دوشنبه 5 آذر 1403

تفاوت اصولگراها و ما اصولگراها

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
تفاوت اصولگراها و ما اصولگراها

بعد از نماز جمعه اخیر تهران که به امامت رهبر معظم انقلاب برگزار شد، با آقای محترمی همکلام شدم. او بر خلاف بسیاری از عزیزان که مواضعم را می‌پسندند و قبل و بعد از نماز جمعه با آنان هم، سلام و علیک داشتم، منتقدانه برخورد کرد. حرفش این بود که تو فرزند نظام و انقلاب هستی؛ چرا در موضعگیری‌هایت همواره به اصولگرایان می‌تازی و به اصلاح‌طلبان کاری نداری؟

کلامش شیرین بود و بیانش دوست داشتنی؛ و هنگامی که گفت فرزند شهید دفاع مقدس است احساس دین بیشتری کردم. خودم را خاکپای فرزندان شهدا می‌دانم و به شفاعت پدران قهرمان آنها امیدوارم.

در ازدحام جمعیت آن روز فرصت پاسخ نبود، اما چون این پرسش در جاهای مختلفی بیان شده، و گاه در جمع های خصوصی توضیح داده ام، لازم می دانم نکاتی را عرض کنم.

پایگاه و خاستگاه سیاسی‌ام جریان اصولگرایی است و نسبت به آن تعصب دارم. این تعصب تا جایی است که سهم این جریان را در حراست از نظام جمهوری اسلامی و ارزشهایش را در مقایسه با جناح اصلاح‌طلب، خیلی جدی‌تر و موثرتر می‌دانم و به همین دلیل است که معتقدم هر انحرافی در آن، به شدت خطرناک است.

طبق ضرب المثل "ماهی از سر گنده گردد نی ز دم" هر آسیبی که برای جریان اصولگرا پیش آید، زیانش بیش از دیگران متوجه انقلاب می شود و طبیعتا من نیز به آن حساس می‌شوم و مانند کسی که فرزندش دچار بیماری می شود، در مداوا با داروی تلخ (و مثلا آمپول دردناک) ذره‌ای تردید نمی‌کند، تکلیف خود می‌دانم هر آنچه از دستم برمی‌آید انجام دهم؛ حتی اگر بیمار ناراحت و عصبانی و دلگیر شود. آیا هیچ آدم عاقلی، اصرار بر مداوای یک بیمار را هر چند با درد همراه شود، محکوم می‌کند؟

جریان اصولگرا یک جریان اصیل است و نباید به آن فرصت انحراف داد. بزرگترین انحراف، تندروی، تندخویی، واردشدن به وادی دروغ و افترا و تهمت، فحاشی و نظایر آن است و متاسفانه جریانی فرعی و برآمده از متن اصولگرایی مرتکب این فساد شده. این جریان انحرافی را ما اصولگراها نامیده ام.

ما اصولگراها که در 2-3 دهه اخیر، پیکر جریان اصولگرایی را مکررا زخمی کرده، فقط در کف جامعه نیست. گاهی در ارکان قدرت، حتی تا سطح رئیس جمهور، وزرا، نمایندگان مجلس، سردستگان احزاب و نظایر آن بوده و هستند. گاهی ملبس به لباس روحانیت‌اند و گاه در کسوت استادی دانشگاه؛ گاه امام جمعه مشهور و یا مداح و واعظ و حتی هنرمند و روزنامه نگار...

هر انتقادی تا کنون داشته‌ام، منحصرا متوجه این جماعت است و به جریان منطقی و مومن و انقلابی و سالم و معتدل اصولگرا، نقدی نداشته‌ام.

ممکن است در تشخیص مصداق، مثلا گاهی اشتباه کرده باشم و یا فرضا از لحن تند و گزنده بهره گرفته باشم، اما بر آنم که موضوع را درست فهمیده‌ام. مکررا نیز از دوستان اصولگرا در ملاقاتهای خصوصی شنیده‌ام که تحلیل و روش برخورد با ما اصولگراها را پسندیده اند اما بنا به مصالحی حاضر به موضعگیری نیستند که ملاحظه و عذرشان را در این قضیه می فهمم.

اما چرا به نقد اصلاح طلبان نمی پردازم؟ اولا که چنین نیست و بر تندروی های آنها هم انتقاد کرده ام. ثانیا اصلا اصلاح طلبان چه دخلی به من دارند؟ خودشان این همه آدم اندیشمند دارند. بروند از خودشان انتقاد کنند و عیوب و آسیبهای شان را پیدا و درمان کنند. من به عنوان اصولگرا، اگر بتوانم در نقد درونی جریان خودم کاری بکنم؛ کلاهم را به هوا پرتاب می کنم.

و جمله پایانی اینکه متاسفانه بسیاری از بزرگان اصولگرا با سکوت در برابر انحرافات ما اصولگراها چون تندروی، تکفیر، ناسزاگویی و... سکوت کردند و بعضا خودشان هم مورد توهین قرار گرفتند. نمی دانم آنها بخاطر سکوت و بعضا همراهی با این جماعت در برابر تاریخ چه پاسخی دارند؟

*فعال سیاسی اصولگرا

29219

کد خبر 1967631