تورمی که ایرانیان در یک ماه تحمل می کنند مساوی است با تورمی که مردم 100کشور در یک سال با آن روبرو می شوند
اقتصادنیوز: در 10ماه گذشته، سهماه تورم بالاتر از 4درصد بوده است؛ این یعنی افزایش قیمتی را که مردم بیش از 100کشور جهان در یکسال با آن مواجه می شوند، مردم ایران در یکماه تجربه میکنند.
به گزارش اقتصادنیوز، دنیای اقتصاد در این باره نوشت:. به نظر میرسد یکی از دلایل عمده افزایش بی سابقه نرخ تورم، تغییر الگوی مصرف خانوارهاست. ثبت تورم نقطه به نقطه 64درصدی در گروه خوراکیها در دیماه امسال می تواند نشانگر این مساله باشد که وزن این گروه در سبد مصرفی خانوار افزایش پیدا کرده است. در واقع خانوارها بخشی از درآمدشان را که قبلا صرف فعالیت های دیگری می کردند، اکنون صرف خوراکی و آشامیدنی میکنند. همین اتفاق باعث شده است که تورم مواد خوراکی همچنان رو به افزایش باشد.
نکته دوم انتظارات تورمی خانوارهاست. از سال 97، خانوارها و فعالان اقتصادی نسبت به آینده اقتصادی بدبین بودند؛ اما در دوسال گذشته انتظارات تورمی به میزان قابلتوجهی افزایش پیدا کرده است. در نتیجه این اتفاق، بسیاری از مردم تلاش دارند مصرف خود را از زمانی در آینده به زمان حال منتقل کنند. به بیان دیگر، مردم تلاش دارند تمام درآمد خود را به «چیزی» تبدیل کنند. برخی که درآمد بیشتری دارند سعی میکنند پول خود را به خودروی سواری تبدیل کنند و گروه دیگری که درآمد کمتری دارند پوشاک یا مواد غذایی بیشتری می خرند؛ زیرا امید ندارند که با درآمد ثابت خود بتوانند این موارد را در آینده نزدیک با همان قیمت قبلی خریداری کنند.
این مساله باعث افزایش تقاضا و در نتیجه افزایش سطح عمومی قیمتها خواهد شد. دلیل سومی که به افزایش قیمتها دامن زده، رفتار سیاستگذاران اقتصادی است.
به نظر میرسد سیاستگذاران به اندازه کافی وضعیت بحرانی را درک نکرده اند. رشد نقدینگی و حجم پول رو به افزایش است و همچنان نشانه ای از تدوین بسته سیاستی که این روند را کنترل کند مشاهده نمیشود. از سوی دیگر محققشدن منابع بودجه سال آینده در هاله ای از ابهام قرار دارد و کسری بودجه در سال آینده می تواند اقتصاد کشور را با ضربه ای مواجه کند که تاب آن را نداشته باشد. اما سوال اساسی آن است که ممکن است روند فعلی در نهایت باعث ورود اقتصاد ایران به چرخه ابرتورم شود. پاسخ به این سوال قدری دشوار است؛ زیرا زمانی که اقتصاد وارد این چرخه میشود، دقیقا قابل پیشبینی نیست.
با این حال می توان گفت متاسفانه مواد لازم برای ورود به گرداب ابرتورم کاملا آماده است. ادبیات سیاستگذاران نشان میدهد که آمادگی لازم برای وضعیت اضطراری وجود ندارد. مسوولان اقتصاد کشور برنامه و اگر بخواهیم واقع گرا باشیم، ابزاری برای کنترل نقدینگی ندارند. بعد از ریزش باورنکردنی بورس در سال 99، مردم تمایل چندانی به سرمایهگذاری در این بازار ندارند و پسانداز در بانک با نرخ سودی پایین تر از تورم را هم منطقی نمیدانند. از سوی دیگر به دلیل کاهش شدید سرمایهگذاری چشم اندازی برای افزایش تولید در میانمدت وجود ندارد. به همین دلیل سیاست های انقباضی هم نمی تواند جزو انتخاب های دولت باشد؛ چون ممکن است اقتصاد را در رکودی عمیق فرو ببرد.
از سوی دیگر مردم هم چشماندازی به آینده ندارند تا انتظارات تورمی خود را تعدیل کنند. ترکیب این دو مورد می تواند مانند بمب ساعتی عمل کند. یک شوک ارزی دیگر یا یک اتفاق سیاسی ممکن است باعث شود فعالان اقتصادی احساس کنند که وضعیت از این هم وخیم تر خواهد شد. این مساله باعث میشود که مردم احساس کنند با ریسک بالاتری مواجه هستند و تقاضای احتیاطی آنها برای پول افزایش یابد. همین فرآیند میتواند ضامن این بمب ساعتی را بکشد و اقتصاد را در چرخه رشد فزاینده تورم گرفتار کند. با این حال نمی توان گفت که چه زمانی شاهد این اتفاق خواهیم بود؛ اما آنچه مسلم است دولت و سایر سیاستگذاران اقتصادی باید آمادگی لازم برای جلوگیری از این فرآیند را داشته باشند.
همچنین بخوانید