سه‌شنبه 6 آذر 1403

در خانه بمیرید؟!

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
در خانه بمیرید؟!

این روز‌ها که کرونا امان کادر درمان و کارکنان بهشت زهرا و آرامگاه‌های کشور را بریده و از تخت گرفته تا تجهیزات با مشکلات عدیده و ندیده کمبود و نبود مواجه هستند، وزارت بهداشت طرح "درمان خانگی" را در دستور کار قرار داده تا خیال بسیاری از افراد کرونا گرفته را تخت اینکه "اتفاق بدی نخواهد افتاد" نماید.

محمد ماکویی؛ اصلا معلم خوبی نبود و به همین دلیل اکثر قریب به اتفاق بچه‌ها نمره‌های پایین می‌گرفتند. از آنجا که در میان این دانش آموزان، یکی از بستگان، که خانواده اش اوضاع مالی خوبی داشتند و آموزگار محترم نیز از این قضیه بخوبی آگاه بود، هم خودنمایی می‌کرد، روزی معلم گرامی وی را به کناری کشیده و "تدریس خصوصی هم می‌کنیم!" را کاملا به سمع او رسانید.

قبل از اینکه در دل "تدریست را که دیده ام"، درست و حسابی، شکل بگیرد، آموزگار گرامی با پی بردن به مکنونات قلبی دانش آموز لبخندی زده و " آنطور که اینجا درس می‌دهم آنجا درس نمی‌دهم" را بر زبان آورد. دانش آموز، موضوع بحث را در خانواده مطرح کرده و پدر و مادر را به بیان "یک تستی می‌کنیم" کشانید.

خوشبختانه، تست نتیجه خوبی داده و موجب شد پدر و مادر دانش آموز، بعدها، جز با ادای "انصافا معلم معرکه‌ای بود" از آموزگاری که در محافل خصوصی به مراتب بهتر از مجامع عمومی ظاهر شده و می‌درخشید یاد نکنند.

جدا از اینکه پول به آدم‌ها انگیزه زیادی داده و باعث می‌شود بسیاری از آموزگاران دارای حقوق معلمی، بر مبنای دستمزد حاصل از تدریس خصوصی، برای بچه‌هایی که عازم خانه و کاشانه آن‌ها می‌شوند مایه بسیار بیشتری بگذارند باید به این نکته اشاره نمود که سر و کله زدن با 40 دانش آموز، که بیشترشان یک جا بند نمی‌شوند، انرژی و توش و توان زیادی مصرف کرده و اصلا به اینکه شما بخواهید با آرامش خاطر و ضمن صرف چای و شربت و میوه و شیرینی، انگار که به خواستگاری رفته اید!، "عزیزم این کلمه را اشتباهی نوشته ای" یا "خوب حواست را جمع کن! قورباغه با قاف است نه با غین! " بگویید، نمی‌ماند.

انصافا، درمان هم یک جور‌هایی به تحصیل شبیه است و بنابراین بیشتر افراد جامعه در عوض اینکه شال و کلاه کرده و در سوز سرما یا هرم گرما خود یا یکی از اعضای خانواده را با وسیله نقلیه خودی یا بیگانه یا امدادی به بیمارستان، مطب یا مرکزی درمانی برسانند، ترجیح می‌دهند پزشک و پرستار را به بالین طلبیده و، دست کم در برخی از موارد، لذت بیماری را به دو عالم ندهند!

این که چرا در عمل چنین اتفاقاتی کمتر می‌افتد بیش از هر چیز به مسایل اقتصادی و محتویات جیب یا حساب بانکی آدم‌ها ربط پیدا می‌کند و خیلی به این قضیه که بیشتر آدم‌ها نمی‌دانند چنین سرویس‌هایی هم موجودیت داخلی دارند مربوط نمی‌باشد.

