جواد علیه کودتا
پشت پرده افشاگری نکونام و صحبت از بچه هایی که آرامش استقلال را نشانه رفته اند.
کمتر کسی تصور می کرد جواد نکونام قبل از شروع لیگ بیست و سوم، ناگهان یکی از جنجالیترین مصاحبه هایش را انجام دهد. این بار بحث بی پولی و عقب افتادن خریدها و کلا وضعیت فعلی استقلال، موضوع اصلی نبود. هدف جواد، عقیمسازی پروژه ای بود که می داند در آینده نه چندان دور در صورت امکان، قلمرو او را تهدید جدی خواهد کرد «بچه» همان اسم «رمزی» است که امیر قلعه نویی روی «م. ب» گذاشت و حالا همه می دانند منظور دقیقا کیست. چون آنها اسمی نبردند ما هم نامی بصورت کامل نمی آوریم تا بعدا متهم به بدنام کردن افراد نشویم. اما سرمربی آبی ها به یک نکته ای اشاره کرد که شاید خیلیها از آن بیخبر بودند؛«م. ب» یکی از حامیان و دوستان بسیار نزدیک فرهاد مجیدی است که در 3 مرحله از بازگشت مجیدی به استقلال در کسوت بازیکن و مربی، ردپایش به وضوح دیده میشد. اما نکونام گفت؛ مجیدی او و دار و دسته اش را از ابتدای 1400بیرون کرد و اینچنین موفق به قهرمان کردن استقلال شد. شاید خیلیها خبر نداشتند که قبل از لیگ بیست و یکم، رابطه همیشه خوب فرهاد و «م. ب» کم کم رو به سردی گذاشت و در لیگ 21 ام مجیدی همه دوستان و نزدیکان این دوست سابقش را از باشگاه آبی دور کرد. البته این فرد هم همان زمان روی مهدی رحمتی سرمایه گذاری کرد به امید روزی که رحمتی سرمربی استقلال شود. اما چه شد که ناگهان نکونام بعد از چند هفته تمرین با استقلال، ناگهان علیه این فرد و برنامههای آتی اش، افشاگری کرد؟ دلیل اصلی این حرکت سرمربی استقلال، رابطه حسنه و بسیارخوب علی خطیر و «م. ب» است. استقلال چند مهره کلیدی فصل قبل را از دست داده، به گفته نکونام، یکی از مدیران این تیم به او گفته این فصل پنجم هم شویم خوب است! اما نکونام می داند فقط لازم است تیمش تا هفته دهم خوب نتیجه نگیرد تا به همان راحتی که پیشتر علی منصوریان و محمود فکری، زیر پایشان جارو شد، عذر او را بخواهند. بدترین پایان برای او که برای این جایگاه مدت ها برنامه ریزی کرده بود. نکونام خطر را از جانب جو فعلی باشگاه احساس کرده است. اگرچه مهدی رحمتی در نساجی است اما چه ضمانتی وجود دارد او ابتدای فصل بعد، بنا به نتایج استقلال، جانشین نکونام نشود؟ یا اصلا در نیم فصل با اخراج کادرفنی فعلی، با توجه به رابطه خوب استقلال و مالک آبی دوست نساجی و همچنین خطیر و «م. ب»، ناگهان رحمتی جانشین جواد نشود؟ البته وقوع این اتفاقات، بستگی مستقیم و تنگاتنگی به نتایج استقلال و در آن سو نساجی دارد، اما جواد نشان داده که برخلاف محمود فکری، بسیار دور اندیش است و نمی خواهد خمه چیز را به قضا و وقدر بسپارد. او می خواهد همین امروز گربه را دم حجله بکشد. به هوادار کد را می دهد به خطیر هم ایضا. عامدانه از کلید واژه «بچه» استفاده می کند و صریحاً می گوید آدمهای این فرد در حال جولان در باشگاه استقلال هستند. این یعنی اعلان جنگ به بعضی از افرادی که هم اینک کنار تیم حضور ثابت و تاثیر گذار دارند. نمی خواهد جنگ را به روزی بکشاند که بنا به نتایج ضعیف احتمالی، دست پائین را دارد. او از همین حالا نگران رابطه خوب خطیر و «م. ب» است و محتاج این که جبهه هوادار را پشت خودش بیاورد برای روز واقعه. بهانه لازم هم بنا به ضعف مدیریت در خرید بازیکن جدید و حفظ ستارههای سابق دارد. نکونام شاید شطرنج باز خوبی نباشد اما قطعا قواعد پوکر را بیش از حد خوب بلد است و می داند چگونه بازی کند که در کوران لیگ، بازی پشت پرده را نبازد. او در شامگاه پنجشنبه 22 تیر با شمشیر از نیام بر آمده به پردهها زد و حالا همه هواداران استقلال می دانند، در فصل قهرمانی آبی ها، «م. ب» کنار فرهاد نبود و پروژه بلند مدت او احتمالا آوردن رحمتی به استقلال در آینده است. اما جواد به روش خودش از قلمرو اش دفاع می کند. او هر چه باشد تجربه کار با کارلوس کیروش را دارد و می داند، باید کجا هواداران را در جریان جزییات پشت پرده قرارداد، تا کودتای چندماه بعد را اینگونه به خودی خود در نطفه خفه کند.
