جنگ روایتها اولین و آخرین جنگ ما در زمان حاضر است
نعمتالله سعیدی گفت: یک سنگ چه در پیشرفتهترین کشور باشد و چه در محرومترین، تفاوتی به حالش نخواهد داشت. لذا جنگ روایت نه تنها اولین جنگ ما در زمان حاضر است که آخرین جنگ هم خواهد بود.
نعمتالله سعیدی گفت: یک سنگ چه در پیشرفتهترین کشور باشد و چه در محرومترین، تفاوتی به حالش نخواهد داشت. لذا جنگ روایت نه تنها اولین جنگ ما در زمان حاضر است که آخرین جنگ هم خواهد بود.
به گزارش خبرنگار مهر، نشست جمعبندی داوری آثار حوزه علم و فناوری نخستین جایزه کتاب روایت پیشرفت عصر پنجشنبه 17 تیرماه 1400 با حضور داوران این بخش آقایان نعمتالله سعیدی، پژوهشگر و نویسنده ادبیات و سینما، سیاوش عقدائی مجری و برنامهساز صدا وسیما و مجید صاحبینژاد دبیر کارگروه سیاستگذاری و ارزیابی ستاد نانو و محمد نمازی دبیرعلمی جایزه برگزار شد.
در ابتدای نشست، محمد نمازی دبیر علمی جایزه گفت: حوزه علم و فناوری از چند جهت نسبت به سایر حوزههای این جایزه اهمیت دارد. نخست، جریان بینظیر حرکت علمی و توسعه فناوری در کشور در دو دهه گذشته است. دوم اینکه نوشتن روایت داستانی از پیشرفتهای علمی و فناوری، سابقهای در کشور نداشته و نویسندگانی به طور نوآورانه چنین کتابهایی را نگاشتند و سوم اینکه تعداد آثار روایت کننده پیشرفتهای کشور در حوزه علم و فناوری، در چند سال اخیر رشد قابل توجهی داشته است و چهارم، ورود تخصصی و ویژه برخی نویسندگان و ناشران به حوزه روایت پیشرفتهای علمی و فناوری کشور به عنوان یک رده مستقل و نیازمند به توجه ویژه است.
* توسعه علم و فناوری سالهاست که از جهاد نظامی مهمتر است
نعمتالله سعیدی، محقق و نویسنده، سخنان خود را با بیان سه نکته درباره پیشرفت آغاز کرد. اول اینکه، الگوی پیشرفت در هر جامعه و فرهنگی تفاوت دارد. ما شاید بیش از صد سال است به دنبال توسعه و پیشرفت هستیم و در این مسیر به سمت روشهای مختلف متمایل شدهایم. شاید حتی جریانهایی که از آنها به نام غربگرا نام میبریم هم هدف خوبی داشتهاند و دغدغه آنها از این جهت قابل تقدیر است ولی شیوه درستی را پیگیری نکرده و توجه نداشتهاند که تا روش توسعه و پیشرفت به فرهنگ یک جامعه پیوند نخورد، در عمل موفق نخواهد بود. دوم، تا وقتی نتوانیم چیزی را تعریف کنیم نسبت به آن معرفت پیدا نخواهیم کرد. یکی از ویژگیهای مهم رمان این بوده که توانسته جهان معاصر را برای انسان تعریف کند؛ گرچه بیشتر به جنبه سرگرم کنندگی رمان توجه میشود، ولی ویژگی مهمتر آن، تعریف جهان جدید است. ما تعریف درست و جمعبندیشدهای از توسعه و پیشرفت برای خودمان پیدا نکردیم. سوم ویژگی شرقی - ایرانی بودن ماست. ما باید تعریف ایرانی از پیشرفت داشته باشیم.
وی ادامه داد: با توجه به این سه نکته میتوان این کتابها را امتداد کتابهای حوزه دفاع مقدس دانست، با توجه به اینکه توسعه علم و فناوری سالهاست که از جهاد نظامی مهمتر است. در این کتابها حتی اگر به لحاظ دراماتیک نگاه کنیم، جنبههای مهم زیادی وجود دارد؛ از مولفههایی مانند غرورملی و اعتماد به نفس گرفته تا ثروت علم و باورها. متاسفانه اهالی فرهنگ ما دیرتر از آنچه انتظار میرفت، تولید اثر در این حوزه را شروع کردهاند ولی کتابهای فعلی کیفیت مناسبی دارند، تاجایی که داوری بین آنها بسیار سخت شده است. انتخاب یک یا چند اثر بین این کتابها برای من خیلی سخت بود؛ حتی اگر بنا بر حذف چند مورد بود، باز هم با قاطعیت نمیتوانستم این کار را انجام دهم. البته این کتابها نقاط ضعفی هم دارند که یکی از آنها کم تجربه بودن نویسند هها با توجه به بکر بودن این حوزه است. یکی از مشکلات مهم این کتاب ها نوشته شدن توسط متخصصانی است که ذوق نویسندگی هم داشته اند، ولی نویسنده نبوده اند.
این محقق سینما یکی از چالشهای موجود در برخی از کتابهای این حوزه را طولانی بودن بی دلیل کتاب دانست. سعیدی گفت ممکن است یک کتاب هزار صفحهای یا بیشتر باشد ولی مطلبی زائد در آن وجود نداشته باشد، در عین حال ممکن است همه مطالب موجود در یک کتاب چند صفحهای لازم به ذکر نباشد و بتوان بخشی از آنها را حذف کرد. روایت باید ریتم دراماتیک داشته و در آن تعلیق شکل بگیرد.
نعمت الله سعیدی گفت: مطالعه برخی از این کتابها باید به پیش نیاز دانشآموزان برای انتخاب رشته تبدیل شود. قطعا چنین کتابهایی از بسیاری از کتابهای کنکور مهمترند و میتوانند به انتخاب درست مسیر زندگی نوجوانان کمک کند. آموزش و پروش و سازمان سنجش میتوانند برای بیشتر خوانده شدن این کتابها توسط دانشآموزان کمک کنند.
نعمت الله سعیدی گفت: جنگ امیدواری و ناامیدی بسیار جدی است. جامعه ما از سطح سیاسی تا سطوح اجتماعی به شدت درگیر جنگ امیدواری و ناامیدی است. دشمنان ما هزینههای وحشتناکی برای ناامید کردن مردم انجام میدهند. هر اتفاقی که ارزش خبری بالایی داشته باشد، با بیان روایت شبکههای تلویزیونی و سایتها به بحران ناامیدی تبدیل میشود.
او با اشاره به اینکه روایت پیشرفت جبهه ابتدایی ما در جنگ امیدواری و ناامیدی است گفت: توسعه یافتگی در نهایت قرار است ما را به چه چیزی برساند؟ آیا چیزی جز لذت روانی؟ تا وقتی افراد حاضر در جامعه از توسعه آگاه نباشند و ذهنیت یا حس خوبی از آن نداشته باشند؛ توسعه یافتگی به جایی نرسیده است. یک سنگ چه در پیشرفتهترین کشور باشد و چه در محرومترین، تفاوتی به حالش نخواهد داشت. لذا جنگ روایت نه تنها اولین جنگ ما در زمان حاضر است که آخرین جنگ هم خواهد بود.
سعیدی افزود: به نظر من همه جور آدمی در جامعه میتواند مخاطب این آثار باشد و محدود به مخاطب خاصی نمیشود. این کتابها قابلیت زیادی دارند و باید برای بیشتر دیده شدن آنها حمایت رسانهای از آنها صورت بگیرد. برخی از این کتابها میتوانند میلیاردها دلار هزینه رسانههای دشمن با انقلاب اسلامی را خنثی کنند.
سعیدی همچنین با اشاره به نکته گفته شده توسط آقای عقدایی درباره فیلم مهاجر گفت: به نظر من خود فیلم مهاجر بر پیشرفتهای بعدی ایران در حوزه دفاعی و به طور خاص طراحی و تولید پهپادها نقش داشته است؛ زیرا ذهنیت مخاطبان خود را نسبت به توان کشور ساخته است.
* جای نویسنده حرفهای در کتابها خالی است
سیاوش عقدایی، مجری و برنامهساز صدا و سیما و مجری سابق برنامه کاوشگر و اشعه ایکش گفت: ما در کشور اساسا باید به دنبال الگوهای موفقیت باشیم، مثلا اگر جایی مثل ستاد نانو در زمان کمی پیشرفتهای قابل توجهی میکند و از طرفی جای دیگری مانند صنعت خودروسازی با امکانات، قدمت و حمایت بیشتر نماد بیکفایتی و بی لیاقتی مدیران شده است. آنچه در دنیا اتفاق افتاده است این است که نمونههای مختلف، ثبت و روایت شده و الگوهایی از آنها استخراج میشود، آنها را در نظام مدیریت تعمیمپذیر میکنند و سپس این الگوها را در موارد دیگر اجرا میکنند. این باوری است که ژورنالیسم علمی همیشه این را پیگیری کرده است. توجه من به ستاد نانو از همین جهت بوده است؛ که وقتی میشود با منابع محدود، کشور را در یک حوزه علم و فناوری به جایگاه قابل توجهی در دنیا رساند، با منابع بسیار بیشتر میتوان خودروی در خور مردم تولید کرد، میتوان ظاهر و نظم شهری را درست کرد و میتوان نظام توزیع برق را بر اساس نیاز کشور توسعه داد.
