حتی اگر 100 شهر مثل دوبی در جنوب ایران ساخته شود نمیتوان پایتخت را به آنجا انتقال داد
اقتصادنیوز: این روزها و در میانه بحرانهای انرژی، تورم و ناترازی تولید و هوای سمی و خاموشی صنایع و تنگنای تأمین ارز و هول و ولای ترامپ و... مقامات دولتی بیمقدمه بحث انتقال پایتخت را به برهوت مکران مطرح میکنند.
به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه شرق نوشت: معاون اول با آن فیگور جدی، حتما شوخی نمی کند و قصد ردگمکنی ضعف برنامهریزی پنهانکاری گرانی و کمبود نان و آبوهوا را هم ندارد.
انتقال پایتخت آنهم از تهران با عظمت فرهنگی تاریخی و تمدنی و با وجود دهها دانشگاه معتبر بینالمللی و وجود صدها استاد برجسته و مراکز علمی و پژوهشی متعدد و هزاران نفر کارکنان باسواد و باتجربه و آموزشدیده وزارتخانهها و مراکز تحقیقی و تولیدی و تجاری و صنایع نظامی و دفاعی و پادگانها و چند میلیون جوان تحصیلکرده و ساختاری که در چندین دهه شکل گرفته، چگونه ممکن است.
منظور از پایتخت وجود رئیسجمهور و همان چند صد نفر وزیر و معاونان و کارکنان وزارتخانهها و سازمانها نیست. دولت بدون دانشگاه و نهادها و مراکز علمی - تخصصی و دفاعی و صنعتی و تولید و بهداشت و درمان و بازار و مردم و دانشجویان و محصلان و محققان و تجربه اندوخته تاریخی و تجمعیافته در شهر تاریخی مثل تهران چه کاری میتواند بکند.
دولت فقط تعدادی شخصیتهای دولتی هستند که نیازهای شخصی خودشان را هم بدون مردم، نمیتوانند تأمین بکنند. برای انتقال پایتخت، کدام دانشگاه و مؤسسه دارای صلاحیت علمی و فنی ملی و بینالمللی کار تحقیقاتی کرده و هزینه و فایده آن را سنجیده و کجا فراخوان برای این امر مهم داده شده و کِی از مردم استمزاج و نظرخواهی شده.صاحبنظران معتقدند تهران هوشمندانه بهعنوان پایتخت انتخاب شده و به مرور زمان همه امکانات لازم برای مرکزیت و پایتختی مهیا شده. تهران به لحاظ کانونی و موقعیت جغرافیایی و استقرار در دامنه البرز شکوهمند و پرنعمت و آبوهوای معتدل راههای دسترسی به سراسر کشور بیبدیل است. اگر ترافیک سنگین و هوای آلوده و جمعیت نامتوازن و ساختار فیزیکی نامتقارن دارد، تهران مقصر نیست. دولتها و شهرداران و برخی سیاستگذاران ناکارآمد از نظر توسعهای و آیندهنگری و بیتوجهی به حقوق شهروندی و نادیدهگرفتن حق شهروندان به نفع سرمایه و سرمایهداری و مبادلهایشدن زمین و هوا و عرصه و اعیان و میادین و خیابان و پیادهرو، و پیادهراه و مراکز خدماتی و گردشگری و پارک و محله و فضافروشی بوده و هست.
اگر تهران مغشوش و بههمریخته و متراکم و آلوده و چنین و چنان است، فینفسه مشکل شهر و موقعیت جغرافیایی آن نیست. مشکل از کارگزاران اجرائی نظام است. دولت چرا به مناطق و استانها، چه با تقسیمات موجود یا تقسیماتی جدید با مناطق بزرگتر، اختیارات توسعهای را واگذار نمیکند تا نمایندگان صاحب اختیار و نمایندگان محلی، مناطق و شوراها خود به تمشیت امور بپردازند. دولت امنیت و سیاست خارجی و کلیات سیاست داخلی را تمشیت کند، آنگاه خودبهخود از هجوم مردم به مرکز کاسته میشود و مناطق توسعه متوازن مییابند. فرض بر انتقال پایتخت هم باشد، در هر مکان فاقد امکانات که انتقال پایتخت میسر نیست؛ پایتخت جدید مالزی (پوتراجایا) تا کوالالامپور نیمساعت است. اگر انتقال پایتخت در نزدیکیهای تهران گفته میشد، شاید توجیهپذیر بود. در این زمان که ارتباطات صوت و تصویر و انتقال اطلاعات به کمال رسیده و جلسات مجازی از پلتفرمهای متعدد اغلب باکیفیتتر از جلسات حضوری است، مکان خیلی مؤثر نیست، مگر در شرایط خاص. منطقه مکران که برای توسعه صنعتی و تجارت جهانی، مانند صنایع آببر و دریامحور مورد توجه است، از نظر حملونقل و هاب کالا و خدمات دریایی متنوع، سوختگیری و تعمیرات کشتیها، فرودگاه بینالمللی، ایجاد شهر و شهرکهای صنعتی با آمایش دقیق علمی چرا تاکنون معطل مانده؟ اما اگر صد شهر مثل دوبی هم در جنوب ایجاد شود، برای پایتختی مناسب نیست و تهران نمیشود، مگر جای ارزشها و مفاهیم عوض شود. همچنین بخوانید ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید