خالص سازی رمز آشوبسازی در انتخابات آینده است؟ / جبهه اصلاحات اجازه ثبتنام به نامزدهای اصلاحطلب نمیدهد!
عضو حزب کارگزاران: جبهه اصلاحات باید موضع میگرفت و میگفت همه چهرههای شاخص در انتخابات ثبت نام کنند، سکوت موضع مناسبی نیست!
سرویس سیاست مشرق -در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژههای مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید
************
روزنامه های امروز سه شنبه 10 مردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که تشکیل ستاد رسیدگی به پرونده های منافقین، اهمیت سه ضلع اصلی انتخابات، تعطیلی آخر هفته به دلیل افزایش دمای هوا و دنده معکوس بورس در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
بررسی کنش های سیاسی - انتخاباتی جناح چپ بیانگر آن است که اصلاحطلبان به یک مدل خاص رسیدهاند، آنها برای جلوگیری از شکست احتمالی خط «خالصسازی» را با معنای الک شدن سیاست در ایران پیش برده و از سوی دیگر معتقدند که اگر در انتخابات پیش رو شرکت نکنند؛ به طور قطعی از اتمسفر سیاسی حذف خواهند شد.
روزنامه هممیهن در تشریح این وضعیت نوشته است:
همانطور که در گزارش مورد اشاره قرار گرفت، خالصسازی مدل 1400 در دو فاز در حال انجام است. فاز اول این جریان که از سال 98 آغاز شده، مربوط به قوههای مجریه و مقننه بود که به نظر میرسید با موفقیت صورت گرفت و خالصسازان به هدف خود رسیدهاند اما اخطار محمدرضا باهنر، واکنش علی لاریجانی و اظهارنظر غلامعلی حدادعادل نشان داد این پروژه سیاسی - ایدئولوژیک هنوز به نتیجه مطلوب نرسیده است و مجلس دوازدهم صحنه جدیدی از خالصسازی خواهد بود. در فاز دوم این پروژه هم قرار است مدیران رده میانی تغییر کرده و افرادی در صندلی مدیریت قرار بگیرند که کاملاً همنظر و همسو با جریان خالصساز باشند.
روزنامه آرمان ملی به نقل از محمود صادقی عضور جبهه اصلاحات به بررسی شرایط شرکت در انتخابات پرداخته و مینویسد:
اعتراضات سال گذشته که بر بستر همین وضعیت اجتماعی و سیاسی و اقتصادی شکل گرفت همین را میگوید که انتخابات آینده انتخاباتی نیست که مردم بتوانند در آن نقش آفرینی موثر و مطلوبی داشته باشند. چرا که یک ضلع انتخابات مردم هستند. ضلع دیگر هم که حاکمیت است به رغم برخی ازخوشبینیهایی که افراد داشتند که حاکمیت فضا را بر ای جلب مشارکت بیشتر باز میکند کوچکترین سیگنال و علامتی از اینکه شاهد گشایشی در فضای سیاسی کشور باشیم دیده نشده است. آخرین آن هم تصویب شتابزده این قانون اصلاح انتخابات مجلس است که مواد مختلفش نشان میدهد چفت و بستهای نظارتی محکم تر شده است. لذا هیچ نشانهای از اینکه بر مبنای این قانون بنا است فضایی باز شود دیده نمیشود.
نماینده سابق تهران در لیست امید گفته است:
شاید تنها نشانهاش می تواند افزایش مدت دوره انتخابات باشد از این جهت که زمانی که در مجلس بودیم میگفتیم باید زمان بیشتری برای منتخبینی که صلاحیتشان احراز نمی شود برای فراهم کردن اعتراضشان فراهم شود. ولی اینگونه هم نشده و بیشتر فضا برای نظارتهای بیشتر و نهادهای امنیتی باز شده که احتمالا رد صلاحیتها بیشتر باشد. بنابر این نه از جانب مردم اقبال بیشتر شده بلکه کاهش خواهد یافت و نه تنها فضا بازتر شده بلکه بستهتر شده مجموعا به نظر میرسد که انتخابات غیرمشارکتی و حداقلی روبرو خواهیم بود.
