بوی ماه مهر و کودکان بازمانده از تحصیل

فصل شیرین سال تحصیلی در راه است. روزگاری برنامههای ویژه کودک و نوجوان تلویزیون از نماهنگهای مرحوم رسول ملاقلیپور پر میشدند، همچنان که حالا شبکههای اجتماعی از آگهی مدارس و برنامههای ویژه آموزشی پر میشود. همگی خانه اقوام جمع میشدند که کتب درسی و دفاتر مشق را جلد کنند، همچنانکه در این دوران سفارش های آنلاین کتابها و لوازمالتحریر سر به فلک میکشند. آن دوران والدین از چند روز...
آن دوران شیرین و خاطرهانگیز یا این دوران مدرن و مجهز، همگی مهیای یک چیزند؛ «بوی ماه مهر میآید، ولی نه برای همه»! کم نیستند کودکانی که به دلایل مختلف امکان تحصیل یا ادامه آن را ندارند و این شاید غمانگیزترین اتفاق برای آینده کشور و فراموشنشدنیترین خاطره برای یک کودک باشد؛ اینکه همگی در مدرسه تحصیل کنند و کودکی و نوجوانی را تجربه کنند، ولی تو تجربه دیگری داشته باشی! همسن و سالهای تو لوازمالتحریر منقش به قهرمانان انیمیشنی و ملی انتخاب کنند، ولی تو حق انتخابی نداشته باشی! آنان مناصب و مشاغل مهم کشوری و لشگری را خیال میکنند و خیال تو فراتر از همین کوچهها و خیابانها نرود! آنان مهر را در اردیبهشت و خرداد به سر میکنند ولی برای تو هر 12 ماه سال و هر 30 روز ماه، فرقی ندارد! واقعیت این است که بوی ماه مهر، برای همه آشنا نیست!
آمار بازماندگان از تحصیل مشخص نیست
رضوان حکیمزاده، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش با بیان اینکه آمار بازماندگان تحصیلی سال 1404-1405 مشخص نیست، گفته است که «ثبتنام دانشآموزان هنوز تکمیل نشده و مدارس نیز هنوز شروع به فعالیت نکردهاند به همین علت هنوز آمار بازماندگان مشخص نیست. پس از شروع سال تحصیلی و مقایسه کد ملی دانشآموزان ثبتنام شده با اطلاعات سازمان ثبت احوال، قادر خواهیم بود تا دانشآموزان ثبتنام نشده را شناسایی کنیم». او ادامه داد: «سال گذشته حدود 158هزار دانشآموز بازمانده از تحصیل در کل دوره ابتدایی وجود داشت. ما در سامانه شهید محمودوند پیگیریهای لازم را انجام دادیم و توانستیم شناسایی کنیم. بیش از 50 هزار دانشآموز را شناسایی کنیم. اما اطلاعات این دانشآموزان مخدوش بود و امکان شناسایی آنان وجود نداشت». به گفته حکیمزاده، «از میان دانشآموزان شناسایی شده، حدود 30 هزار نفر به مدارس بازگشتند، درحالیکه 18 هزار دانشآموز به دلیل معلولیتهای شدید و شرایط خاص قادر به حضور در مدرسه نبودند و همچنین برخی از کودکان به دلیل فقر اقتصادی و اشتغال به کار، نتوانستند به مدرسه بروند. تنها سه درصد از کودکان نیز به دلایلی مربوط به آموزش و پرورش، مانند دوری از مدرسه یا ممانعت والدین، ثبتنام نکرده بودند».
گرانی گزاف لوازمالتحریر و فقر در خانوادهها
گرانی لوازمالتحریر در کنار هزینههای تحصیل و کمبود تاسیسات و امکانات در مناطق محروم مزید بر علت شده تا همچنان پدیده بازماندگی از تحصیل به قوت خودش باقی بماند. همچنانکه برخی از خانوادهها مجبور به آن شدند که برای تامین لوازمالتحریر به وسایل دسته دوم روی بیاورند. خبرگزاری ایلنا طی گزارشی درباره همین مساله نوشته است که گرانی لوازمالتحریر باعث کاهش میزان تقاضا و فروش شده است؛ آنچنان که در برخی شهرهای کشور تا 30 درصد تقاضای خرید لوازم التحریر افت پیدا کرده است. فرزین محمدی، کارشناس حوزه آموزش درباره همین مساله گفته است که «کمبود لوازمالتحریر تنها یک مساله اقتصادی نیست و این موضوع به طور مستقیم بر کیفیت آموزش و روحیه دانشآموزان اثر میگذارد. کودکی که نتواند دفتر یا مداد مناسب داشته باشد، در روند یادگیری با مشکل مواجه میشود». این در حالی است که افزایش نرخ ارز و بالا رفتن هزینههای تولید و واردات از عوامل اصلی گرانی لوازمالتحریر به شمار میروند و به گفته ناهید مکرم، کارشناس اقتصادی، «اگر سیاستهای حمایتی جدی برای خانوادهها بهویژه اقشار کمدرآمد در نظر گرفته نشود، در سالهای آینده شاهد کاهش توان خرید و حتی افزایش ترک تحصیل در میان دانشآموزان خواهیم بود».
فقدان تاسیسات و تجهیزات آموزشی
اما همه داستان به مشکلات معیشتی و مالی خانوادهها برنمیگردد و بخشی از این چرخه ناهنجار به عملکرد دولت و مشخصا وزارت آموزش و پرورش مربوط است. امروز بسیاری از مدارس کشور با مشکلات جدی ایمنی و تجهیزاتی مواجه هستند و دقیقا بر همین اساس طی چند سال گذشته آمار قابلتوجهی از مدارس از مدار فعالیت خارج شدند، ولی همچنان برخی از مدارس با اغماض به فعالیت خودشان ادامه میدهند.
موسیالرضا کفاش، معاون دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش چندی پیش خبر داده بود که مدارس مجازی میتوانند بخشی از کودکان بازمانده از تحصیل را پوشش بدهند. او آمار دقیقی در این خصوص مطرح نکرده و صرفا گفته است که «مدارس مجازی که اساسنامه آن در شورای عالی آموزش و پرورش تصویب شده برای گروههایی از جمله دانشآموزان بازمانده از تحصیل مانند کودکان کار که امکان حضور در کلاسهای درس را ندارند، ظرفیتهایی را پیشبینی کرده است».
همزمان نیز حمیدرضا خانمحمدی، رئیس سازمان نوسازی مدارس کشور از ساخت بیش از 46 هزار کلاس درس در کشور خبر داده و گفته است که «بر اساس برنامهریزی اولیه، ساخت و تجهیز 110 هزار کلاس درس در دستور کار قرار داشت که تا پایان شهریور، حدود 55 تا 60 هزار کلاس در حال برنامهریزی و اجراست و تاکنون بیش از 46 هزار کلاس تحقق یافته است. همچنین تاکنون 26 هزار دانشآموز در 2120 گروه جهادی به مناطق محروم اعزام شدهاند و بیش از 45 هزار کلاس درس نیز بهسازی و شادابسازی شده است».
این در حالی است که قریب به 19 درصد از مدارس کشور نیازمند تخریب و بازسازی و مقاومسازی هستند که شامل 13 درصد مقاومسازی و 6 درصد تخریب کامل برای احداث است. همچنان که در هفته گذشته و به علت فرونشست در اصفهان بالغ بر 90 مدرسه تخلیه شدند. حتی وضعیت مدارس در پایتخت نیز نگرانکننده است. طبق گفتههای مجید پارسا، مدیرکل آموزش و پرورش تهران، «بیش از 804 مدرسه در شهر تهران فرسوده بوده که نیازمند تخریب و بازسازی هستند و بیش از هزار کلاس با تراکم بالای 35 نفر برگزار میشوند».
