دلالی با کار دلی!
گروه فرهنگ و هنر: عباس اسماعیلگل، جایگاه و اهمیت تلویزیون در شناخته شدن خوانندههای موسیقی کشور و شنیده شدن میلیونی آثار را هیچگاه نمیتوان کتمان کرد. از آغاز انقلاب اسلامی تا اواخر دهه 70 گرفته تا همین روزها که شبکههای اجتماعی و فضای مجازی گسترش یافته است، به صورت کلی اهمیت و جایگاه تلویزیون برای خوانندههای موسیقی را به 2 بخش اصلی به لحاظ زمانی باید تقسیم کرد؛ بخش نخست به ایام...
گروه فرهنگ و هنر: عباس اسماعیلگل، جایگاه و اهمیت تلویزیون در شناخته شدن خوانندههای موسیقی کشور و شنیده شدن میلیونی آثار را هیچگاه نمیتوان کتمان کرد. از آغاز انقلاب اسلامی تا اواخر دهه 70 گرفته تا همین روزها که شبکههای اجتماعی و فضای مجازی گسترش یافته است، به صورت کلی اهمیت و جایگاه تلویزیون برای خوانندههای موسیقی را به 2 بخش اصلی به لحاظ زمانی باید تقسیم کرد؛ بخش نخست به ایام آغاز به کار صداوسیمای جمهوری اسلامی تا سال 79 بازمیگردد که در این سالها به خاطر عدم گسترش شبکههای اجتماعی و فضای مجازی و همچنین فقدان فرهنگ خرید نسخه اصلی آلبومهای موسیقی از فروشگاههای فرهنگی، صدا و سیما به تنها مرکز اصلی انتشار آثار موسیقی در کشور تبدیل شده بود که این اتفاق منجر به شناخته شدن چهرههای جدید موسیقی پاپ بعد از انقلاب اسلامی شد که در حال حاضر از این چهرهها به عنوان «نسل طلایی خوانندههای موسیقی پاپ پس از انقلاب» یاد میشود.
این خوانندهها در آن ایام نهایت تلاش خود را میکردند تا به هر نحوی هم که شده یکی - دو اثرشان از تلویزیون پخش شود تا مخاطبان بیشتری آهنگ جدیدشان را بشنوند، حال بماند که در مجموع آثاری که آن سالها از رسانه ملی پخش شد تا چه اندازه به جریان اعتلای موسیقی سالم کمک کرد.
اما از سال 80 شکل و شمایل حضور خوانندههای پاپ در تلویزیون به شکل اساسی تغییر کرد و اگر تا قبل از سال 80 همراه با صدای خواننده تصاویر گل و بلبل پخش میشد، این بار با آغاز سریالهای مناسبی، خوانندگان جای خود را در میان تیتراژهای این سریالهای پرمخاطب باز کردند و در همین سال سریال «گمگشته» به کارگردانی «رامبد جوان» بنیانگذار مسیری به نام سریالهای مناسبتی بود که تیتراژ این سریال با صدای «مجید اخشابی» جوان و جویای نام نگاه به موسیقی تیتراژ را در میان اهالی موسیقی تغییر داد. تاثیرگذاری تیتراژ سریال «گمگشته» آنچنان بالا بود که دیگر تیتراژهای با کلام، مختص سریالهای مناسبی ماه رمضان نبود به طوری که اگر سریالی تیتراژ با کلام آن هم از نوع خواننده پاپ نداشت، برای مخاطبان عادی تلقی نمیشد و شرایطی را رقم زده بود که اغلب مخاطبان، سریالها را با آهنگهای تیتراژشان به یاد میآوردند. اما حضور خوانندههای پاپ به تیتراژهای سریالهای تلویزیونی محدود نشد و با آغاز دهه 90 موج جدیدی از حضور خوانندههای پاپ در تلویزیون را شاهد بودیم. از یک سو این روزها اغلب برنامههای شبکههای مختلف صداوسیما در برآورد بودجهای خود هزینهای برای سفارش تیتراژ به خوانندههای پاپ کنار میگذارند و از سوی دیگر با گسترش انواع و اقسام تلنتشوهای تلویزیونی در دهه 90، پای خوانندههای پاپ به عنوان میهمان در این برنامهها باز شد که همین موضوع هم پایهگذار رسم دریافت دستمزدهای چند ده میلیونی خوانندهها برای حضور در برنامههای مختلف شد که پرداختن و آسیبشناسی تمام این موارد، مقوله مفصل