در مورد کتابهای روایت پیشرفت به نظرم جای نویسنده حرفهای در کتابها خالی است. نویسندگانی مانند یوناس یوناسن در سوئد، داوکینز در انگلستان کارشان این است که با استفاده از روایتهای علمی معتبر داستانهایی خواندنی برای مردم مینویسند. بنابراین گرچه روایت پیشرفت مهم است، امتداد روایت پیشرفت هم بسیار مهم است. ما تجربه موفقی در امتداد روایت داریم که در حوزه دفاع مقدس رخ داده است. در آنجا، ابتدا گفته شد که کار رزمنده تا قبل از روایت جهادش ناتمام است و آثار متعددی ابتدا به صورت مکتوب تولید شد ولی این روایت در قالب مکتوبات باقی نماند و در موسیقی، فیلم و.. امتداد یافت. یکی از نمونههای موفق که امیدوارم در سالهای آینده مشابه آن را در حوزه علم و فناوری داشته باشیم، فیلم «مهاجر» است. در مهاجر روایت شده که چگونه عدهای با مشقتهای فراوان پرندههایی کنترلی را برای ماموریتهای اطلاعاتی لازم برای عملیاتهای موفق در دفاع مقدس آماده کردند. ولی قصه اصلی فیلم که مخاطب را با خود همراه میکرد نه یک داستان فنی که مساله دفاع از خاک کشور بود. این فیلم امتداد یک روایت در دفاع مقدس است. اگر افراد متخصصی که در آن فعالیت دخیل بودند، روایتش میکردند، چیزی شبیه برخی کتابهای حاضر در بخش علم و فناوری جایزه روایت و پیشرفت میشد. امیدوارم برگزارکنندگان جایزه کتاب روایت پیشرفت، همراهانی برای امتداد این روایتها پیدا کنند؛ کدام فیلم و سریالها میتوانند حتی در قالب یک یا چند سکانس از این کتابها وام بگیرند؟ چنین امتدادی میتواند این روایتها را با باور همگانی نزدیک کند. نکته دیگر این است که ما باید برای چنین روایتهایی بازار ایجاد کنیم. نکته سوم این است؛ از آقای بیضائی پرسیدند نمایشنامه خوب چگونه است و ایشان پاسخ داد نمایشنامهای که نتوان حتی یک بند از آن را حذف کرد. ایراد بسیاری از کتابهایی که داوری کردیم این بود که شاید اگر بخش قابل توجهی از آنها هم حذف میشد، خللی در اصل روایت ایجاد نمیشد.
عقدایی ضمن اشاره به اسم برخی کتابها گفت، اسمهای زیبا یکی از نقاط قوت این کتابها بودند که معمولا اسمها از متن زیباتر بودند. برای یک روزنامهنگار علم که مخاطب این کتابهاست برخی از این کتابها ارزش افزوده برایم داشت؛ برخی از این کتابها ارزش بازپالایی داشتند. امیدوارم روزی خالقین مدیومهایی دیگر، این آثار را به عنوان یک منبع جذاب بدانند.
عقدایی با اشاره شرایط کشور و وجود حس ناامیدی و عدم اعتماد به نفس در بخش قابل توجهی از جوانان گفت؛ برای فرار از ناامیدی و رسیدن به امیدواری باید دو کار انجام داد: اول اینکه نخبگانمان را ناامید نکنیم. ما همانطور که روایتهای کامیابی زیادی داریم که در این کتابها برخی از آنها را روایت کردهایم، روایتهای ناکامی هم کم نداریم. پرفسور فیروز نادری کارمند سازمان صدا و سیما بوده است و پیشنهادهایی را به اداره مایکروویو صدا و سیما ارائه میکند و مورد توجه قرار نمیگیرد و بعدا فیروز نادری و پیشنهادهایش را ناسا تحویل میگیرد. روایت ناکامی ایشان میتواند خیلی خواندنی باشد. یا در حوزه نفت، شنیدهایم که در زمان پهلوی دوم مسشتاران امریکایی به متخصصان ایرانی اجازه هیج دخالتی در فعالیتهای فنی نمیدادند و آنها را تحقیق میکردند، رفتار مشابهی را در همین سالهای اخیر هم دیدهایم. خودم در یکی از سکوهای دریای خزر دیدم یک مسشتار کانادایی رفتار مناسبی با متخصصان ایرانی نداشت و جوانان ما آن مستشار را از سکو پیاده کرده و خودشان کار را بهتر از او به انجام رساندند، ولی آن جوانان از ساختار نفت خارج شدند! ما از این اخراج شدگان بسیار داریم. گرچه در برخی حوزهها از این نخبگان استقبال میشود، ولی در بسیاری از عرصه ها هم این افراد به عنوان موی دماغ و کسانی که بیشتر از دهانشان حرف میزنند در نظر گرفته میشوند. دوم روایت پیشرفتها را بیش از آنچه که باید تبدیل به الگو کنیم. یک نمونه موفق برای این نکته پروفسور سمیعی و تصویری است که از ایشان در ذهن ایرانیان ساخته شده است. با اینکه مرکز فعالیت ایشان در ایران نیست فعالیتهای ایشان با حمایت دولت ما انجام نشده است، ولی سمیعی به الگویی برای «ایرانی میتواند» تبدیل شده است. باید در سطح کشور همه امور در اختیار نخبگان باشد
*خلا پرداختن به روایت در بین نهادهای انقلابی وجود دارد
مجید صاحبینژاد دبیرکارگروه سیاستگذاری ستاد توسعه فناوری نانو گفت: یکی از مسائل مهم در عرصه علم و فناوری، نشان دادن اثرگذاری اجتماعی و اقتصادی علم و فناوری در زندگی مردم است. در بسیاری از موارد توانمندیهای ناشی از فناوری، اثراتی را بر زندگی مردم داشته، ولی این اثرات روایت نشده است. در برخی کتابها حاضر این اثرگذاری روشن شده است. جایزه روایت پیشرفت باید روایتگذاری فناوری بر زندگی را به طور خاص مورد توجه قرار دهد.