رحمتالله نوروزی، نماینده علیآباد در مجلس درباره بودجه عمرانی مورد نیاز برای نوسازی و بازسازی مدارس در کشور گفته بود که برای این کار به بودجهای بالغ بر 90هزار میلیارد تومان نیاز است. به گفته او، «بیش از 70 درصد مدارس کشور فرسوده هستند و نیاز به بازسازی فوری دارند تا فضای آموزشی استاندارد برای دانشآموزان فراهم شود».
بازماندگان از تحصیل و آسیبزدن به آیندگان
امانالله قراییمقدم*: بازماندگی از تحصیل یکی از بدترین آسیبهای ممکن در هر جامعهای به شمار میروند. واقعیت این است که امروز بسیاری از کودکان یا نوجوانان به دلیل مشکلات مالی و معیشتی یا نبود امکانات و تجهیزات و فقدان تاسیسات متناسب از تحصیل یا ادامه تحصیل محروم میمانند که این اتفاق، خسارات بسیار زیاد و البته جبرانناپذیری را بر کشور وارد میکند. اگر ما متوجه اهمیت این مساله نباشیم و به پرورش نیروهای متخصص نپردازیم، از نظر سرمایه انسانی و اجتماعی با مشکلات بسیار جدی و مهمی مواجه خواهیم شد.
بسیاری از جامعهشناسان بزرگ تاریخ، فقدان آموزش سراسری و ارائه آن به شهروندان را یک خطر جدی برای جامعه تلقی کردهاند. طبق همین نظریات، اگر یک کشور بهترین و متنوعترین سرمایهها را داشته باشد ولی نیروی انسانی برای استفاده از این منابع را نداشته باشد، هرگز به رشد و توسعه نخواهد رسید. طبق همین نظریات، هیچ سازمان و مقرراتی نمیتواند در زمینه رشد و توسعه موثر باشد، مگر آنکه افرادی که آن را اداره میکنند، بدانند چه میکنند. آقای آلفرد مارشال از دیگر جامعهشناسان برجسته نیز درباره همین موضوع اعتقاد دارد که «اگر آموزش و پرورش یک کشور یا یک شهر در طول صد سال فعالیت و آموزش کودکان بتواند فقط یک مخترع را بپروراند، تمام هزینههای خودش را جبران کرده است»!
بنابراین اگر متولیان امر نتوانند امکانات و شرایط مناسب برای تحصیل کودکان به عنوان آیندهسازان کشور را فراهم کنند، مرتکب خیانت بزرگی به کشور و آیندگان شدهاند؛ چراکه یک کشور اگر همه چیز داشته باشد ولی نیروی انسانی نداشته باشد، هیچ رشدی نخواهد داشت و دقیقا به همین دلیل است که کشورهای حوزه خلیج فارس بعد از غرب به شدت از پذیرش و جذب نیروهای متخصص استقبال میکنند، چراکه آنان به اهمیت نیروی انسانی پیبردهاند ولی به نظر میرسد، هنوز چنین درکی برای برخی مسوولان ایجاد نشده است.
قانون اساسی کشور به صراحت بر اهمیت تحصیل به صورت همگانی تاکید کرده است ولی رویکرد ما طی چند سال گذشته، تحصیل را به یک کالا یا خدمت طبقاتی تبدیل کرده است. امروز در بسیاری از شهرهای کشور، امکان تحصیل برای کودکان دستکم به راحتی وجود ندارد و این در حالی است که طبق آمار استعدادهای برتر در آزمونهای علمی از جمله کنکور، نخبگان کشور در همه شهرها پراکندگی دارند و شما نمیتوانید امکان تحصیل یا استعدادها را به چند شهر یا استان منحصر و مختصر کنید.
بازماندگی از تحصیلات در ابعاد مختلف، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی موجبات ظهور و بروز ناهنجاری و مشکلات و آسیبها را فراهم میکند و باید تاسف خورد که پدیده بازماندگی از تحصیل امروز از مناطق محروم و کم بضاعت تا شهرهای پرجمعیت و برخوردار نیز پیش رفته است و این مساله نگرانیها را بیش از پیش افزایش میدهد.
* جامعهشناس
