شنبه 3 آبان 1404

جنایت به خاطر دختر موتورسوار

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
جنایت به خاطر دختر موتورسوار

مرد جوانی که در یک درگیری خیابانی با جوانی دیگر او را با ضربه چاقو به قتل رسانده بود، در دادگاه مدعی شد در دفاع از یک دختر مرتکب جنایت شده است.

به گزارش مشرق، روز جمعه هجدهم خرداد سال گذشته کارکنان یکی از بیمارستان‌های جنوب تهران از طریق تماس تلفنی با مرکز فوریت‌های پلیسی 110 مرگ مشکوک مرد جوانی را روی تخت بخش اورژانس گزارش کردند.

دستگیری قاتل پس از یک ماه

تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ راهی سردخانه بیمارستان شدند و جسد مرد جوانی را مشاهده کردند که بر اثر ضربه چاقو به قتل رسیده بود. بررسی‌های اولیه هم نشان می‌داد مقتول در جریان یک درگیری خیابانی در محله مولوی به قتل رسیده است.

کارآگاهان جنایی مأموریت یافتند با اقدامات اطلاعاتی و بازبینی دوربین‌های مداربسته ابتدا هویت عاملان جنایت را شناسایی و سپس نسبت به دستگیری آنها اقدام کنند. کارآگاهان هویت متهم را شناسایی و پس از هماهنگی‌های قضایی، بیست و سوم تیرماه همان سال، عامل این جنایت را دستگیر کردند.

اظهارات متهم و دختر جوان

متهم در بازجویی مدعی شد: شب حادثه مقتول و دوستش در حال خفت‌گیری از یک زن جوان موتورسوار بودند که برای کمک کردن وارد عمل شدم، اما آنها با من درگیر شدند که در جریان این نزاع مقتول را هدف یک ضربه چاقو قرار دادم و پس از ارتکاب جنایت پا به فرار گذاشتم.

دختر جوان به نام مینا هم در جریان تحقیقات مقدماتی مدعی شد حوالی ساعت 12 شب با موتور در حال رفتن به خانه بودم که 2 موتورسوار به سمت من آمدند و گردنبندم را قاپیدند. یکی از آنها را شناختم و گفتم چه‌کار می‌کنی که به من گفت ساکت شو. بعد دو موتور سوار دخالت کردند.

هیچ خصومتی با مقتول نداشتم

در حالی که متهم و وکیلش بحث دفاع را مطرح کردند، پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و متهم به دفاع از خود پرداخت. در ابتدای جلسه دادگاه اولیای دم مقتول که مادر و 3 فرزندش بودند، برای متهم درخواست قصاص کردند.

سپس متهم به نام سهند در جایگاه ایستاد و در دفاع از خود گفت‌: آن شب حوالی میدان محمدیه متوجه 2 سارق شدم که برای سرقت سد راه زن جوانی شده بودند. من و دوستم برای کمک به او رفتیم‌. بعد آنها به ما حمله کردند و محل را ترک کردیم‌. پس از طی مسافتی مقتول و دوستش سد راهم شدند و میلاد (مقتول) ضربه‌ای با چاقو به بازوی من زد. من هم برای دفاع ضربه‌ای سمت او انداختم.

رئیس دادگاه پرسید، بعد چه کردی که متهم پاسخ داد: فکر نمی‌کردم اتفاقی افتاده و از آنجا رفتم و زندگی عادی خودم را داشتم‌. در مغازه مشغول کار بودم که پس از یک ماه دستگیر شدم و فهمیدم میلاد فوت کرده است.

رئیس دادگاه به سفر همان شب متهم به سبزوار اشاره کرد و درباره آن پرسید که او گفت‌: شبانه رفتم و صبح برگشتم.

رئیس دادگاه‌: سابقه درگیری دیگری با مقتول داشتی‌؟

سهند: نه‌، اولین بار بود که او را می‌دیدم و هیچ خصومتی مقتول نداشتم.

رئیس دادگاه‌: دوستت کجا بود؟

سهند: فکر کنم چند کوچه پایین‌تر بود.

رئیس دادگاه‌: مرحوم با کسی بود؟

سهند: بله 2 نفر بودند. یکی با موتور کلیک و دیگری با موتور لاکی‌. وقتی پیاده شدند چاقو دستشان بود.

وجود الکل در زجاجیه و متافتامین در خون مقتول

سپس وکلای متهم به دفاع از او پرداختند و گفتند موکل با دیدن سارقان که در حال زورگیری از مینا بودند، به کمک بزه‌دیده رفته که مهاجمان با چاقو به او حمله می‌کنند. بعد هم دنبال او رفته و 1.5 کیلومتر پایین‌تر با موتور سد راه او می‌شوند.

آنها ادامه دادند که بر اساس گزارش پزشکی، قانونی وجود الکل در زجاجیه و متافتامین در خون مرحوم نشان می‌دهد آن زمان در حالت عادی نبوده است‌. یک ضربه سمت قلب موکل می‌زند که به دستش اصابت می‌کند. موکل هم ضربه‌ای به سمت او می‌اندازد که تصور کرده به دست میلاد اصابت می‌کند.

محل درگیری تا بیمارستان فاصله زیادی نداشته اما دوستش او را دیر به بیمارستان رساند. مرحوم و دوستش بر سر مسائل مالی با هم اختلاف داشتند و احتمال دارد به همین خاطر او را دیر به بیمارستان رسانده باشند. اصل دفاع و تناسب در دفاع محرز است و تقاضای برائت دارم‌.

اظهارات متناقض در پرونده

دفاعیات متهم و وکلایش با واکنش وکلای اولیای دم همراه شد و آنها گفتند یک ماه از زمان قتل تا دستگیری متهم طول کشید و اظهارات متناقضی در پرونده مطرح شده است‌. متهم اقرار دارد که مشکل اعصاب و روان داشته و روی بدنش جای زخم وجود دارد. ضربه کشنده بر روی بدن مقتول به عمق 8 سانتیمتر بوده که نشان می‌دهد عامدانه زده نه این‌که به تصور دست ضربه را پرت کرده باشد.

آنها ادامه دادند که مینا استمداد کمک نکرده بود و متهم در صورتی که قصد کمک داشت می‌توانست با پلیس تماس بگیرد. میلاد و دوستش هر دو موتور داشتند. پس چطور می‌توانستند موتور مینا را سرقت کنند و با خود ببرند؟ مینا با خانواده مقتول رفت و آمد داشت و او را می‌شناخت. چطور میلاد از فردی که او را می‌شناسد، سرقت می‌کند؟ در فیلم‌ها هم چاقویی دست مقتول دیده نمی‌شود.

هرگز ندیدم شوهرم مشروب بخورد یا مواد بکشد

رئیس دادگاه سپس از همسر مقتول درباره شب حادثه پرسید که او اظهار داشت‌: من و همسرم 14 سال زندگی کردیم و در این مدت ندیدم مشروب بخورد یا مواد بکشد. آن شب چند بار به خانه آمد و آخرین بار قصد رفتن به خانه مادرش را داشت.

در پایان دادگاه قضات جلسه را تجدید کردند تا در جلسه بعدی مینا حاضر شود و از او تحقیق کنند.

منبع: روزنامه ایران
جنایت به خاطر دختر موتورسوار 2