دغدغههای شیخ فضلالله در مسیر عزت و استقلال ایران

شیخ فضلالله نوری بهخوبی با مبانی اندیشهای غرب پس از رنسانس آشنا بوده؛ حتی بسیاری از مورخان، بینش شیخ از تحولات نهضت مشروطه را عمیقتر و واقعبینانهتر از علمای همعصر او میدانند.
خبرگزاری تسنیم محمد ملکزاده؛ شخصیت شیخ فضلالله نوری پس از گذشت بیش از یک قرن از شهادت وی، همچنان در معرض خصومت دشمنان استقلال ایران قرار دارد؛ وی نماینده جریانی در ایران است که بیش از هر چیز به حفظ عزت، دیانت و استقلال کشور در تمام عرصههای فرهنگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میاندیشید. از جمله مسائل مورد دغدغه ایشان در ایران، مسئله استبداد و استعمار، در کنار حفظ استقلال کشور بود. مسئلهای که او را از پیشروان نهضت تنباکو و جنبش مشروطه مشروعه در ایران قرار داد. شیخ فضلالله با شناخت عمیقی که از مبانی فرهنگ و تمدن غرب و اصول فکری و اندیشه سیاسی آنان داشت، هدف اصلی مبارزات خود را صیانت از دین بهعنوان عامل همبستگی، وحدت و استقلال ایرانیان و حفظ عزت مردم ایران با قطع دست اجانب از سرنوشت کشور قرار داد. دشمنان شیخ فضلالله عمدتاً دو جریان خارجی استعمار و داخلی غربگرا بودند که شیخ را سد راه پیشبرد اهداف خویش میدیدند و درنهایت ایشان جان خود را درراه دفاع از ساحت دین و مبارزه برای استقلال و عزت ایران فدا نمود. نوشتار حاضر به ابعاد مبارزات استقلالطلبانه شیخ فضلالله در این راه میپردازد.
شرایط زمانه
دوران حیات شیخ فضلالله نوری، دوره حضور قدرتهای استعماری و جریان غربگرا در ایران است که میکوشید سلطه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی غرب را بر ایران گسترش دهد. در برابر این جریان که تا دهههای بعد هم استمرار یافته، شیخ فضلالله نوری قرار دارد که با اعتقاد به روابط ایران با جهان خارج، خواهان حفظ منافع ملی و استقلال اقتصادی - فرهنگی و سیاسی ایران است. او بهخوبی با مبانی اندیشهای غرب پس از رنسانس آشنا بوده؛ حتی بسیاری از مورخان، بینش شیخ از تحولات نهضت مشروطه را عمیقتر و واقعبینانهتر از علمای همعصر او میدانند. او با همین درک عمیق از اوضاعواحوال ایران و جهان و بر اساس مبانی دینی خود به مقابله با نفوذ استعمار، که استقلال سیاسی و اقتصادی و نیز ارکان دین و فرهنگ جامعه ایران را تهدید نمودهبود، برخاست و تلاش نمود حکومت و مردم ایران را از سلطه مظاهر سیاسی و فرهنگی غرب دور سازد.
دفاع از ساحت دین
دفاع از ساحت دین، وجه مشترک گزارشهای موافقان و مخالفان شیخ فضلالله درباره دلیل مخالفت او با مشروطه است؛ گفتوگوی او با سیدین در بدو ورود به نهضت عدالتخانه نیز انگیزه اصلی ایشان از همراهی اولیه با این نهضت را اجرای شریعت اسلام نشانمیدهد. کسروی در موضع منتقد او مینویسد: «شیخ فضلالله نوری... فریفته شریعت میبود و رواج آن را بسیار میخواست... چنین میخواست که احکام شرع را به رویه قانون آورد و به مجلس بپذیراند. رویهمرفته به بنیاد نهادن یک حکومت شرعی میکوشید». (1) اتفاقات بعدی نیز نشان داد دغدغه شیخ شهید درباره حفظ دیانت مردم ایران، مسئلهای جدی و بهجا بود؛ زینرو بر تطبیق قوانین مجلس با قوانین شرع اسلام اصرار میکرد: «من آن مجلس شورای ملی را میخواهم که عموم مسلمانان آن را میخواهند. به این معنی که البته عموم مسلمانان مجلسی میخواهند که اساسش به اسلامیت باشد و برخلاف شریعت محمدی و برخلاف مذهب مقدس جعفری قانون نگذارند». (2)