او افزود: روایت پیشرفت باید عمیق و معتبر باشد. گرچه این در همه حوزهها مهم است اما اهمیت آن در علم و فناوری بیشتر است. اخبار نامعتبری که درباره دستاوردهای علم و فناوری در کشور منتشر میشود، اعتماد مردم به توان علمی و فناورانه کشور را کاهش خواهد داد. هفته گذشته اخباری درباره افتتاح رصدخانه ملی منتشر شد و بعد مشخص شد که رصدخانه تلسکوپ نداشته یا تلسکوپ آینه نداشته. در همین ایام خبری درباره ربات جراح منتشر شد که این ربات واقعا بر روی یک حیوان عمل جراحی موفقیت آمیز انجام داده بود. روایت نامعتبر خبر اول، باورپذیری مردم درباره روایت معتبر درباره ربات جراح را هم کاهش داد.
صاحبینژاد گفت: ما در این حوزه نیاز به آثار فاخری داریم که به خوبی دیده شوند؛ هم موضوع مهم باشد و هم روایت چنان هنرمندانه صورت بگیرد که همه بخوانند. شاید اگر چند کتاب داشته باشیم که بخش قابل توجهی از مردم آنها را بخوانند، روایت پیشرفت وظیفه خود را انجام داده است. صاحبینژاد با توجه به اولویت ایشان در انتخاب کتابها بر اساس روایت عمیق و معتبر از یک فناوری با اثرگذاری ملموس بر زندگی مردم کتابهای منتخب خود را معرفی کرد. وی با اشاره به یکی از کتابها گفت ضمن برخورداری از نثر روان و زبان ساده، نکات مهمی را در توسعه فناوری، صادرات محصول و حمایت از صادرات بیان میکند.
صاحبینژاد در پاسخ به این پرسش که نهادهای دولتی چه وظیفهای برای ثبت و روایت تجربههایشان دارند گفت: دولت در روایت نقش دارد. ما اواخر دهه هشتاد در ستاد نانو به روایت کردن آنچه اتفاق افتاد احساس نیاز کردیم. با برخی متولیان و فعالان روایت دفاع مقدس صحبت کرده و به آنها اعلام نیاز کردیم، ولی نتوانستیم آنها را برای ورد به این عرصه قانع کنیم. بنابراین سراغ برخی افراد و نهادهایی رفتی که به تازگی فعالیتهایی را در این حوزه آغاز کرده بودند. به نظر من روایت پیشرفت یکی از ماموریتهای بسیاری از نهادهای دولتی مانند سازمان تبلیغات، حوزه هنری و مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است. متاسفانه در این مرکز جریانی که برای رسیدن به الگو دنبال میشود، نشستن در اتاقها و امید به تدوین الگو بر اساس نظریههاست. جریان دیگر هم میخواهد با استفاده از الگوهای غربی و شرقی، روش پیشرفت در ایران را ترسیم کند. خلا پرداختن به روایت هم در بین نهادهای انقلابی وجود دارد و هم در بین جریانهایی که حس نتوانستن را القا کرده و میگویند راه پیشرفتی جز آنچه غربیها و شرقیها طی کردهاند وجود ندارد. ورود سازمانهای مردمی مانند انجمن روایت پیشرفت، میتواند اتفاق مبارکی برای روایت پیشرفت باشد، ولی نیاز به حمایت دولتی وجود دارد.