این روز‌ها که کرونا امان کادر درمان و کارکنان بهشت زهرا و آرامگاه‌های کشور را بریده و از تخت گرفته تا تجهیزات با مشکلات عدیده و ندیده کمبود و نبود مواجه هستند، وزارت بهداشت طرح "درمان خانگی" را در دستور کار قرار داده تا خیال بسیاری از افراد کرونا گرفته را تخت اینکه "اتفاق بدی نخواهد افتاد" نماید.

قطعا، اگر مشکل تنها به تخت و فضا مربوط بود می‌توانستیم به این ایده به دیده خوشبینانه نگاه کرده و فکر کنیم که چرا نمی‌شود از ظرفیت فضا‌های خالی خانه‌ها و تخت‌های داخل منازل برای جلوگیری از مرگ و میر مبتلایان به کرونای حاد استفاده شود.

همه ما خوب می‌دانیم که اصلا چنین نیست و در شرایطی که پزشکان و پرستاران و تجهیزات درمانی کفاف بستری‌های داخل بیمارستان‌ها را نمی‌دهند، مگر می‌شود مراجعین را مجاب کرد که به خانه‌های خود برگردند و منتظر فرا رسیدن پزشک و پرستار، با تجهیزات کامل، باشند.

همین الان یکی از مشکلات پزشکان و پرستاران و کادر درمان این است که جان عده‌ای را فدای جان شماری دیگر کرده و خیلی سریع به سوال "جان کدام مهمتر است؟" جواب بدهند. اگر در چنین شرایطی، خدای ناکرده، پای پول به میان بیاید، واقعا سنگ روی سنگ بند خواهد شد؟

اگر هم بحث فقط از سر خود باز کردن بیماران و مراجعین است و برای اینکه گریه ها، آه و ناله ها، زاری ها، شیون کردن‌ها و بر سر زدن‌ها در محیط بیمارستان صورت نگرفته و شرایط روحی روانی کادر درمان را وخیم‌تر نسازد مقرر شده ذکر مصیبت‌ها تنها سر از خانه‌ها در بیاورند نیز باید گفت که اگر کرونا در حال حاضر به همین مقدار، نه بیشتر، آدم می‌کشد را باید تا حدود زیادی معطوف به اعتماد مردم به پزشکان و پرستاران بدانیم و اگر این اعتماد هم دستخوش تغییرات عدیده گردد، معلوم نیست چه بلایی سر مردمی که چشم امید خود را فقط به کادر درمان دوخته اند بیاید؟

این روز‌ها کشور روسیه عهده دار طرحی شده که طی آن واکسن کرونا در اختیار خارجی‌هایی که وارد روسیه می‌شوند قرار می‌گیرد.

توریست‌ها از این طرح حسابی استقبال کرده اند، زیرا هم فال است و هم تماشا؛ یعنی جدا از این که به روسیه سفر کرده و از مشاهده دیدنی‌های آن بهره مند می‌شوند واکسن هم دریافت کرده و خوشحال اینکه دیگر کرونا نخواهند گرفت می‌گردند.

نکته جالب توجه این است که آنقدر که خارجی‌های وارد روسیه شده از واکسن روسی استقبال کرده‌اند، خود روس‌ها واکسن را خیلی تحویل نگرفته اند و بنابراین کار واکسیناسیون روسیه به کندی پیش می‌رود.

در این باب گفته شده که معمولا روس‌ها تنها وقتی که شرایط را خیلی بحرانی می‌بینند نسبت به آن واکنش و عکس‌العمل درست و حسابی نشان می‌دهند.

ظاهرا قبح همجواری تاثیر خود را، دست کم در مسئولین وزارت بهداشت و درمان، گذاشته و به همین دلیل امروزه طرح‌های خلق‌الساعه و اضطراری زیادی در رابطه با کرونا، در کشور ما داده می‌شود؛ هر چند تفاوت عمده ما با روس‌ها در این است که آن‌ها خوب می‌دانند در شرایط بحرانی چطور باید عمل کرده و بحران حاصله را مدیریت نمایند!