و جداگانهای است که در این مقال نمیگنجد. اما بسیاری از خوانندههایی که این روزها به عنوان ستارههای موسیقی پاپ از آنها یاد میشود، بدون تردید بخش عمدهای از شهرت خود را مدیون خواندن تیتراژهای سریالها هستند که از معروفترین آنها میتوان به چهرههایی، چون مهدی یراحی، محمد علیزاده و محمد اصفهانی اشاره کرد و از سوی دیگر قطعاتی که این خوانندهها برای سریالها و برنامههای مناسبتی نوروز، محرم و رمضانی خواندهاند، به خاطره انگیزترین و بهترین آثارشان تبدیل شده که این موضوع از پرمخاطب بودن سریالها و برنامههای مناسبتی شبکههای مختلف نشات میگیرد که این مبحث از چنان اهمیتی برخوردار است که همچنان خوانندههای سرشناس موسیقی برای خواندن این تیتراژها اشتیاق نشان میدهند که ماه رمضان سال گذشته هم از این قاعده مستثنا نبود و با نگاهی به تیتراژهای سریالها و برنامههای ماه رمضانی به اسامی دانه درشتی از موسیقی پاپ برمیخوریم که سرشناسترین آنها محسن چاوشی محسوب میشود. چاوشی که چند سالی است در صدر پرمخاطبترین خوانندگان موسیقی ایران قرار گرفته است، همچنان به اهمیت تیتراژهای مناسبتی برای مردم بخوبی واقف است و یکی از آثار جدید خود را به برنامه تازهنفس «مثل ماه» شبکه 3 ارائه داد، حال بماند که این اثر یکی از آثار ضعیف محسن چاوشی در چند سال اخیر محسوب میشود، اما همین که پرمخاطبترین خواننده موسیقی پاپ ایران تیتراژ یک برنامه جدید ماه رمضانی را میخواند، تاییدی بر اهمیت تیتراژهای مناسبتی است. اما متاسفانه با گسترس باند و باندبازی در موسیقی ایران، نحوه تعامل این خوانندهها با تهیهکنندگان و برنامهسازان تلویزیونی به طور عجیبی تغییر کرده است به طوری که تهیهکنندگان برنامهها و سریالها در دهه 80 شرایط خاصی را برای سفارش تیتراژها به خوانندهها تجربه کردند، زیرا از یک سو برای پرداخت هزینه برای تیتراژ با محدودیتهایی مواجه بودند و از سوی دیگر برای سفارش تیتراژ با گزینههای زیادی مواجه نبودند و باید از بین 12- 10 خواننده مجاز که شرایط کار در تلویزیون را داشتند، با یکی از آنها به طور مستقیم و بدون واسطه وارد مذاکره میشدند که در نهایت با هزینه پایین و معقول دست به انتخاب بزنند. اواسط دهه 80 احسان علیخانی با برنامه «ماه عسل» پای خوانندههای جوان مختلفی را به تیتراژهای تلویزیونی باز کرد که این اتفاق سرآغاز فصل جدیدی از حضور خوانندهها در تیتراژهای تلویزیونی را کلید زد به طوری که از اواخر دهه 80 تا امروز، تهیه تیتراژ سریالها و برنامه های مناسبتی به یکی از پیچیدهترین کارها برای تهیهکنندهها تبدیل شده است، زیرا بازشدن پای دلالها به برنامههای تلویزیونی کار را به مراتب سخت کرده است و یک تهیهکننده برای سفارش یک اثر به یک خواننده مشهور باید چندین واسطه و دلال را پشت سربگذارد تا موفق به عقد قرارداد نجومی برای سفارس تیتراژ شود که این موضوع به افزایش غیرمعقول هزینه تولید تیتراژ منجر شده است به طوری که در اغلب مواقع کمتر از 50 درصد از مبلغ دستمزد به خواننده میرسد و باقی آن میان واسطهها تقسیم میشود.
امیدواریم روزی فرارسد که با یک مدیریت صحیح و اصولی پای دلالها از برنامههای تلویزیونی قطع شود، زیرا تجربه دهه 80 نشان داده بسیاری از خوانندگان مطرح حاضرند با کمترین دریافتی برای برنامهها و سریالهای مناسبتی خوانند، البته اگر واسطههای طمعکار بگذارند.