شنبه 10 آذر 1403

جانبازان اعصاب و روان؛ مظلومیت آنها و مسئولیت ما

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
جانبازان اعصاب و روان؛ مظلومیت آنها و مسئولیت ما

تهران - ایرنا - طبق آمارهای سه سال گذشته، 43 هزار جانباز اعصاب و روان در کشور داریم که 7 هزار و 200 نفر از آنان بیمار شدید روانپزشکی هستند که به مراقبت‌های بهداشتی ویژه نیاز دارند.

بیش از 33 سال از پایان جنگ تحمیلی می‌گذرد و برای قشرهایی از مردم به‌ویژه نسل‌های جدید، وقایع دفاع مقدس به رخدادی تاریخی تبدیل شده که گاهی حقایقی از آن را می‌شنوند، مدتی تامل می‌کنند و گاه از آن به سادگی می‌گذرند؛ در مقابل اما، آنها که با پیامدهای جنگ هشت ساله آشنا هستند، به خوبی می‌دانند دفاع‌جانانه از این سرزمین و حفاظت از وجب به وجب این خاک، به راحتی فراهم نشده و صدها هزار انسان به صورت مستقیم و میلیون‌ها نفر به طور غیرمستقیم، هنوز درگیر پسا رخدادهای جنگ هستند و با آن روزگار می‌گذرانند.

مظلومیت و غربت جانبازان اعصاب در میان ایثارگران (از شهدای معزز تا جانبازان و آزادگان) به طور عام و جانبازان به طور خاص، عزیزانی که از ناحیه اعصاب و روان آسیب دیده‌اند، معضلاتی مضاعف با مظلومیتی دوچندان دارند که بسیاری از ما حتی یارای تحمل ذره‌ای از رنج‌هایشان را نداریم؛ سهل است که حتی نمی‌دانیم در 41 سالی که از آغاز جنگ تحمیلی گذشته، چه به آنان و خانواده‌هایشان گذشته و شاید تحمل شنیدن آن را هم نداشته باشیم.

در دومین روز از سال نو، رئیس جمهوری به دیدار برخی از این عزیزان در مجتمع بازتوانی «نیایش» رفت و در فترت رسانه‌ای موجود، بار دیگر نگاه‌ها را به این یادگاران شهدا جلب کرد.

اگرچه در این دیدار و پس از آن، آیت‌الله رئیسی به وزیر بهداشت و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران دستور داد ارائه خدمات درمانی متناسب با جانبازان را در زمینه‌های مختلف با «جدیت بیشتر» پیگیری کنند و یک روز بعد نیز، هیاتی از مسئولان بنیاد شهید با جمعی از خانواده‌های این جانبازان دیدار کرد و به بررسی مشکلات آنان پرداخت اما ماجرا فراتر از این حرف‌هاست و کاهش آلام چندین دهه‌ای این عزیزان، به رویکردی چندوجهی، فراگیر، غیرشعاری و متناسب با نیازها و رنج‌های آنان نیاز دارد. اگر تعداد جانبازن اعصاب و روان شناسایی نشده و خانواده‌هایشان را نیز لحاظ کنیم، با جامعه‌ای چند ده هزار نفری مواجه‌ایم که آسیب‌ها و معضلات خاص خود را دارند.جامعه 43 هزار نفری جانبازان روان بر اساس آمارهای سال 97 بنیاد شهید و امور ایثارگران، در کشور 43 هزار جانباز اعصاب و روان داریم که 7 هزار و 200 نفر از آنان بیمار شدید روانپزشکی هستند که به مراقبت‌های بهداشتی ویژه نیاز دارند. اگر تعداد جانبازن اعصاب و روان شناسایی نشده و خانواده‌هایشان را نیز لحاظ کنیم، با جامعه‌ای چند ده هزار نفری مواجه‌ایم که آسیب‌ها و معضلات خاص خود را دارند.

