داستان عجیب یک آزادی پس از حبس انفرادی برای اعدام!
هینتون به اعدام فرستاده و در آنجا نزدیک به سه دهه در سلول انفرادی نگهداری شد. «آزادیام را میخواستم. نمیخواستم مثل یک حیوان وحشی توی قفس زندانی باشم. دلم نمیخواست دیگران به من بگویند کی غذا بخورم و چی بخورم. دلم نمیخواست هربار که به حمام یا دستشویی میرفتم، یکی بایستد و بهم زل بزند. شخصیت و احترامم را میخواستم. آزادیام را میخواستم.»
کتاب «در بند اعدام» نوشته آنتونی ری هینتون و لارا لاو هاردین با ترجمه مریم رییسی منتشر شده و در ردیف کتابهای با موضوع زندگینامه و خاطرات نشسته است.
نشر خوب این کتاب را که با نام اصلی «The Sun Does Shine» انتشار یافته با قیمت 95 هزار تومان و در 366 صفحه به دست کتابخوانها رسانده است.
«در بند اعدام» زندگینامه آنتونی ری هینتون است. وی سیاهپوست فقیری است که به اتهام قتل 2 نفر به اعدام محکوم شد و 30 سال در سلول انفرادی زندان آلاباما در انتظار اجرای حکم اعدام ماند. در حالی که خود را بیگناه میدانست. سرانجام وکیلی به نام برایان استیونسون وکالت او را پذیرفت و پس از 15 تلاش برایش حکم تبرئه گرفت. هینتون پس از آزادی خاطرات خود را در این کتاب منتشر کرد. «در بند اعدام» شاید بهترین راهنمای لغو حکم اعدام از نظام قضایی کشور باشد. اگر همین فرد بلافاصله اعدام میشد چه ظلمی به نام عدالت جاری شده بود!
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«دلم همان زندگی ساده خودم را میخواست. دلم تختخواب خودم را میخواست با یک حمام داغ و یک بالش نرم که بتوانم صورتم را تویش فروببرم. دلم میخواست زیر پایم فرش باشد، یا چمن، یا یک چیز نرم دیگر. خدایا، چقدر دلم برای چیزهای نرم و لطیف تنگ شده بود! چیزهای نرم و لطیف و خوشبو.
دلم میخواست رانندگی کنم. دوست داشتم بنشینم توی ماشین کوچکم و بروم به همه جاهایی که همیشه در ذهنم تصور میکردم. دلم میخواست جایی غیر از آلاباما را ببینم. هیچوقت بیشتر از چند ساعت رانندگی از خانه دور نشده بودم.
دلم میخواست ساحل غربی را ببینم، تا هاوایی بروم، به انگلستان بروم، تا آمریکای جنوبی سفر کنم. دلم میخواست ازدواج کنم، بچهدار شوم و به خانوادهام همان عشقی را بدهم که خودم در کودکی تجربهاش کرده بود. دلم میخواست دوباره میتوانستم با آدمهای دیگر بگووبخند کنم. میخواستم زندگیام به من بازگردانده شود. پراکو را میخواستم.
هینتون به اعدام فرستاده و در آنجا نزدیک به سه دهه در سلول انفرادی نگهداری شد. او در طول چند دهه زندان با ایمان مادرش به بیگناهی او و نیز اعتقاد دوستی دیرینه به نام لستر بیلی، که ماهانه با او ملاقات میکرد، حمایت میشد.
آزادیام را میخواستم. نمیخواستم مثل یک حیوان وحشی توی قفس زندانی باشم. دلم نمیخواست دیگران به من بگویند کی غذا بخورم و چی بخورم. دلم نمیخواست هربار که به حمام یا دستشویی میرفتم، یکی بایستد و بهم زل بزند. شخصیت و احترامم را میخواستم. آزادیام را میخواستم. دلم میخواست بدون این که پلیس بیاید و من را بگیرد و ببرد با آرامش آن چمنهای لعنتی را بزنم.»
هینتون پس از آزادی خاطرات خود را نوشت و منتشر کرد. همچنین اوشی جکسون جونیور، بازیگر و خواننده اهل ایالات متحده آمریکا، در برنامه تلویزیونی با نام «فقط رحمت» (Just Mercy) در سال 2019 داستان زندگی او را به تصویر کشید.
هم اکنون دیگران می خوانند-
ماجرای مصدومیت و حادثه هولناک برای دختر دانشجوی زنجانی چه بود؟
-
جزئیات تازه از پرونده «محمد قبادلو» جوان محکوم به اعدام | در دادگاه محمد قبادلو چه گذشت؟
-
دردنامه خواننده و بازیگر معروف از آنچه در این 3 ماه بر او گذشت
-
ماجرای جنجالی فیلم تیراندازی خونین به خودروی پلیس زاهدان چیست؟
-
کشف اجساد دختر و پسر جوان پس از 22 روز از داخل خودرو | ماجرا چیست؟
-
مولوی عبدالحمید در انتخابات ریاست جمهوری 1400 از کدام کاندیدا حمایت کرد؟ + عکس
-
مرگ به خاطر یک اعتراض | ساسان به اعدام محکوم شد!