او ضربه زد، خاطره ماندگار برای من این بود که یک محافظ امنیتی مجبور بود او را از تلاش برای ورود به رختکن باز دارد. این چیزی است که من به یاد دارم. میدانی او چه شکلی است، اگر سرش می رفت همین بود.
فردیناند در گفتگوی شخصی خود با پادکست فایو گفت: «فکر نمیکنم که فابرگاس قصد داشت آن را به سمت گفر پرتاب کند، فکر میکنم او فقط آن را از در بیرون زد و گفر در حال رد شدن بود. این به او ضربه زد، خاطره ماندگار برای من تلاش محافظ امنیتی برای ورود رئیس به رختکن بود. میدانید او چه جوری بود زمانیکه عصبانی می شد» در همین حال، فرگوسن در بیوگرافی خود که در سال 2013 منتشر شد، نوشته است: «اطلاعی ندارم چه کسی پیتزا را انداخته است و تا به امروز، نمیدانم مقصر کیست.»
فرگوسن اضافه کرده، ونگر به بازیکنانش توهین کرده است. او در مصاحبه ای در ژانویه 2005 گفت: "در تونل، آرسن علناً از بازیکنان من انتقاد می کرد و آنها را متقلب می خواند. وقتی آنها به رختکن آمدند این موضوع را به من گوشزد کردند، به داخل تونل رفتم و به او گفتم: برو تو رختکن و بازیکنانم را تنها بگذار."
ونگر از آن زمان به دلیل رفتار بازیکنانش عذرخواهی کرد و اقدامات آنها را غیرقابل قبول توصیف کرد. براستی این یکی از عجیب ترین حوادث و وقایع در تاریخ لیگ برتر بود.
لیگ برتر: آرسنال 2 منچستر یونایتد 4 یکم فوریه 2005
"بیرون می بینمت؛ روی کین و پاتریک ویرا"
رویارویی در هایبری در سال 2005 مقابله دیگری است که بیشتر به خاطر درگیری معروف خارج از زمین در یادها مانده است. دو Hard Men باردیگر در مقابل هم. پیش از اغاز بازی. کَل کَل معروفی دارند.
بیرون می بینمت؛ قصه کین و ویرا سر دراز دارد!در انتظار برای ورود به زمین، در تونل، ویرا با جملات خود تلاش می کرد تا گری نویل را عصبی کند. مدافع منچستری به رختکن برگشت تا درباره اتفاقی که افتاده توضیح دهد. اما با واکنش رقت انگیز روی کین مواجه شد. کاپیتان اساسا به او گفت؛ پسر بزرگی باشد و از خود دفاع کند. مرد ایرلندی سپس به داخل تونل رفت و در حالی که آتش در چشمانش شعله می کشید، به سراغ ویرا، کاپیتان ارسنال رفت و به طرز بدی به او گفت: "تو را در بیرون می بینم"!
آرسنال بازی را بهتر اغاز کرد. ویرا و دنیس برخکمپ، دو هیچ. یونایتد با گل رایان گیگز و دو گل کریستیانو رونالدو با نتیجه 3-2 پیش افتاد. برای تشدید اوضاع، جان اوشی در پایان یک گل مرواریدی به ثمر رساند. این مدافع در موقعیت تک به تک با مانوئل آلمونیا دروازه بان ارسنال قرار گرفت و در حالی که دروازه بان با عجله به بیرون می امد، با یه روپای نرم فوق العاده پای چپ، توپ را وارد دروازه کرد.
تا به حال ندیده ام، هیچ بازیکنی پس از به ثمر رساندن گل تا این حد گیج به نظر برسد. در حالیکه فرگوسن و کیروش همدیگر را در اغوش گرفتند، جان اوشی شبیه بچه مدرسه هایی بود که فکر می کرد کار اشتباهی انجام داده و منتظر سرزنش است. پس از شوک اولیه، پسر ایرلندی مانند یک مرد دیوانه شادی می کرد. دو تیم در فینال جام حذفی، دوباره به مصاف هم رفتند. آرسنال در ضربات پنالتی پیروز شد اما این آخرین مسابقه بزرگ در این رقابت حقیقتا بی نظیر در تاریخ فوتبال انگلستان بود. چلسی با میلیونهای بی حساب آبراموویچ وارد شد و این رقابت دوگانه از هم پاشید. از آن دوران به بعد منچستر یونایتد و ارسنال هرگز در رقابت مستقیم قهرمانی در برابر یکدیگر قرار نگرفتند.
پایان ناپذیر و ماندنی
در دوران 30 ساله لیگ برتر، خوب و بدهای بسیاری به گذشته ها پیوسته است اما بار دیگر تاکید می کنم، رقابت یونایتد و ارسنال همتایی ندارد. خوشبخت بودیم همه را از سیر تا پیاز دیدیم وتجربه کردیم همه چیز دست بدست هم داده بود. دو تیم در اوج قدرت خود به جان هم افتاده بودند. نسلی از بازیکنان مستعد در دو جناح، خستگی ناپذیر, و بیقراربرای ابراز وجود می جنگیدند. گویی یکایک ان ها چیزی برای اثبات به خود و به ما داشتند که در وجودشان زبانه می کشید.
ارسن ونگر و الکس فرگوسن؛ اسطوره های فوتبال انگلستانریشه تمامی این قصه شنیدنی و استثنایی به دو مرد باز می گردد. عشق دو مربی بی نظیر به فوتبال، غرق در کار و مسئولیت خود، واقعی و بی انتها تا قعراقیانوس فوتبال با یکدیگر فرو رفتند. غلیان خواسته های بی پایان و عطش سیری ناپذیران ها شگفتی های خود را آفرید و در زلزله جنبش بی امان ان ها دیوارهای قدیمی فرو ریخت و به خاک نشست. داستانی نو. قصه ها اینچنین ماندنی می شوند؛ براستی اسطورگی و حماسه از تار و پود حکایت ان ها می چکد.
راستی، تا فراموش نکردم؛ خاطره فراموش نشدنی شما از ان دوران و رقابت این دو تیم کدام است؟
امیرحسین صدر 16 اگوست 2022