یکی از اقدامات شیخ شهید برای دفاع از دیانت مردم ایران، تدوین اصل دوم متمم قانون اساسی است. پس از موافقت مظفرالدینشاه با تشکیل مجلس شورا در تاریخ 14 مرداد 1285، متنی که بهعنوان پیشنویس متمم قانون اساسی تعیین شد، ترجمه قوانین اروپایی بود. در این شرایط شیخ فضلالله باهدف گنجاندن حداقلی از نظارت شریعت در قانون اساسی، ضمن ارائه طرحی خواهان نظارت مجتهدان طراز اول بر مصوبات مجلس شد. (3)
یکی دیگر از اقدامات شیخ شهید برای دفاع از دیانت مردم ایران، تلاش برای جلوگیری از تبدیل مشروعه اسلامی به مشروطه غربی است؛ اقدامی که به غلط برخی از آن با عنوان دفاع شیخ فضل الله از استبداد محمد علیشاهی یاد کردهاند. در حالی که شیخ فضل الله خود در ابتدا از پایه گذاران نهضت مشروطه مشروعه است. ولی پس از انحراف مشروطه اسلامی به مشروطه غربی در برابر آن ایستاد. مجموع دیدگاههای شیخ فضلالله نشانمیدهد مبارزه او با مشروطه غربی برای دفاع از حکومت استبدادی و عدماعتقاد به حکومت قانون نبود؛ بههمیندلیل در دوره موسوم به استبداد صغیر و پس از انحلال مجلس اول به شاه گفت: «مشروطه باید باشد؛ ولی مشروطه مشروعه و مجلس محدود، نه هرجومرج». (4)
دفاع از استقلال و عزت ایران
از دیدگاه شیخ فضلالله، وجوب دفاع از استقلال سیاسی ایران از نتایج اعتقاد به حرمت سلطه بیگانگان بر ارکان حکومتی کشور بهشمار میرود. چنانکه از مواضع و عملکردهای شیخ در نهضت مشروطه آشکار است، او هرگز مخالف تحدید سلطنت و تأسیس مجلس شوری نبود؛ بلکه معتقد بود: «حکومت فرنگستان مناسب حال ایران نیست». از نظر وی دموکراسی غربی، با موازین شریعت اسلام سازش نداشت؛ زینرو برای حفظ استقلال سیاسی ایران و خلعید قدرتهای سلطهگر روس و انگلیس از ارکان مختلف کشور با مفهوم آزادی و دموکراسی موردنظر مشروطه اروپایی به مبارزه برخاست. برخی از مهمترین اقدامات تاریخی شیخ شهید در دفاع از استقلال و عزت ایران عبارتند از:
مبارزه با نفوذ انگلیس در نهضت مشروطه
نفوذ بیگانگان بهویژه انگلیس در نهضت مشروطه، مهمترین دغدغهای بود که شیخ را برای حفظ استقلال ایران به مخالفت با مشروطهخواهان غربگرا کشاند. نقش انگلستان در موضوعاتی مانند تحصن در سفارت انگلیس، انحراف جنبش عدالتخواهی به مشروطهخواهی، تصرف تهران توسط مشروطهخواهان و ترور شیخ فضلالله از مسائلی است که در گزارش مورخان از دخالت انگلستان در نهضت مشروطه به آنها اشارهشده است. گزارشهای تاریخی نشانمیدهد تحصن در سفارت انگلیس، نقطه آغاز نفوذ بیگانگان در نهضت عدالتخواهی و انحراف آن به مشروطهطلبی بود. موضوعی که از همان ابتدا موجب نگرانی عمیق شیخ فضلالله از انحراف نهضت شد؛ گزارشهای تاریخی نشانمیدهد القائات سفارت برای مشروطه غربی بهجای عدالتخانه یا مشروطه مشروعه بهاندازهای مؤثر است که پس از صدور فرمان شاه جهت تشکیل «مجلس شورای اسلامی»، متحصنین همچنان در سفارت ماندند و خواستار ضمانت سفارت انگلستان برای تشکیل «مجلس شورای ملی» شدند! (5)
مخالفت با مجلس تحمیلی روس و انگلیس
درزمانی که روس و انگلیس محمدعلیشاه را برای برگزاری انتخابات و تشکیل مجدد مجلس تحتفشار گذاشتهبودند، شیخ گرچه مخالفتی با اساس مجلس ملی و اسلامی نداشت؛ اما ازآنجاکه دخالت آشکار قدرتهای خارجی را در این امر میدید، با دعوت از علمای سراسر کشور به مخالفت با این مجلس تحمیلی پرداخت. شیخ دلیل مخالفت خود با مجلس غیر مشروعه را نفوذ آشکار روس و انگلیس در آن میداند.