آنان که از نزدیک و به طور تخصصی با درد و رنج جانبازانِ روان آشنا هستند، می‌دانند که مشکلات این قشر سرافراز در سه سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی قابل بررسی است؛ اما پیش از پرداختن به این موارد و گوشزدکردن «مسئولیت ما»، لازم است درکی علمی و واقعی از نوع مشکل این عزیزان داشته باشیم.

جانبازان اعصاب و روان چه کسانی هستند؟ جانبازان اعصاب و روان به چهار دسته کلی تقسیم می‌شوند: 1. آنان که به دلیل قرارگرفتن در برابر موج انفجار، به بخشی از ساختار مغزی آنها آسیب وارد شده و از بیماری اعصاب و روان رنج می‌برند. 2. کسانی که در دوران دفاع مقدس یا بلافاصله پس از جنگ و یا به مرور زمان و افزایش سن، به بیماری PTSD (اختلال استرس پس از حادثه) مبتلا می‌شوند، زیرا دیدن و یادآوری حوادث تلخ جنگی بر روان آنها تاثیر گذاشته و همچنان پس از سال‌ها با آن دست به‌گریبان هستند. 3. رزمندگانی که فعالیت‌های جهادی سخت و دشوار (مانند مسئولیت در توپخانه یا آرپی‌جی) داشتند و به دلیل صدای بلند سلاح‌های پرتابی، سیستم شنوایی و عصبی آنها دچار آسیب شده است. 4. عزیزانی که قطع عضو شده اند و از بسیاری از امکانات محروم و همین امر آنها را در چهارچوب خانه منزوی کرده و به مرور زمان برای آنها اختلالات روان ایجاد کرده است.

بر این تقسیم‌بندی کلی البته موارد دیگری را هم می‌توان افزود که ناشی از تغییر نگرش‌ها و ارزش‌های جامعه، مسئولان و مردم عادی است و سبب ضربات جبران‌ناپذیر روانی به رزمندگان و ایثارگرانی شده که در فشار زندگی‌های نجیبانه خود، مقایسه‌هایی با حال و هوای آن روزها و اوضاع کنونی دارند و دچار انواع افسردگی‌ها، اضطراب‌ها و دیگر مصادیق قابل تعریف در بهداشت روان شده‌اند. برخی از جانبازان اعصاب و روان به دلیل حجم بالای داروهای مصرفی و عوارض آن، دچار تغییر در ترکیب صورت، تولد فرزندان معلول شده و یا ناخواسته باعث آسیب و ضربه‌های شدید جسمانی و روانی به خانواده خود شده‌اند.وضعیت ویژه جانبازان اعصاب و روان در سطح فردی و خانوادگی، بخشی از مشکلات این عزیزان به خدمات درمانی و بهداشتی (سرپایی و بستری) مربوط است که بارها از رسانه‌ها درباره فراگیری آن و گاه بی‌توجهی مسئولان شنیده‌ایم. با این حال، وجه مضاعف مظلومیت و غربت این عزیزان آنجا آشکار می‌شود که به دلیل مشکلات روان و آسیب‌های عصبی - مغزی، گاه توانایی سازگاری و هم‌زیستی با خانواده را ندارند و در نتیجه حمله‌های عصبی، رفتارهای خاصی نشان می‌دهند که خود، خانواده و حتی همسایگان را به زحمت، آسیب یا تشویش می‌اندازند. در گزارشی تامل برانگیز که چندی پیش یکی از خبرگزاری‌ها منتشر کرد، گفته شد که جانباز اعصاب و روان به دلیل مشکلات، خانه و کاشانه خود را رها کرده و مجبور شده زباله‌گردی کند و کارتن‌خواب شود! برخی از جانبازان اعصاب و روان به دلیل حجم بالای داروهای مصرفی (گاه تا چندده قرص در روز) و عوارض آن، دچار تغییر در ترکیب صورت، تولد فرزندان معلول شده و یا ناخواسته باعث آسیب و ضربه‌های شدید جسمانی و روانی به خانواده خود شده‌اند؛ اینجاست که گفته می‌شود، جانبازان عصبی، در شمار «مظلوم‌ترین شهدای زنده» انقلاب و کشور قرار می‌گیرند.

