دو پیام انتخاب عمومی
در حالی که کمتر از 20روز تا برگزاری انتخابات ریاستجمهوری مانده است، به نظر میرسد هنوز فضای انتخاباتی آغاز نشده و برنامههای روشن و آشکاری از سوی رهبران جناحهای سیاسی مختلف برای انتخابات آینده تدوین نشده است.
تعویق عملی سیاستهای مهمی همچون تغییر در نظام فعلی پرداخت یارانهها، اصلاح نظام بانکی، یکسانسازی نرخ ارز و... همگی از طبع ریسکگریز دولت حکایت دارد و به نظر میرسد تاکنون دولتها بر مدار استراتژی «از این ستون به آن ستون» حرکت کردهاند. جمله معروفی از ناصرالدینشاه خطاب به وزرای خود نقل شده است که میگوید: «من میدانم کشور در شرایط خوبی قرار ندارد، ولی تلاش کنید که بحرانی در دوران حکومت من رخ ندهد.»
در کمپینهای انتخاباتی، هم انتخابکنندگان و هم انتخابشوندگان فرصت کافی دارند تا از نزدیک با دیدگاههای یکدیگر آشنا شوند و نامزدها تلاش میکنند تا با نزدیک کردن هرچه بیشتر دیدگاههای خود با نظر رایدهنده میانه (Median Voter) بیشترین شانس را برای پیروزی در انتخابات داشته باشند. موسسات نظرسنجی نیز در این میان نقش رکوردگیری در روزهای پیش از مسابقه را برعهده دارند تا معیاری باشند که کاندیداها تا چه حد برای رویارویی با رقیب در روز مسابقه آماده هستند. برای توصیف رفتار احزاب و رای دهندگان سالهاست از مفهومی به نام رای دهنده میانه (Median voter) استفاده میکنند. چنانچه فرض کنیم دیدگاه های مردم و همچنین برنامه های احزاب را بتوان روی یک محور افقی نمایش داد که سمت چپ و راست این محور به ترتیب دیدگاه های چپ و راست را به لحاظ اقتصادی و سیاسی نمایندگی کند، هر یک از این دیدگاه ها با میزان متفاوتی از اقبال عمومی روبه روست که روی محور عمودی نمایش داده میشود.
معمولا دو سر افراطی طیف با کمترین تقاضا روبه روست، در حالی که دیدگاه های میانی با محبوبیت بیشتری از سوی جامعه روبه رو میشود. به این ترتیب شاهد یک تابع توزیع نرمال یا زنگوله ای هستیم. این شکل زنگوله ای حاکی از آن است که احزاب در صورتی شانس کسب بیشترین آرا را دارند که برنامه های آنان تا حد امکان با نظرات «رای دهنده میانه» تطابق داشته باشد. به این لحاظ از ماه ها قبل از انتخابات، احزاب تلاش میکنند با انجام نظرسنجی های گسترده و با آگاهی از نظرات افکار عمومی برنامه های خود را با «رای دهنده میانه» منطبق سازند. حال اگر مبانی نظری فوق را مفروض قرار دهیم، سوال مهم آن است که چگونه می توان براساس این اصول، هم رفتار مردم و هم احزاب سیاسی را در انتخابات پیش رو تفسیر کرد. اگر احزاب را به یک «بنگاه رای ساز» تشبیه کنیم، حزب پیروز در انتخابات حزبی خواهد بود که دارای بالاترین بهره وری باشد.
