شنبه 26 آبان 1403

جان‌فدا | بعد از 40سال، کعبه به کرمان رسید!/ وقتی حاج قاسم همسایه‌اش را انتخاب کرد

خبرگزاری فارس مشاهده در مرجع
جان‌فدا | بعد از 40سال، کعبه به کرمان رسید!/ وقتی حاج قاسم همسایه‌اش را انتخاب کرد

گروه جامعه خبرگزاری فارس - همه آنهایی که رفاقتی با حاجی داشتند، می‌دانستند هر وقت دلش بگیرد، فقط یک‌جاست که می‌تواند آرامش را به دل بی‌قرارش برگرداند. همان گوشه دنج شهر مادری‌اش، کنار رفقای عزیزتر از جانش؛ گلزار شهدای کرمان. همان‌جا که یک‌به‌یک با یارانش وداع کرده و از هرکدام جداگانه قول گرفته بود یک جا در همسایگی‌شان برایش نگه دارند. به یک نفر اما جور دیگری سفارش کرده بود خانه ابدی‌اش، هیچ‌کجا جز همین قطعه بهشتی نباشد. سردار «محمدرضا حسنی سعدی»، مدیر کل سابق بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کرمان، یار قدیمی شهید حاج قاسم سلیمانی در دوران دفاع مقدس و پس از آن، هیچ‌وقت آن نیمه‌شبی که حاج قاسم آرزو کرد هزار و دوازدهمین مهمان این گلزار باشد را فراموش نمی‌کند...

حاج قاسم در کنار شهید «محمدحسین یوسف الهی»

یادت نرود؛ می‌خواهم همسایه «حسین پسر غلامحسین» باشم

اسمش ورد زبان حاج قاسم بود. هر بار تکه کلامش - حسین پسر غلامحسین - را یادآوری می‌کرد، قند توی دلش آب می‌شد. روحش انگار پرواز می‌کرد تا سنگرهای جبهه جنوب. به روزهای هم‌نفسی‌اش با محمدحسین در لشکر 41 ثارالله (ع). آنقدر به ایمان و اخلاص آن جوان لاغراندام باور داشت که در سخت‌ترین و ناامیدکننده‌ترین شرایط جنگ، کافی بود او بگوید: «ما در این عملیات پیروزیم. این رو حسین پسر غلامحسین میگه.» قلب حاج قاسم آرام می‌گرفت. به چهره آفتاب‌سوخته آن جوان کرمانی نگاه می‌کرد و در عمق چشمان نافذش، راز این روحیه قوی و باور محکم را می‌خواند.

حاج قاسم در یکی از خاطراتش از شهید یوسف الهی گفته بود: «بعد از نماز می‌خواستم حسین را ببینم و درباره موقعیت منطقه و یک سری مسائل مربوط به اطلاعات و عملیات با هم صحبت کنیم. دنبالش فرستادم و داخل ستاد لشکر منتظرش ماندم. در حالی که اورکتش را روی شانه‌هایش انداخته بود وارد شد. معلوم بود از نماز می‌آید و فرصت اینکه سر و وضعش را مرتب کند، پیدا نکرده. لبخند زدم و نگاه معنی‌داری به او انداختم. از نگاهم همه چیز را فهمید و قبل از اینکه حرفی بزنم، گفت: «وقتی در همین وضعیت مقابل خدای خودم ایستادم و نماز خواندم، درست نبود در مقابل بنده او به سر و وضعم برسم.» با روحیات حسین آشنا بودم. می‌دانستم انسانی بی‌ریا و خالصی است.»

سردار حسنی سعدی هم که خوب یادش است سفارش‌های سردار دلها را برای همسایگی با محمدحسین، در این باره می‌گوید: «زمانی که مدیر بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کرمان بودم، سردار سلیمانی دو بار به من پیغام داد که: "اگر شهید شدم، مرا کنار شهید محمدحسین یوسف الهی به خاک بسپارید." یک‌بار هم که با هم در گلزار شهدا بودیم، رفتیم بالای سر مزار شهید یوسف الهی. همان موقع یاد آن پیغام‌ها افتادم و به حاجی گفتم: شنیدم شما به دوستان گفته‌بودید حتماً باید کنار شهید یوسف الهی دفن شوید... احساس کردم انگار حاج قاسم اینطور تصور کرده که من غیرمستقیم می‌خواهم بگویم امکان این کار وجود ندارد مثلاً به این دلیل که اینجا کنار این شهید، جا نیست و فضا کم است. به همین خاطر، حرفم را قطع کرد و گفت: «لااقل همین نزدیکی‌ها...»

اما عاقبت، همانی شد که همیشه دلش می‌خواست. بعد از آن ترور ناجوانمردانه، چیزی از پیکرش نمانده بود. کفنش آنقدر کوچک بود که در همان فضای محدود، جا شد... خیلی از یاران حاجی و مسئولان گفتند: اینجا، فضا کم است، پیکر سردار را ببریم وسط گلزار و زیر محوطه گنبدی‌شکل گلزار دفنش کنیم. اما خانواده سردار گفتند: "نه. باید همان جایی که خود حاج قاسم گفته، دفنش کنید.»

حاج قاسم به همراه سردار حسنی سعدی در گلزار شهدای کرمان

خدا کند من «هزار و دوازدهمی» باشم

«یک سال قبل از شهادت سردار، مادر همسرش از دنیا رفت. به همین دلیل، شب عید نوروز سال 98 به‌عنوان اولین عید آن مرحومه، به کرمان آمده‌بود. آن شب اتفاقی در گلزار شهدا دیدمش. از پشت‌سر شناختمش. محافظان و اطرافیان گوشه‌ای ایستاده بودند و حاج قاسم تنها بالای سر مزار شهدا خلوت کرده‌بود و گریه می‌کرد. آرام‌آرام به طرفش رفتم و خلوتش را به هم زدم. بعد از سلام و احوالپرسی، شروع کردیم به قدم‌زدن در محوطه گلزار و گپ زدن. در میان صحبت‌ها، یکدفعه گفتم: این گلزار، هزار و یازده شهید دارد... حاج قاسم فوری در جوابم گفت: "دعا کن من، هزار و دوازدهمی‌اش باشم..."و همین‌طور هم شد.»

سیل جمعیت عاشقان در گلزار شهدای کرمان برای زیارت مزار شهید حاج قاسم سلیمانی

بالاخره «کعبه» به کرمان رسید!

حالا گلزار شهدای کرمان، شده خانه امید عاشقان حاج قاسم که در سرما و گرما از هر گوشه ایران بلکه تمام جهان خودشان را به آنجا می‌رسانند تا با سردار درد دل کنند. هر بار سردار حسنی سعدی پایش به گلزار می‌رسد و با سیل جمعیت زائران شهید بی‌سر فرودگاه بغداد مواجه می‌شود، یک خاطره در ذهنش زنده می‌شود: «یکی از چهره‌های درخشان شهر کرمان، آیت‌الله «عباس حقیقی» بود؛ روحانی برجسته و مبارزی که در دوران دفاع مقدس با وجود کهولت سن، بارها در کنار رزمندگان لشکر 41 ثارالله در جبهه‌ها حضور پیدا کرده بود. سال 86 وقتی ایشان رحلت کرد، دوستان و اطرافیانش آمدند و اصرار داشتند هماهنگی‌های لازم را انجام دهیم تا بتوانند پیکر آیت‌الله را در جوار قبور مطهر شهدا در گلزار شهدای کرمان دفن کنند.

نمی‌توانستیم پاسخ مثبت به آنها بدهیم. با احترام، از ممنوعیت قانونی این موضوع گفتیم. توضیح دادیم که فضای گلزار اختصاص به پیکر شهدا دارد و نهایتاً، فقط می‌توانیم پیکر پدر و مادر شهدا را در این محدوده دفن کنیم. اما راضی نمی‌شدند.

