جمعه 30 شهریور 1403

جایگاه سرمایه انسانی در مستعد نمودن تجارت جهانی گاز برای ایران

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
جایگاه سرمایه انسانی در مستعد نمودن تجارت جهانی گاز برای ایران

ذخایر گاز طبیعی ایران حدود 33 تریلیون متر مکعب برآورد می‌شود. این حجم از ذخایر، رتبه دوم دارنده بزرگترین حجم گاز جهان را در اختیار ایران قرار داده است. با کشف‌های جدید، این رتبه به دلیل تفاوت ناچیزی که حجم ذخایر گازی روسیه در مقام نخست جهان و ایران در مقام دوم با هم دارند، همواره بین ایران و روسیه در نوسان بوده است.

دکتر امین عربی؛* واقعیت‌های مربوط به ذخایر گازی ایران، تصویری از صنعت گاز کشور ارایه می‌دهد، حاکی از اینکه ایران می‌تواند در ردیف برترین صادر کننده گازی جهان قرار داشته باشد. این تصویر به نحو گمراه کننده‌ای بر سایر مولفه‌های لازم برای بالا بردن سهم تجارت جهانی گاز سایه می‌افکند و مانع از دیدن سایر عناصر لازم برای افزایش این سهم می‌گردد.

برای بدست آوردن سهم قابل قبولی از تجارت جهانی گاز، لازم است تصویر کاملی از توانمندی این صنعت در مقایسه با توانمندی رقبا، وضعیت بازار جهانی گاز و برآوردی از قیمت‌های نسبی کالا‌های قابل تجارت و شرایط اقتصادی کشور‌های هدف، قوانین و مقررات مالی و بازرگانی آن کشور‌ها وجود داشته باشد. در این مقاله تلاش می‌شود بر اساس نظریه‌های تجارت بین الملل، وضعیت بازار جهانی گاز و جایگاه صنعت گاز کشور در این بازار، با تاکید بر سرمایه انسانی نمایی از سایر الزامات مورد نیاز، بررسی شود.

صنعت گاز به طور طبیعی به دلیل ماهیت زنجیره‌های اکتشاف، تولید، پالایش، انتقال و توزیع گاز یک صنعت سرمایه بر محسوب می‌شود. به عبارتی در این صنعت میزان سرمایه عامل اصلی محسوب می‌شود و در نتیجه نسبت سرمایه به نیروی انسانی در این صنعت نسبت به سایر صنایع و بخش‌های اقتصادی بیشتر است. براساس نظریه‌های اقتصاد بین الملل، بکارگیری تکنولوژی جهانی و فناوری‌های گسترده در زنجیره‌های مذکور، کارآیی سرمایه را به سطح بالایی ارتقا می‌دهد و این افزایش کارایی، امکانات تولید را افزایش و هزینه‌های تولید را کاهش می‌دهد و از سویی این دو عامل از مولفه‌های اصلی در تجارت جهانی محسوب می‌شوند.

کارایی سرمایه، برای کشور‌های در حال توسعه که با کمبود سرمایه و در تامین آن با چالش روبرو هستند، گام مهمی محسوب می‌شود. به عبارتی کارایی سرمایه نیاز به سرمایه را به خصوص در بلند مدت کاهش می‌دهد.

تولید گاز، مشابه تولید هر کالا یا خدمت دیگری از طریق ترکیبی از سرمایه انسانی و سرمایه فیزیکی صورت می‌گیرد. سرمایه انسانی ذخیره‌ای از دانش، تجربه و مهارت، است که کارایی سرمایه را برای تولید بهینه افزایش می‌دهد. تولید بهینه در اقتصاد عبارت است از بیشترین تولیدی که می‌توان از میزان مشخصی سرمایه و نیروی انسانی بدست آورد. در واقع دانشی که در رابطه با فناوری‌های جدید حاصل می‌شود یا دانشی که توان استقراض و به کارگیری تکنولوژی‌های جدید را دارد و تجربه‌های طراحی، مهندسی، نصب، راه اندازی، عملیات بهره برداری و نگهداری در یک افق بلند مدت، بهره وری سرمایه را افزایش می‌دهد. افزایش بهره وری سرمایه به این معنی است که برای تولید حجم معینی از گاز به سرمایه کمتری نیاز است. صنعت گاز در تمام فرآیند‌های خود از مجموعه طراحی تا عملیات بهره برداری و نگهداری به سرمایه گذاری کلان نیاز دارد و رصد بهره وری در تمام فرایند‌ها به تولید هدفمند کمک می‌کند.