هشدار به هوادران استقلالی
اگر هوادار استقلال هستید، کمربندهایتان را محکم ببندید، هواپیمای آبی به زودی وارد یک جبهه از ابرهای بسیارنامتعادل و غیرقابل پیشبینی می شود، نکونام تجربه عبور از این موانع را دارد اما پرسش اصلی این است که آیا هواپیمای فعلی (ساختار باشگاه) استقامت لازم را برای عبور از این توده هوای فشرده و به شدت متراکم و آسیب زا را دارد یا خیر؟ کمترین حق هوادار استقلال، داشتن تیمی است که با 11 بازیکن در زمین سبز به مدت 90 دقیقه رودر روی رقیب می جنگد، ته فوتبال باخت است اما چیزهای تلخ تر از باخت هم داریم که این باخت ها غمش را هیج پایانی نیست. شبیه یک سیاهچاله است که از یک سو میروی و شاید تا ابد راه خروج را نیابی. تویی و یک سیاهی بی پایان که، مثل خوره در انزوا روحت را آهسته می خورد و می تراشد. همیشه یک عده هستند به اسم استقلالی و علیه استقلال؛ همان هایی که سال دوم برای منصوریان از هیج «ابر بحران» ساختند و نیمفصل شبانه صندلی محمود فکری را از زیر پایش کشیدند. هوادار استقلال این زخمهای کاری را در زمانهای نه چندان دور، بار ها دیده و می شناسدشان. هنوز آنقدر نگذشته که یادشان برود چگونه خودی ها، با جهل مرکب ترمز تیم را کشیدند. رفیقانی که در ظاهر با تیم بودند اما عوض قهرمانی استقلال، برای زمین خوردنش ناخن به هم می سائیدند تا «این» برود و آنها با سور و سات «دیگری» را بیاورند. چه اهمیتی دارد غم هوادار. چه ارزشی دارد ثمره یک فصل تلاش. تهش که بازی تمام میشد فقط یک قسمتی از یک ترانه ترجیع بند، زخم خوردگان بود که باید به سختی گوشهایت را به دهانشان نزدیک می کردی تا بشنوی که می گویند؛ سوداگران در شکل دوست بر نا رفیقان شرم باد!
جواد نکونام اما همین ابتدای کار، قبل از زنده باد و مرده بادها، به سراغ ابر بحران آمده است. به خطیر می گوید اینجا جا جای من است یا جولانگه بعضی از این افراد. جواد فعلا دست بالا را دارد. مربی که میلیون ها، هوادار را پشتش دارد و به واسطه همین همراهی می خواهد جراحی اول را به برداشتن یک تومور بدخیم اختصاص دهد. می داند منصوریانو فکری چطور اشتباه کردند. خبر دارد آن 2 به واسطه سال ها کاپیتانی این تیم، فریب دوران بازیگری شان را خوردند. محمود فکری تصور میکرد هنوز همان حاج محمود است و داش علی منصوریان هم در مخیله اش همه چیز را در عالم لوتی گری تجزیه و تحلیل می کرد، آن دو از خیلی از چیزها بی تفاوت گذشتند نه اینه خطر را نشناسند اما به آن حقیقتا وقعی ننهادند. گفتند ما کجا اینها کجا. اما حواسش شان نبود چند باخت و یکی دو تساوی ناگهان ورق را روی سکوهای اغلب دهه هشتاد نشین متفاوفت کند. چند نفرشان کاپیتانی فکری را به یاد داشتند و یا چند درصد می دانستند منصوریان روزگاری جادوگرهمین چمن بود به وقت تقویم 1374، از وسط زمین توپ و تور پاس را به هم می دوخت. فوتبال آلزایمر دارد اما درد اصلی آنجا بود که دهه هشتادی ها فقط از روی گوگل بعضی از گلها را دیده بودند. جواد نکونام اما دل به این چیزها نبسته، فرض را گذاشته بر اینکه حتی یک هوادارهم فوتبال جواد با لباس ملی و استقلال را به یاد نمی آورد نه شعارجواد لالیگایی قلقلکش میدهد نه تیکه کنایه های اتوبوس. او از صفر شروع کرده، تنها راه رستگاری گرفتن نتیجه ولو با هر ابزار و روشی می داند. خطر رقیب در "پشت دروازه" را احساس کرده، از مدیریت تنها اعتماد طلب دارد. شاید خرید محبی و قائدی خارج از توان مدیریت بود، اما خواسته او حالا یک چیز است. تا پایان قرارداد مثه کوه پشت من بمان. از اطرافیان سابق باشگاه و طرح هایش دوری کن چون هدف نهایی شان، آوردن یکی دیگر به استقلال است اما نکونام می گوید من خودم به وقتش می روم و اجازه نمی دهم, با یک از برنامه از پیش طراحی شده، آبرو و حیثیتم در دنیای مربیگری به حراج گذاشته شود! من جواد نکونام هستم، همان پسر لاغر اندامی که ناباورانه در سایه، رکورد بازی های ملی ایران را به نام خودم زدم. اینجا فولاد نیست که با استعفا بخواهم حرفم را بزنم، اینحا تا ابد تو را با نتایجش به یاد می آوردند پس در قلمرو من جایی برای کودتا و زمین زدن استقلال وجود ندارد. جواد شوتش را محکم زد وحالا توپ در زمین علی خطیر است و او باید تصمیم صحیح را بگیرد؛ از بین دوستی یا سرمربی استقلال و ارتباط حسنه با دیگران تنها یکی را انتخاب کند. نکونام فردی نیست که اجازه «وسط بازی» را بدهد. یک صندلی بیشتر در جایگاه سرمربی وجود ندارد و مادامی که صندلی متعلق به نکونام هست او هر کودتایی را در همان نقطه زایش تلف می کند. اینجا استقلال است. جایی که در 12، سال گذشته تنها یک مربی موفق به قهرمانی شد.
جواد از قدرت فعلی رقبا مخصوصا پرسپولیس و سپاهان با خبر است. حرفش هم بیراه نیست می گوید، از پشت به من خنجر نزنید. قطعا زمان به حضور بعدی ها هم می رسد، دلیلی ندارد، مربیان زمین خوردن همنوعشان را جشن بگیرند، پس بروید جلو دستش را بگیرید تا بالاخره یک جا این فرهنگ مذموم از بین برود. نوبت به همه می رسد و حتی شاید به بعضی ها زمان مجدد هم بدهند. چه کسی فکرش را میکرد سرمربی فعلی پرسپولیس وقتی در اوایل دهه نود، پرسپولیس را ترک کرد چند سال بعد با قیمت بالاتر برگردد و حالا کاری ندارد جز صید انواع و اقسام جام ها. موفقیت نکونام یعنی تضمین موفقیت مربیان جوان و اگر غیر این شود، آن وقت همین پرده نشینان جایی برای نشان دادن قابلیت هایش در آینده نخواهند داشت. چون عاقبت پرده دری، زمین خوردن همه است. نه او می ماند نه تو. کاش دست کم قاعده بازی را رعایت کنیم.
257 251
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1789878