نیازهای فوری و مشکلات اولویت‌دار در یک بررسی میدانی مشخص شده بزرگترین و پرشمارترین مشکلات این جانبازان شامل مسکن، دارو و خدمات بهداشتی، معضلات خانوادگی و نیز نوع نگاه و تعامل جامعه با این عزیزان است.

فارغ از آنچه مسئولان و متولیان به عنوان «وظیفه ذاتی، اخلاقی، دینی و انسانی» خود باید انجام دهند، ما مردم، خیران، توانمندان مالی، اهالی رسانه و هنر و متخصصان بهداشتی - روانی نیز وظایفی داریم که گاه به طرز عجیبی فراموش می‌کنیم: در یک بررسی میدانی مشخص شده بزرگترین و پرشمارترین مشکلات این جانبازان شامل مسکن، دارو و خدمات بهداشتی، معضلات خانوادگی و نیز نوع نگاه و تعامل جامعه با این عزیزان است.متخصصان حوزه روان در نظام‌های استاندارد بهداشت روان، از چند تخصص به صورت جمعی استفاده می‌شود که درباره جانبازان روان، به طور اولی مورد نیاز است؛ «روانپزشک، روانشناس، مددکار اجتماعی و پرستار روان».

شاید لازم است بعد از چهار دهه مواجهه با مشکلات این جانبازان، هر کدام از ما در حرف و مشاغل یاورانه (از روانپزشک تا مددکار اجتماعی) بخشی از وقت خود را به طور ماهانه در اختیار این عزیران قرار دهیم تا «بخشی» از دینی که به گردن ماست، جبران کنیم.

جامعه رسانه‌ای در کنار معدود آثار شاخص و قابل توجهی که برای تصویر و بازنمایی زیست دشوار ایثارگران تولید شده، جای خالی یک یا چند اثر فاخر و تاثیرگذار درباره جانبازان اعصاب به شدت احساس می‌شود؛ پتانسیل جامعه هنری ما آنقدر بالاست که با حمایت یا بدون حمایت مسئولان دولتی، برش‌هایی از زندگی این عزیزان و خانواده‌هایشان را با ابزار هنری به معرض دید و قضاوت عموم مردم بگذاریم.

در کنار آثار هنری و تخصصی، پرداختن به ابعاد مختلف زندگی این عزیزان از سوی رسانه‌های جمعی به ویژه در دنیای اینترنت و فضای مجازی، وظیفه تک تک شاغلان این عرصه است.

مردم و جامعه خوشبختانه نوع واکنش جامعه به مقوله ایثار و شهادت، از جمله درباره تشییع باشکوه پیکر غواصان شهید و یا واکنش‌های احساس‌برانگیز به حضور جانبازان اعصاب در برنامه خندوانه (سال 94)، همگی نشان از درک و قدرشناسی بسیاری از مردم نسبت به ایثارگران است. با این حال هنوز جای کار بسیار داریم؛ به ویژه در این هیاهوی پویش‌ها و کارزارها و پویش‌های رسانه‌ای، جای دوری نمی‌رود اگر همت کنیم و یک حرکت رسانه‌ای راه بیندازیم، تا توجهی مضاعف جلب شود به مظلومیت مضاعف جانبازان اعصاب و روان؛ آنگاه شاید دیگر وقت و بی‌وقت، موضوع‌هایی همچون سهمیه دانشگاه را به رخ این عزیزان و خانواده‌هایشان نکشیم و یا آن را مقایسه کنیم با مشقتی جانکاه که سال‌هاست متحمل می‌شوند، در سکوت و انزوا. * روانشناس

برچسب‌ها

جانبازان اعصاب و روان؛ مظلومیت آنها و مسئولیت ما 2
جانبازان اعصاب و روان؛ مظلومیت آنها و مسئولیت ما 3