حمایت از اقتدار حکومت مرکزی در برابر فشارهای خارجی
بهدنبال قرارداد 1907 م و تقسیم شمال و جنوب ایران به دو منطقه نفوذ روس و انگلیس، سیاست کلی قدرتهای استعماری، تضعیف حکومت مرکزی در ایران بود. در این شرایط حمایت از اقتدار سلطنت، سیاستی در راستای حفظ استقلال و حافظ وحدت و تمامیت ارضی ایران شمرده میشد. زینرو در دوره موسوم به استبداد صغیر که شاه زیر فشار دولتهای خارجی جهت تندادن به خواسته آنان قرار داشت، شیخ در نامهای به مشیرالسلطنه صدراعظم محمدعلیشاه، ضمن توصیه به کمکگرفتن از قدرت مردم، از حاکمیت میخواهد در برابر فشارهای خارجی هراسان و منفعل نباشد و مقابل تهدیدات سفرای روس و انگلیس با قاطعیت مقاومت نماید. فشار انگلیس برای استقرار مشروطه غربی در فضای هرجومرج در ایران عامل دیگری برای حمایت شیخ فضلالله از اقتدار حکومت در برابر اغتشاشات ناشی از دخالتهای خارجی بود. شیخ در این شرایط حساس دفاع از شاه را مانع هرجومرج و ظلم بیشتر در ایران میدید؛ ظلمی که موجب رویگردانی شیخ از مشروطهخواهان شد و البته دغدغه مشترک علمای مشروطهخواه نجف نیز بود. بر این اساس دلیل حمایت شیخ فضلالله از محمدعلیشاه در این مقطع - نه آنگونه که مخالفانش وی را حامی استبداد معرفی میکنند - حفظ استقلال و امنیت ایران در برابر تهدیدات خارجی و جلوگیری از هرجومرج و ناامنی در کشور است؛ وی بهدلیل تسلط و نفوذ قدرتهای خارجی در ایران، و بهجهت لزوم حفظ جان و مال و آبروی شهروندان، شرعاً خود را مسئول حمایت از قدرت مرکزی میدید.
عدمپذیرش پناهندگی بیگانگان
مورخین متعدد تاریخ مشروطه به امتناع شیخ فضلالله از پذیرش حمایت بیگانگان و رد درخواست پناهندگی در سفارتهای روس، انگلیس، هلند یا عثمانی پس از فتح تهران توسط مشروطهخواهان اشارهکردهاند. او با رد درخواست سفارتخانههای بیگانه در تهران گفت: «من راضی هستم که صد مرتبه زنده شوم و مسلمانان و ایرانیان مرا مثله کنند و بسوزانند، ولی پناهنده به اجنبی نشوم... ننگ میدانم که در تاریخ کفر و اسلام بنویسند یک نفر از علمای اسلام پس از هفتادسال خدمت به عالم اسلامیت، از ترس مرگ به سفارتخانه فرنگ پناهنده شد»! (6)
حضور فعال در نهضت ضد انگلیسی تنباکو، حمایت از تأسیس بانک ملی ایران، حمایت از تولیدات داخلی و دفاع از استقلال فرهنگی و اجتماعی مردم ایران از مهمترین اقدامات تاریخی شیخ شهید در دفاع از استقلال و عزت ایران بهشمار میرود.
درمجموع مطالعه کارنامه مبارزاتی شیخ فضلالله در برابر استعمار نشانمیدهد که او با اعتقاد به حرمت سلطه بیگانگان بر ایران، تا آخرین لحظات عمر مقاومت کرد؛ آخرین سفارشهای شیخ پای چوبه دار، اجرای احکام اسلام و هشدار درباره نفوذ غربزدگان بیدین در نهضت مشروطه است: «خدایا تو خودت شاهد باش که در این دم آخر هم باز به این مردم میگویم که مؤسسین این اساس، لامذهبین هستند که مردم را فریب دادهاند. این اساس، مخالف اسلام است». (7) زینرو جلال آلاحمد در توصیف جنازه بر دار رفته شیخ مینویسد: «من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمی میدانم که به علامت استیلای غربزدگی، پس از دویستسال کشمکش، بر بام سرای این مملکت برافراشته شد». (8)
منابع
1. احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ص 287.
2. هما رضوانی، لوایح آقا شیخ فضلالله نوری، ص 44.
3. محمد ترکمان، رسائل، اعلامیهها، مکتوبات و روزنامه شیخ فضلالله نوری، ج 1، ص 379.
4. محمد ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ص 169.
5. همان، ص 479.
6. روزنامه اطلاعات، 23 دی 1327.
7. شمسالدین تندر کیا، سِر دار: گزارشی تحلیلی از بردار رفتن آیتالله شیخ فضلالله نوری در نهضت مشروطه، ص 58.
8. جلال آلاحمد، غربزدگی، ص 78.