افزایش بهره وری می تواند هم از طریق کاهش هزینه ها و هم از طریق افزایش قابلیت تولید رای تجلی یابد. درخصوص احزاب سیاسی نیز همچون بنگاه های اقتصادی با مساله بازده به مقیاس (Economies of scale) روبه رو هستیم. معمولا موفقیت یک حزب سیاسی در انتخابات سراسری نیازمند سازماندهی بزرگ و تامین منابع فراوانی است که خارج از توان احزاب کوچک است. به همین دلیل در اکثر دموکراسی های بزرگ جهان از سمت عرضه با یک بازار انحصار چندقطبی (Oligopoly) روبه رو هستیم. بازده به مقیاس معمولا احزاب کوچکتر را از میدان به در میکند و عملا رقابت را به دو یا سه حزب بزرگ واگذار میکند. ظهور دو حزب بزرگ جمهوریخواه و دموکرات در آمریکا یا چند حزب بزرگ معرف تفکرات لیبرال و محافظهکار در اروپا مبین بروز همین انحصار چندجانبه در انتخابات است. در ایران نیز با وجود آنکه نزدیک به 200حزب ثبتشده وجود دارد، عملا احزاب موجود از طریق ائتلاف سعی کرده اند بازار را به نوعی رقابت انحصاری نزدیک سازند که هم تامین هزینه برای فعالیت های انتخاباتی سرشکن شود و هم احزاب قادر باشند از مزیت های نسبی یکدیگر برای پیروزی در انتخابات بهره گیرند.
این سیاست را می توان به پدیده ادغام بنگاه های کوچک برای تشکیل یک بنگاه بزرگ و کسب سهم بیشتری از بازار تشبیه کرد. رای دهندگان نیز باید بتوانند متناسب با تحولات انجامشده در احزاب، واکنش نشان دهند. روند فعلی در حرکت از سوی احزاب متعدد به سوی دو یا سه حزب محدود سیاسی، باعث میشود تقریبا نتوان هیچ شهروندی را یافت که تمام مطالبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود را در یک حزب محققشده ببیند. بنابراین هر شهروند به حزب یا برنامه ای رای میدهد که بیشترین همپوشانی را با دیدگاه های او دارد. مفهوم «رای دهنده میانه» گاه به نتایج جالبی هم منجر میشود. فرض کنید در یک انتخابات سه حزب «الف»، «ب» و «ج» برنامه های خود را ارائه داده اند و فرد احساس میکند که ترجیحات وی در انتخابات نیز به همان ترتیب فوق الذکر است. اگر حزب «الف» مطلوب ترین حزب برای وی باشد، ولی این حزب شانس اندکی برای پیروزی در انتخابات داشته باشد یا اصلا هیچ نامزدی در انتخابات نداشته باشد، عملا شرکت در انتخابات واجد هیچ منفعتی برای رای دهنده نیست، ولی اگر رای وی به حزب «ب» تعیین کننده باشد، در آن صورت رای فرد به حزب «ب»، هم برای وی و هم برای آن حزب دارای بیشترین منفعت خواهد بود.
به همین دلیل بسیاری از احزاب کوچک در انتخابات بیش از آنکه برنده باشند، نقش تعیین بازنده را ایفا میکنند. البته باید توجه کرد که در نهایت، انتخابات یک فرآیند پویا و توام با «سعی و خطا» است که هم شهروندان می توانند با بررسی عملکرد گذشته احزاب انتخاب های بهتری داشته باشند و هم احزاب می توانند با عبرت گرفتن از شکست های قبلی، برنامه های جدیدی را در هنگامه انتخابات اعلام کنند. به طور کلی نظریات انتخاب عمومی می تواند حاوی دو پیام مهم، هم برای احزاب و هم برای رای دهندگان باشد. از یکسو احزاب باید با ایجاد ائتلاف و بهره گیری از بازده به مقیاس و با عبرت گرفتن از نتایج انتخابات قبلی، بهترین برنامه های ممکن را برای جذب «رای دهنده میانه» ارائه کنند و از سوی دیگر مردم باید با فاصله گرفتن از آرمان گرایی و بررسی درصد همپوشانی دیدگاه های احزاب با نظرات آنان، به حزبی رای دهند که قادر است به میزان بیشتری به مطالبات آنان پاسخ دهد.
همچنین بخوانید ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید