دوشنبه 5 آذر 1403

خالق در دهان اژدها: زمین قبلا هم ما را صدا زده است

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
خالق در دهان اژدها: زمین قبلا هم ما را صدا زده است

رشت - ایرنا - محمد رضا زمانی نویسنده جوانی است که آثارش در چندین دوره جایزه ادبی برگزیده و شایسته تقدیر شناخته شده. پاییز پارسال در آیین رونمایی کتابش در رشت کوله پشتی بر دوش آمده و برایمان از تعلق خاطرش به سفر و کشف جهان های نو سخن گفته بود. علاقه ای که در آخرین کتابش " ساکن خانه دیگران" بازتاب پیدا کرده.

محمدرضا زمانی سال 1362 در تهران متولد شده اما اصالتی جنوبی دارد . از چند ماه پیش در شهر همیشه بیدار رشت اقامت گزیده است. مجموعه داستان "در دهان اژدها"ی او، سال 1393 شایسته تقدیر از جایزه ادبی هفت اقلیم شد. این کتاب همچنین برگزیده نخست اولین دوره جایزه مردمی کتاب در بیست و نهمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران است.

" ساکن خانه دیگران " دیگر مجموعه داستان زمانی نیز مورد توجه نویسندگان و منتقدان قرار گرفته است.

برای اطلاع از حال و هوای این روزهای اجبار به قرنطینه خانگی ناشی از شیوع ویروس کرونا، گپ و گفتی از راه دور با او ترتیب می دهیم.

این نویسنده خلاق بیان می کند: جهان برای من خیلی به قبل و بعد از کرونا تقسیم نشده، رابطه خوبی هم با سفر دارم هم با خانه. حالا فقط در دومی هستم. لازم نبوده به خاطر کرونا عادتهای عجیب و غریبی را تغییر داده باشم. این که مکث کنیم، بیشتر ببینیم، به جزئیات اهمیت بدهیم و چیزهایی را که داشتیم، دوست بداریم، قبلا هم برای من مهم بوده و به آن فکر می کردم. اگر عده ای چنین زیستی نداشته اند و شرایط این روزها باعث شده به آن توجه کنند، اتفاق خوبی است.

ماجرا شاید برای بیشترمان شبیه یک دایره باشد، یک دایره ای که داخلش می دویم و گرفتار شده ایم. اول ممکن است عصبانی بشویم ممکن است غمگین شویم دنبال مقصر بگردیم اما کم کم می رسیم به این که حالا چه کنیم در این دایره چطور بهمان خوش بگذرد در همین دایره قدری حالمان بهتر شود حال دیگری را قدری خوب کنیم، چیزهای بامزه بسازیم یا گاهی دوباره کلافه شویم و آنها را بشکنیم. به نظر می رسد انسان آخرش سعی می کند با هر چیزی سازگاری پیدا کند. یک خورده شاید حال و هوای این روزها شبیه این است.

به غیر از این ها کتاب می خوانم، می نویسم، موسیقی گوش می دهم، آواز می خوانم، فیلم می بینم و بازی می کنم. یک لحظه هایی یاد چیزهایی می افتم و غصه می خورم. با اشیاء حرف می زنم گاهی آنها نیز جواب می دهند.

زمانی در مورد تاثیر دوران شیوع این بیماری بر افکار و عادات مردمان می افزاید: همه از این یاد می کنند چقدر این یا آن چیز در گذشته خوب بود و این که دلشان برای چه چیزهایی تنگ شده، ولی من همیشه برای لحظه، جزئیات و چیزها احترام قائل بودم دوستشان داشتم و با توجه و مکث بهشان نگاه می کردم الان هم اینجوری است یعنی دلم تنگ شده ولی نه به این دلیل که کرونا من را متوجهش کرده است. عدم دسترسی که ایجاد کرده موجب این دلتنگی شده نه این که ویروس کرونا یاداوری کند و امیدوارم زودتر برگردم به آن موقع.

خاطرنشان می کند: ما آدمها موقعی که بیمار یا درگیر وضعیتی سخت و بحرانی هستیم با خودمان می گوییم قول می دهم اگر شرایط عادی شد این کار را بکنم یا آن کار برای آن فرد انجام دهم یا شخص بهتری بشوم، ولی بر این باورم که اگر این دوران شیوع ویروس نیز بگذرد احتمالا خیلی از افراد بر می گردند به همان زندگی شتاب زده خودشان و کارخانه ها شروع می کنند مثل سابق به دود کردن و جبران کسری صنعت، آدمها دوباره زمین و زمان و آب و هوا را ویران می کنند، زباله می ریزند و کم کم دوباره خوردن همه چیز را شروع می کنند. قاتل ها بر می گردند دوباره سراغ کشتن و ظالمان سر ظلم کردن. البته خیلی هایشان هم همین حالا مشغول کارند.

خالق در دهان اژدها می گوید: بی شک شیوع این ویروس در زندگی من نیز تاثیر داشته ولی این که خیلی جهان مرا متلاطم کرده نیست چرا که از قبل هم می دانستم ما خیلی عنصر مهمی نیستیم، هر بار یک چیز کوچکی این را به ما یاداوری می کند که نظمی را که فکر می کردیم به این راحتی تکان نمی خورد و ما موجود برتری هستیم را به هم می ریزد و این یک نشانه و یاداوری است. زمین قبلا هم چندباری ما را صدا کرده بود ولی توجه نمی کردیم. بعد هم که دیگر مجبور است فریاد بزند می گوییم مصیبت و بلا آمد.

این نویسنده توانا ادامه می دهد: آدم نمی تواند یک نسخه برای همه بپیچد خیلی شرایط زندگی کاری و شغلی شان طوری است که نمی توانند در خانه بمانند و مثلا کتاب بخوانند، فیلم بییند، یا ورزش کنند، پس نمی شود نهیبی زد، اما عده ای این وسط هستند که امکان این که در خانه بمانند دارند حتما نیازی نیست به نصیحت اهل کتاب و ادبیات گوش بدهند، داستان بخوانند فیلم ببینند، موسیقی گوش کنند، این امکان را دارند تواند هر کاری دوست دارند انجام دهند ولی خب خیلی جدی نگرفته اند شاید فکر می کنند مسابقه ایمنی بدن است زورشان زیاد است یا پوستشان کلفت است ولی چیزی که در مورد این بیماری از مجموعه حرفها بر میاد این است که آدمهایی که ظاهرا توانایی جسمی و روحی بیشتری دارند اتفاقا باید بیشتر از بقیه برای شکستن زنجیره، چون اصلاح نژاد نیست که بگوییم من خوبم و بیمار نمی شوم. شما ممکن است آدم بی خودی باشید و چیزی تان نشود ولی پدر بزرگ دوست داشتنی یکی را بکشید ضمن این که این تصور غلط است و جوان ها هم ممکن است مبتلا و سالم ها نیز دچار می شوند. جمله های عجیب و غریبی می شنویم مثل این که این بیماری قرار است کسی را که سن بالایی دارد درگیر کند یا مریض احوال کند. جوری حرف می زنیم انگار این ها از کره ی دیگری آمده اند، مگر ما آدمهای پیری که دوستشان داشته باشیم یا کسی که قلبش درد بکند دور و برمان نداریم. این ویروس می گوید حتی فقط برای دوست داشتن خودت هم باید به فکر بقیه باشی به فکر آنهایی که نمی شناسی یا نسبتی با تو ندارند نمی شود مثل این باشد که موقع تمیز کردن اتاق، زباله ها را زیر فرش بفرستیم، نمی شود فقط جلوی خانه ی خود را جارو کرد.

زمانی در خصوص این که در روزهای قرنطینه آیا چیزی نوشته یا نه می گوید: به چیزهای مختلفی فکر کرده ام و یادداشت کرده ام تنها چیزی که واضح تر و متمرکز تر کار کرده ام یک متنی است که هنوز نمی دانم داستان است یا چیز دیگری و هنوز به فکر اسمش هم نیفتاده ام. یکی دو ایده برای داستان یادداشت کرده ام.

این نویسنده خوش آتیه بیان می کند: غیر از این فکر می کنم متاسفانه یک بحران اقتصادی پیش روی ما و جهان است. من تخصصی ندارم اما به نظرم حداقل تا یک سال آینده ممکن است خیلی از آدمها را از دست بدهیم نه به خاطر این ویروس یا بیماری بلکه به خاطر فلج شدن اقتصاد و فشارهای زندگی و فاصله ای که ایجاد می شود. آدمهایی که خانواده و بچه دارند یا تنها هستند ولی دلشان می خواهد زندگی کنند و با وجود تلاش هایشان از نظر اقتصادی امکانات کمتری دارند، حواسمان باشد این مشکل بیشتر از ویروس کشته نگیرد هرکسی در حد توانش خوب است که برای آن تلاش کند.

زمانی در خاتمه خطاب به خبرنگار ایرنا می گوید : تمام این چیزهایی که گفتم را آدمهای زیادی خیلی بهتر می دانند و به آن فکر کرده اند، دلیل این که من بازگو می کنم این است که شما با بنده تماس گرفته اید.

*س_برچسب‌ها_س*