جان فدا | روایت خادمان حرم امام رضا (ع) از دلدادگی حاج قاسم به امام رئوف
به گزارش خبرنگار قرآن و فعالیتهای دینی خبرگزاری فارس، برگ برگ دفتر زندگی حاج قاسم سلیمانی آمیخته است به عشق به اهل بیت (ع)، دفاع از مظلومان و ایستادگی در برابر مستکبران. او که دلتنگ شهادت بود و همواره آروزی پر کشیدن داشت 13 دیماه سال 1398 به آرزوی دیرینش رسید و راه آسمان را در پیش گرفت. حالا سه سال از نبودنش میگذرد و کارمان شده مرور عکسها و خاطراتش، که مرهمی باشد بر غم دوریاش.
مردی که جان فدای مهربان جبهه مقاومت بود و زائر عاشق و خادم پاک امام رضا (ع) بود. خادمی که افتخار شرکت در مراسم غبارروبی مضجع شریف حضرت رضا (ع) و اقامه دو رکعت نماز عاشقانه در کنار مزار حضرت را هم به دست آورد؛ افتخاری که نصیب هر کسی نخواهد شد....
او عاشق و دلباخته امام رضا (ع) بود و در محضر امام رضا (ع) قنوتهای عاشقی را با اخلاص و متواضعانه میخواند و حتما در همین نجواهای خاضعانه در حریم رضوی تذکره شهادت خود را گرفت.
یک یادگاری از یک حادثه
اما داستان دلدادگی حاج قاسم به حضرت رضا (ع)، داستانی عجیب و شنیدنی است که هر بار شنیدنش، چراغ تازهای در دلهایمان روشن میکند. مثل ماجرای آن انگشتر سبز رنگی که در دست داشت و یک بار خودش، قصهاش را برایمان همه تعریف کرد: «یک وقت با خودتان نگویید که حاج قاسم انگشتر زمرد در دستش دارد، نه، نگین این انگشتر، شیشههای کریستالهای شکسته شده حرم مطهر امام رضاست، در زمان انفجار...»؛ انفجار تروریستی خرداد سال 1373، همزمان با روز عاشورای حسینی، که حاج قاسم نشانی از آن را همیشه همراه خود داشت تا خونخواه شهیدان و دشمن تروریست ها باشد.
نشان خادمی بر سینه سردار
این دلبستگی، سرانجامی شیرین هم داشت و در سال 1396 به پاس زحمات و خدمات فراوان حاج قاسم سلیمانی، حکم خادمی او صادر شد و نشان خادمیاش نیز در دهه کرامت بر سینه آن شهید نقش بست. از آن زمان، ایشان هر وقت به حرم مطهر مشرف میشد به عنوان یک خادم در بیت خدام و در جمع خادمین حضور پیدا میکرد و به همین دلیل دیگر خادمان حرم هم خاطراتی به یادماندنی از او در ذهن دارند.
سالگرد شهادت حاج قاسم بهانهای شد تا ارادتش به ساحت مقدس امام مهربانیها و خدمتش در این آستان مقدس را به روایت خادمان بارگاه منور رضوی هم مرور کنیم.
خاطرهای ماندگار از مراسم خطبهخوانی
محمد توکلی، معاون اماکن متبرکه حرم مطهر رضوی در مورد ارادت و تواضع ستودنی سردار شهید قاسم سلیمانی به ساحت مقدس امام هشتم (ع) چنین میگوید: «سردار سلیمانی از هر جهت برای این آستان مقدس احترام قائل بود. بیشتر اوقات پایین ضریح مطهر مینشست و از همان مکان عرض ادب و ارادت به حضرت داشت، زمانی هم که در کنار ضریح قرار میگرفت بسیار متواضعانه رفتار میکرد. خاطرم هست زمانی هم که برای شرکت در مراسم خطبهخوانی شب شهادت امام رضا (ع) در صحن انقلاب حاضر شده بود، ایستادن در جایگاه مسئولان را نپذیرفت و ترجیح داد در جمع سایر خادمان بایستد تا در لباس خدمت، همرنگ و همراه دیگر خادمان باشد.»
حال حاج قاسم هنگام غبارروبی حرم
امیر عارف مداح اهلبیت (ع) و خادم حرم مطهر رضوی هم، از حضور سردار سلیمانی در مراسم غبارروبی روضهمنوره خاطرهای به یاد دارد: «در یکی از روزهای دهه کرامت سال 97، قرار بود شستشوی حرم در روز کشیک ما انجام شود؛ طبق روال همیشگی مشغول آماده کردن فضا بودیم که دیدم سردار هم خیلی ساده و بیآلایش وارد شدند. ما همدیگر را از قبل می شناختیم و به همین دلیل به محض چشم در چشم شدن، به من اشاره کردند که چیزی نگویم و به حضورشان واکنشی نشان ندهم، من هم اطاعت کردم؛ لوازم شست و شو را به ایشان دادم و سردار هم شروع کردند به تمیز کردن روضه منوره. من هم شروع کردم به خواندن این ابیات: «ای صفای قلب زارم هر چه دارم از تو دارم / تا قیامت ای رضا جان سر ز خاکت بر ندارم»...، که ناگهان متوجه شدم حال سردار سلیمانی منقلب شد، سرش را روی ضریح گذاشت و شروع کرد به گریه کردن.
درخواستی که سردار برای روز طواف پیکر خود داشت
ادامه خاطره گویی امیر عارف، دلیل این حس و حال حاج قاسم را هم مشخص میکند: «من یکبار دیگر این شعر را در مراسم اعطای حکم خادمی حاج قاسم و به سفارش خود ایشان خواندم و دیدم که حاجی با شنیدن این شعر حس و حال عجیبی دارد. حتی یادم هست به من گفته بود که اگر توفیق شهادت نصیبشان شد، وقتی که تابوتشان را برای طواف به حرم رضوی آوردند هم همین شعر را برایش بخوانم. روزی که پیکر پاک حاج قاسم وارد روضهمنوره شد یکدفعه این خواسته شهید را به یاد آوردم و حال خودم هم منقلب شد. وقتی هم که شروع به خواندن کردم، حس و حال عجیبی در حرم ایجاد شد و صدای هق هق و گریه همه بلند شد.»
این خادم حرم مطهر رضوی در ادامه میگوید: «حاج قاسم بارها به من گفته بود که باید تذکره شهادتش توسط امام رضا (ع) امضا شود و از من و دیگر خادمان میخواست در زیارت امام رضا (ع) برای شهادت ایشان در راه حق و حقیقت دعا کنیم، بالاخره هم دعاهای ایشان مستجاب شد.»
اشکهای ناتمام در روز عرفه
محمد جواد مشکی باف مقدم، خادم و مداح حرم مطهر رضوی هم از حاج قاسم، خاطراتی دارد که برایمان روایت میکند: «یک روز قبل از عرفه، از سوی آستان قدس رضوی با من تماس گرفتند و گفتند تو مداح دعای عرفه هستی. در آن روز عرفه، حاج قاسم سلیمانی و دخترشان زینب خانم هم زائر امام رضا (ع) بودند و زاویه دید من به گونهای بود که حاجی را خوب می دیدم. حاج قاسم حالت عجیبی داشتند و فراز به فراز دعا اشک میریختند. در تمام یک ساعت و نیمی که دعا را میخواندم ایشان گریه میکردند و حالت عجیبی داشتند؛ این آخرین زیارت سردار حاج قاسم سلیمانی در حرم مطهر رضوی بود و دفعه بعد، پیکر ایشان برای طواف به حرم آمد.»
و آن صبح جمعه...
این ذاکر اهل بیت (ع)، از روز شهادت سردار سلیمانی هم یک خاطره در ذهن دارد: نخستین ساعات روز جمعه، سیزدهم دیماه بود که برای خواندن دعای ندبه در حرم امام رضا (ع) آماده میشدم؛ همان زمان بود که حجتالاسلام فرحزاد در مراسم سخنرانی دعای ندبه در رواق امام خمینی (ره) خبر شهادت حاج قاسم سلیمانی و هم رزمانش را برای زائران حاضر در حرم اعلام کرد و غوغایی در مراسم به پا شد. من هم آنقدر از خبر شهادت سردار منقلب شده بودم و اشک از چشمانم جاری بود که نتوانستم دعای ندبه را بخوانم...».
پایان پیام /