روزنامه اعتماد نیز به نقل از سخنگوی حزب اعتمادملی نوشته است:
آنها از عدم مشارکت، تنبه دولت و حاکمیت و همچنین بازگشت دولت و حاکمیت به سمت مردم را جستوجو میکنند باید شیوه تعامل با حاکمیت شیوه «انذار و تنبیه» و «امید و پشتیبانی» توامان باشد. یعنی نه قهر مطلق و نه تسلیم مطلق در پیش گرفته شود. به عبارت روشنتر، به حاکمیت این پیام ارسال شود که اگر شرایطی ایجاد شود که زمینه مشارکت در انتخابات فراهم و امید به نتایج انتخابات داشته باشیم، ما حاضر میشویم؛ اما اگر شرایط به گونهای باشد که هیچ امیدی به آینده انتخابات و اثرگذاری آن را نتوان متصور شد، قطعا در انتخابات حضور موثر و مشارکتآفرین و تضمینکننده برای حاکمیت به دست نخواهد آمد. بنابراین نقش روشنفکران و احزاب سیاسی و طبقات مرجع اجتماعی در این مقطع حساستر است، چون این جریانات هم باید به مطالبات مردم توجه داشته باشند، (چون بیاعتنایی به مطالبات مردم باعث بیاعتنایی مردم به کنش کنشگران سیاسی و اجتماعی بدل میشود) و هم باید به حاکمیت از موضع خیرخواهانه و نقادانه هشدار دهند که رفتار آنها میتواند شکاف دولت و ملت را زیادتر کند.
بررسی جدیدترین کنشهای اصلاح طلبان بیانگر آن است که آنان می کوشند به کارنامه خوانی حاکمیت یکدست طی دو سال گذشته پرداخته و به موجب آن مجموعه گزاره های سرکش و معناداری را علیه نظام طرح و بیان کنند. بر اساس احصاء صورت گرفته اصلاح طلبان به باقی بودن شکاف میان قدرت و مسئولیت حتی در حاکمیت یکدست اشاره کرده و مساله اساسی را وضوح یافتن این واقعیت بیان می کنند که ساختار جمهوری اسلامی اصولا نیازمند اصلاحات می باشد. اصلاح طلبان در این رابطه 2 مساله «اینترنت» و «حجاب» را با عنوان دو مساله ای که قاطبه مردم با آن روبرو هستند مورد اشاره قرار داده و تاکید می کنند علی رغم حاکمیت یکدست مشاهده می شود که هیچ فرد و نهادی مسئولیت اختلال در اینترنت و برخورد با حجابی را نمی پذیرد. اصلاح طلبان با بیان اینکه مشکل کنونی کشور به دیدگاه مسئولان ارشد نظام باز می گردد که همچنان به «انقلاب دائمی» می اندیشند، تاکید می کنند که مسئولان ارشد نظام دنبال «هدایت انقلابی» جامعه بهسوی تمدنی مذهبی و فراملی بوده و برای طرحهایشان هم پاسخگو نیستند.
بر اساس این تحلیل راهبرد انتخاباتی اصلاحطلبان دو حالت دارد:
- سیاست کلی اصلاح طلبان ساختاری هجمه به مشارکت حداکثری بوده و تلاش دارند ضمن مشروط سازی انتخابات تاکید و تصریح کنند که اصلاح طلبان می بایست شرایط انتخاباتی را به رفراندوم عملکرد حاکمیت طی انتخابات 1402 تا 1404 تبدیل ساخته و موضوع فیصله بخشی به موضوعات اساسی در جمهوری اسلامی و لزوم اصلاحات ساختاری را دنبال نمایند
- اصلاح طلبان نهادی تاکید و تصریح بر حضور در انتخابات داشته و تصریح دارند در صورت عدم مشارکت در انتخابات مجلس اصلاح طلبان حاکمیت را به نزاع با خود فراخوانده و به طور قطع از گردونه سیاست و انتخابات به ویژه در سال 1404 محروم خواهند شد.
این تقسیم بندی شواهدی نیز دارد؛ روزنامه شرق به نقل از علیمحمد نمازی عضو ارشد حزب کارگزاران نوشته است:
از مجموع شرایط و نظرها من برداشتم این است که برخی نمیخواهند اصلاحطلبان در انتخابات ثبت نام کنند تا هزینه ردصلاحیت از دوششان برداشته شود. با این شرایط من باور دارم جبهه اصلاحات باید موضع میگرفت و میگفت همه چهرههای شاخص در انتخابات ثبت نام کنند تا اگر قرار باشد همه ردصلاحیت شوند، حداقل معلوم شود که نگذاشتند اصلاحطلبان در انتخابات وارد شوند. حتما سکوت گزینه مناسبی نیست. اصولگرایان که راحتاند و میدانند که تأیید صلاحیت میشوند؛ این اصلاحطلبان هستند که نمیدانند شرایط چگونه پیش خواهد رفت!