پنج‌شنبه 9 فروردین 1403

خودروهایی عجیب و دفاعی عجیب تر!

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
خودروهایی عجیب و دفاعی عجیب تر!

آقای مصطفی میرسلیم در گفتگو با یک خبرگزاری اظهارات عجیبی درباره صنعت خودرو کشور داشته اند که حاکی از نوعی قطع ارتباط ایشان با عالم واقعیات است.

جدا از اشاره به برخی نکته ها در همین گفتگو که به نظر قابل تامل می آیند و لازمه بررسی بیشترند (نظیر تکافو نکردن تولید خودرو در ایران نه به دلیل نیاز واقعی بلکه به دلیل تقاضای "سرمایه ای" مردم یا نفع گروه هایی اندک از واردات خودرو)، ایشان مشخصا به دو مورد از انتقادات به صنعت خودروسازی (اول پیشرفت نداشتن و بی کیفیت بودن خودروهای تولیدی و دوم بازنشدن کیسه های هوا - ایربگ -) پرداخته و ضمن اینکه هیچکس را شایسته تر از خود برای نقد صنعت خودروسازی کشور ندانسته در پاسخ به اولی گفته اند: «خودروهای داخلی که در طول این چندسال ساخته شده، لج خودروسازان خارجی و واردکنندگان را در آورده است. سمند، رانا، دانا و تارا جزء خودروهای بسیار خوبی بودند که در طول این سال‌ها تولید شدند که نزدیک به 60هزار دستگاه از این خودروها به خارج از کشور صادر می‌شود. صنعت خودروسازی کشور در طول سالیان گذشته رو به پیشرفت بوده است»

و در پاسخ به دومی نیز تاکید کرده اند:

«کسانی که مدعی بازنشدن ایربگ خودروها هستند، خودشان در این تصادفات مقصرند. پلیس راهنمایی و رانندگی در جاده مه آلود از عبور و مرور خودروها جلوگیری نمی‌کند و بعد مدعی بازنشدن ایربگ‌ها می‌شود. حتی به فرض اینکه ایربگ خودروها هم باز نشود، یک نقص فنی است که باید برطرف شود. بازنشدن ایربگ 100 خودرو بین 900 هزار خودروی تولید شده، آماری ناچیز است.»

هر دو این پاسخ ها از سوی کسی با چنان سابقه و ادعایی بسیار عجیب می نماید. این درحالی است که خود خودروسازان هم این نقص ها را پذیرفته اند!

درباره پاسخ نخست باید گفت بهتر است ایشان واژه پیشرفت را در این جملات خود معنا کنند. آیا سمند، رانا، دنا و... که همه از یک دی ان ای هستند و با اندک تغییراتی به عنوان خودروی جدید به مردم تحویل شده اند واقعا مصداق پیشرفت صنعت خودروی کشور محسوب می شوند؟!

پاسخ دوم اما عجیب تر است. جدا از فرافکنی یک مشکل فنی خودرو (یعنی باز نشدن کیسه هوای خودروها) به زمین مردم و پلیس، ابشان به جای آنکه نسبت کیسه های هوای باز نشده را به تعداد خودروهای تصادف کرده بسنجد آن را در نسبت با کل تولیدات خودرو در نظر گرفته و حکم داده اند که این نسبت، نسبت ناچیزی است!

آقای میرسلیم باید بدانند که همه منتقدان این صنعت بزرگ ناکارامد و کم فایده به پیچیدگی برخورد با معضل خودروسازی در کشور واقفند. می دانند که کارگران و کارمندان زیادی به همراه زنجیره بسیار بزرگی از مشاغل و خدمات پس از فروش در این صنعت وجود دارد که نمی توان یک شبه برای آنها چاره ای اندیشید (البته به استثنای مدیران نمایشی در این حیات خلوت سیاست که تسویه یک شبه شان نه فقط ممکن بلکه ضروری است!). اما ظاهرا آقای میرسلیم آسان ترین راه را پیشنهاد کرده است: مشکل خودروسازی کشور یک نقص فنی کوچک است که آن را هم خود خودروسازان حل می کنند!

البته از حق نباید گذشت که ایشان به گواه پخش تلویزیونی رقابت های انتخاباتی ظاهرا از همین تولیدات (سمند سورن) استفاده می کنند و خوشبختانه دستکم میان نظر و عملشان در این فقره بر خلاف بسیاری از مدافعان دیگر این صنعت، از جمله و در راس همه خود مدیران این صنعت) هماهنگی دیده می شود اما این فضیلت شخصی برای سنجش درستی و نادرستی آنچه درباره صنعت خودرو کشور می گویند به هیچ وجه کافی نیست.