اهمیت سرمایه انسانی از این جهت که می‌تواند فناوری‌های جدید را در خدمت تولید قرار دهد و کارایی سرمایه را افزایش دهد، در مقام تئوری و نظریه بر کسی پوشیده نیست، ولی در مقام عمل این مهم در چرخه مدیریتی به شدت در معرض آسیب جدی است. صنعت گاز، صنعت کاربری نیست به این معنی که این صنعت به نیروی انسانی زیادی نیاز ندارد، ولی نیروی انسانی که صاحب مهارت و تخصص بالایی باشد، نقش به سزایی در کارایی سرمایه و افزایش تولید ایفا می‌کند و جذب و بکارگیری نیروی انسانی با این ویژگی به افزایش امکانات برای تولید بیشتر می‌انجامد. برای نمونه در فرایند فیلتر کردن گاز برای جداسازی اجسام جامد و سخت مثل سنگ، به منظور جلوگیری از آسیب به تاسیسات و جداره لوله‌های انتقال گاز، از مرحله طراحی، مهندسی تا نصب و نگهداری و انتخاب جنس، نوع و مواد بکار رفته در فیلتر در کاهش هزینه‌ها بسیار موثر است. از سویی هر گونه نقص در موارد گفته شده هزینه‌های زیادی برای سیستم ایجاد می‌کند.

در تجارت هنوز هم نظریه مزیت نسبی یا هزینه فرصت تولید کالا در برنامه ریزی‌ها و سیاستگذاری‌ها کاربرد خود را از دست نداده. تجارت در صورتی منافع قابل قبولی برای جامعه به همراه دارد که هزینه تولید کالا‌های دارای مزیت صادراتی نسبت به سایر کالا‌های تولید داخل، کمتر باشد و در نتیجه قیمت کالا‌های صادراتی در بازار‌های جهانی نیز کمتر خواهد بود.

اهمیت نظریه فرصت‌های از دست رفته که بر کارایی نهاده‌های تولید تاکید دارد، ناظر بر این است که مشتریان جهانی گاز در برنامه‌های بلند مدتشان، خود را معطل و وابسته به تولید کنندگانی که گاز در آن کشور‌ها با هزینه بالا استخراج و تولید می‌شود، نمی‌کنند.

ممکن است قدرت انحصاری صنعت گاز در داخل بتواند گاز را با قیمت بالا به مصرف کنندگان داخلی تحمیل کند، ولی انحصار گاز در بازار جهانی به دلیل تنوع حامل‌های انرژی و به خصوص سرمایه گذاری‌های صورت گرفته در انرژی‌های تجدید پذیر و رقبای قدرتمند منطقه‌ای در تولید انرژی، قدرت انحصار را به سود بازار انحصار چند جانبه یا حتی بازار شبه رقابتی کاهش می‌دهد. در بازار گاز پیشرفت‌های تکنولوژی و استقراض فناوری، بهره وری عوامل تولید را افزایش می‌دهد. در شرایطی که گاز، سرمایه بالایی نیاز دارد و تامین آن برای کشور دشوار است، این قدرت تکنولوژی و فناوری است که می‌تواند کارایی و بهره وری سرمایه را افزایش دهد تا هم دشواری‌های تامین سرمایه، کاهش یابد و هم کاهش هزینه‌های تولید، راه را برای صادرات گاز و افزایش سهم گاز ایران در بازار جهانی باز نماید. این مهم باز از طریق مدیریت سرمایه‌های انسانی امکان پذیر است.

اکنون که نقش سرمایه انسانی در افزایش تولید گاز برای مصارف داخل و سهم تجارت جهانی پوشیده نیست به نظر می‌رسد، نیاز به فضای بهبود برای ساختار مدیریت منابع انسانی صنعت گاز ایران در سال‌های اخیر به روشنی احساس می‌شود.

شرکت گاز در مسیر رشد و توسعه خود از امکانات شرکت نفت برای جذب استعداد‌ها استفاده می‌کرد. مهمترین، علمی‌ترین و پر فایده‌ترین راه در جهت جذب نخبگان در گام اول از طریق امتیاز‌های نهفته در اولویت برتر انتخاب دانشگاه صنعت نفت برای جوانان با استعداد بود. دانشگاه صنعت نفت به دلیل پشتوانه فراهم بودن امکان جذب در صنایع نفت و گاز برای جوانان و سرمایه گذاری در این دانشگاه از چنان اعتباری در سطح داخلی و بین المللی برخوردار بود که به صورت سیستمی بهترین استعداد‌ها را جذب می‌کرد. این درحالی بود که سیستم جذب فرصت‌های مناسبی برای نخبگان سایر دانشگاه‌ها فراهم نموده بود که برترین‌های دانشگاه به راحتی می‌توانستند جذب صنعت گاز شوند. صنعت گاز و نفت این ذخیره ارزشمند را از طریق ناکارآمدی در برنامه ریزی‌های صورت گرفته از دست داد و دانشگاه صنعت نفت، اکنون جذابیتی برای نخبگان ندارد. این دانشگاه اکنون در فرآیند توسعه به کلی جایگاه خود را از دست داده و در مقایسه با همتایان خود در داخل و خارج از قافله رشد و توسعه عقب افتاده است.

فرایند استعداد یابی به روش‌های مذکور جای خود را به طیفی از روش‌های جدید داد که از یک سوی به جذب نیروی‌های ضعیف با سفارش‌های محلی و منطقه‌ای و تحت فشار‌های سیاسی و با هدف کسب حمایت برای افزایش طول دوران مدیریت مدیران ضعیف ختم می‌شود و سوی دیگر آن به نامه‌ها و سفارش‌های عالی‌ترین مقام وزارت نفت برای جذب افرادی در آستانه بازنشستگی از سایر وزارت خانه‌ها با هدف استفاده از مزایای صندوق بازنشستگی نفت گره خورده است. مجمع تحولاتی که انگیزه‌ها را کاهش می‌دهد و راه را برای ابتکارات نو سد می‌نماید.

ابزار‌هایی که طیف مذکور برای جذب نیروی انسانی استفاده می‌نمایند، قرارداد‌های گوناگونی تحت عناوین قرارداد‌های ارکان ثالث، قرارداد غیر مستقیم یا شرکت‌های مشاوره‌ای است و همه این‌ها منجر به جذب‌های غیر کارا می‌شود. این روش جدید توانسته سطوح مدیریتی را نیز به افرادی با توانمندی پایین اختصاص دهد و اگر به این نظریه قایل باشیم که مدیران ضعیف، افراد ضعیف‌تر را در حلقه مدیریتی و تصمیم گیری وارد می‌نمایند، صنعت گاز علاوه بر اینکه با چالش تامین سرمایه برای رفع نا ترازی گاز روبرو است، چالش بهره وری پایین سرمایه نیز این صنعت و اقتصاد کشور را با بحران‌های جدیدی در آینده روبرو می‌سازد.

برای اینکه اهمیت بکارگیری افراد با استعداد بالا و نقش آن‌ها در آینده صنعت گاز مشخص شود، می‌توان مدیریت‌های این صنعت را جداگانه مورد ارزیابی قرار داد. برای نمونه مدیریت برنامه ریزی صنعت گاز را در نظر می‌گیریم. در صورتی که انتخاب افراد در این مدیریت بر اساس مدل درست و جذب افراد با استعداد، صورت گیرد، تحلیل‌های دقیق و منطقی که افراد صاحب نظر از کارایی سرمایه‌های انسانی و فیزیکی، وضعیت تولید، برنامه‌های بلند مدت در تولید برای رفع نا ترازی گاز و برنامه‌هایی که منجر به کاهش هزینه‌های تولید می‌دهند و برنامه‌های واقع بینانه‌ای که برای کسب و افزایش سهم گاز کشور در بازار جهانی ارایه می‌شود، صنعت گاز را به صورت هدفمند به سوی استفاده از این ظرفیت پیش خواهد برد. از سوی دیگر در صورت انتخاب افراد تحت معیار‌های سیاسی، مدیریت برنامه ریزی به دستگاهی برای جمع آوری داده و اطلاعات بر اساس مدل‌های چهل سال پیش تبدیل می‌شود و هیچ تحلیلی از مدیریت کارا و برنامه‌های هدفمند برای سایر مدیریت‌ها تدوین نخواهد شد.

با این روند به نظر می‌رسد با وجود اینکه کشور، دارای ذخایر ارزشمندی است و تصویری خوش بینانه از استعداد افزایش سهم ایران در بازار جهانی گاز ارایه می‌دهد، ولی تا زمانی که راه برای ورود منابع انسانی با استعداد برای مدیریت‌های مختلف این صنعت باز نشود، نمی‌توان روی این بخش از کشور در توسعه و خلق پدیده‌های مثبت حساب باز کرد. پدیده مثبت به این معنی که رونقِ بخشِ انرژی می‌تواند به سایر بخش‌های اقتصادی رونق ببخشد. اینکه هزینه تولید هر متر مکعب گاز چه میزان است و کدام بخش‌ها و کدام مناطق در افزایش این هزینه‌ها موثر هستند یا به عبارتی دارای ناکارآمدی عوامل تولید هستند، موضوعی است که برای آینده انرژی کشور و صنعت گاز اهمیت حیاتی دارد. *دانش آموخته اقتصاد بین الملل

از میان اخبار

زندگی مردم در دوران قاجار؛ ازمدل موی قاجاری تا قصه‌گویی پای منقل

برای مجازات شروین حاجی‌پور را وزیر کنید