مرحوم آیت الله حقیقی

وقتی اصرار عجیب آن‌ها را دیدیم، کنجکاو شدیم. علت را که پرسیدیم، گفتند: «آیت‌الله حقیقی قبل از پیروزی انقلاب خواب دیده بود کعبه را به گلزار شهدای کرمان آورده‌اند و مردم می‌آیند برای زیارت آن! ایشان می‌گفت: سال‌ها دنبال این بودم که بدانم تعبیر خوابم چیست. گذشت، بعد از پیروزی انقلاب، وقتی اولین شهید را در این نقطه از شهر دفن کردند، فهمیدم خوابم دارد تعبیر می‌شود... به همین دلیل، آیت‌الله بسیار دوست داشت در نزدیکی مزار شهدای کرمان دفن شود.»

این روزها، حال و هوای گلزار شهدای کرمان، برای مدیر سابق بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کرمان، تعبیر خواب سال‌های دور آیت‌الله حقیقی است: «امروز اگر به گلزار شهدای کرمان بیایید، صف طولانی انبوه زائرانی را می‌بینید که از دور و نزدیک می‌آیند، ساعت‌ها به انتظار می‌ایستند تا خودشان را به مزار شهید حاج قاسم سلیمانی برسانند و دقایقی آن را زیارت کنند. به اعتقاد من، حال‌وهوای امروز گلزار شهدای کرمان، بعد از بیش از 40 سال، تعبیر کامل خواب آیت‌الله حقیقی است.»

اما ماجرای درخواست و پیگیری‌های اطرافیان آیت‌الله حقیقی برای تدفین پیکر ایشان در گلزار شهدای کرمان به کجا رسید. سردار حسنی سعدی لبخندبرلب در این باره می‌گوید: «همان موقع که دوستان آیت‌الله حقیقی پیگیر موضوع بودند، حاج قاسم با من تماس گرفت و گفت: «همه شهدایی که در کرمان داریم، شاگردان آیت‌الله حقیقی بودند. شما موضوع را بررسی و طوری عمل کنید که هم قانون را رعایت کرده‌باشید و هم احترام این عالم بزرگ را حفظ کنید.»

حاج قاسم جان کلام را گفته بود. آیت‌الله حقیقی، استاد اخلاق ساده‌زیست، مردمدار و باتقوایی بود که نقش موثری در پرورش جوانان کرمانی داشت؛ چهره‌های گمنامی که بعضی‌هایشان در سال‌های بعد به ستاره‌های درخشان این سرزمین تبدیل شدند. خوب است بدانید شهید حجت‌الاسلام دکتر محمد جواد باهنر، یکی از شاگردان برجسته ایشان بود. سردار حسنی سعدی برمی‌گردد به 15 سال قبل و می‌گوید: «عاقبت با تاکید سردار سلیمانی، پیکر آیت‌الله حقیقی در جوار گلزار شهدا به خاک سپرده شد.»

پایان پیام /

شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید

جان فدا

شهید حاج قاسم سلیمانی شهید یوسف الهی آیت الله عباس حقیقی این خبر توسط افراد زیر ویرایش شده است
جان‌فدا | بعد از 40سال، کعبه به کرمان رسید!/ وقتی حاج قاسم همسایه‌اش را انتخاب کرد 2
جان‌فدا | بعد از 40سال، کعبه به کرمان رسید!/ وقتی حاج قاسم همسایه‌اش را انتخاب کرد 3
جان‌فدا | بعد از 40سال، کعبه به کرمان رسید!/ وقتی حاج قاسم همسایه‌اش را انتخاب کرد 4
جان‌فدا | بعد از 40سال، کعبه به کرمان رسید!/ وقتی حاج قاسم همسایه‌اش را انتخاب کرد 5
جان‌فدا | بعد از 40سال، کعبه به کرمان رسید!/ وقتی حاج قاسم همسایه‌اش را انتخاب کرد 6
جان‌فدا | بعد از 40سال، کعبه به کرمان رسید!/ وقتی حاج قاسم همسایه‌اش را انتخاب کرد 7
جان‌فدا | بعد از 40سال، کعبه به کرمان رسید!/ وقتی حاج قاسم همسایه‌اش را انتخاب کرد 8