سه‌شنبه 15 آبان 1403

رازهای کلماکره؛ قصه عجیب‌ترین گنج ایران (فیلم)

وب‌گاه عصر ایران مشاهده در مرجع

این فیلم، داستان کشف گنجی است پررمز و راز که از غاری در لرستان آغاز شد. گنجینه ارزشمندی که به تاراج رفت و هزاران سئوال به وجود آورد.

کیفیت پایین:

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

کیفیت خوب:

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

عصر ایران؛ محسن ظهوری - کلماکره؛ غاری شگفت‌انگیز که گنجینه باستانی ایران در آن پیدا شد. این حرف تا چه اندازه درست است؟ درباره این غار داستان‌های زیادی گفته شده. اینکه چطور آن را یافتند و طی سال‌ها گنجش را غارت کردند. غم‌انگیز است، اما داستانی که قرار است ببینید، از این هم غم‌انگیزتر است. ماجرای بی‌کفایتی بعضی مسئولین، توسعه باندهای قاچاق اشیاء باستانی و همکاری و ناآگاهی برخی دانش‌پژوهان. که افسانه کلماکره را رقم زد. داستان گنج عجیب کلماکره را در این قسمت از «ایران به روایت آثار» ببینید.

«ایران به روایت آثار» مجموعه گزارشی ویدئویی است که هر هفته شنبه‌ها در عصر ایران منتشر می‌شود. قسمت شصت‌ویکم این مجموعه را می‌توانید روز شنبه 13 شهریورماه ببینید.

در قسمت قبل منتشر شد:

ایران به روایت آثار؛ قسمت پنجاه و نهم: سه گنبد

داستان کلماکره اینطور آغاز می‌شود؛ از غاری بر سینه «مله‌کوه» در نزدیکی «پل‌دختر» لرستان. وقتی تابستان سال 1368 «عزیز بازوند» شکارچی محلی و پسرعمه‌اش «عبدالرضا» وارد غار می‌شوند. غاری که از گنج پنهان در آن شنیده بودند و حالا می‌خواستند به دستش بیاورند. آن‌ها دالان‌های غار را طی می‌کنند و ناگهان هزاران شیء طلا و نقره می‌یابند. اشیائی که نه در خاک، بلکه روی ستون‌ها و طاقچه‌های سنگی غار قرار داشتند. خبر دهان به دهان می‌چرخد تا به گوش مسئولان میراث‌فرهنگی استان لرستان می‌رسد و «حسین غضنفری» رئیس وقت میراث‌فرهنگی آن، چون کارشناس و مأمور حفاظتی نداشت، از تهران درخواست کمک می کند. چند ماه بعد، «سیدمحمود موسوی» باستان‌شناس پیشکسوت سری به غار می‌زند، اما چیزی در آن نمی‌یابد. او با توجه به برخی اشیاء یافت شده از قاچاقچیان، بر ارزش غار تأکید می‌کند و از سازمان می‌خواهد به سرعت گروهی پژوهشی به درون آن بفرستد، اما این درخواست پاسخی ندارد.

وضعیت سازمان میراث‌فرهنگی در آن سال‌ها مناسب نبود. پس از تعطیلی در سال 57، چهار سال از تشکیل این سازمان می‌گذشت و هنوز برخی مدیران این مجموعه، آثار باستانی ایران را نشانه طاغوت می‌دانستند. «حسن قره‌خانی» کارشناس اموال فرهنگی، تعریف کرده که معاون پژوهش آن زمان سازمان میراث‌فرهنگی یعنی «محمد ابوذری»، تا سه سال اجازه پژوهش و بررسی غار کلماکره را صادر نکرد.

در این سال‌ها، خبر گنج درون غار، همه‌جا پیچیده بود و صدها نفر برای غارت آن به غار هجوم آوردند. اشیاء منسوب به غار کلماکره به موزه‌ها و گالری‌های معروف جهان فروخته می‌شد ولی هنوز سازمان میراث‌فرهنگی ایران کاری انجام نمی‌داد.

با بالا گرفتن خبر قاچاق، نهایتا کاوش‌ها درون آن شروع شد. «نصرت‌الله معتمدی» باستان‌شناسی است که وارد غار می‌شود. او همان کسی است که بعدها به جرم آب کردن لوح طلای داریوش دستگیر می‌شود و قصه‌اش را در قسمت بیست‌ویکم «ایران به روایت آثار» دیدید.

معتمدی در گزارش خود از کلماکره نوشته که اشیائی سفالی درون غار دیده. او احتمالا برای ادامه کار این گزارش را داده، چرا که حالا می‌دانیم هیچ‌وقت هیچ پژوهشگری هیچ شی‌ای از داخل این غار پیدا نکرد و هرآن‌چه به نام کلماکره می‌شناسیم، از قاچاقچیان به دست آمده؛ اشیائی ساخته شده از طلا و نقره. جام‌ها و سینی‌های فاخر با نقوش گیاهی و جانوری و اسطوره‌ای. اشیائی با اشکالی غریب که نمونه برخی از آن‌ها تاکنون در جایی یافت نشده. صورتک‌هایی از طلا شبیه نقاب‌های یونانی، اشیائی با کتیبه‌هایی به زبان عیلام نو. بزها، شیرها، قوچ‌ها و عقاب‌ها. اشیاء آئینی و کاربردی با نقش‌هایی از تمدن‌های گوناگون؛ از آشوری و بابلی و اکدی تا عیلامی و سکایی و هخامنشی. این‌ها مربوط به چه تمدنی است و چرا درون غار قرار داشتند؟

حدس و گمان‌های زیادی تا امروز زده‌اند: برخی کارشناسان گفته‌اند این اشیاء به 700 ق. م تعلق دارند؛ یعنی به دوره عیلام نو در 2700 سال پیش. عده‌ای این نظریه را داده‌اند که آخرین شاه عیلام‌نو برای فرار از آشوبانی‌پال امپراطور قدرتمند اشور، این گنج را درون غار پنهان کرده و چون خود کشته شده، گنج همان‌جا مانده. یکی نظر داده که حاکمی از شوش این گنجینه را از سپاه اسکندر بعد از غارت شوش و تخت‌جمشید توسط آن‌ها، بازستاده و درون غار مخفی کرده، شش سرباز هم برای محافظت از آن گذاشته که مرده‌اند و گورشان هم همان‌جاست. به‌تازگی هم گفته‌اند با مطالعه کتیبه‌های اشیاء نقره‌ای فهمیده‌اند حکومتی محلی به نام «ساماتوره» وجود داشته که خزانه خود را درون این غار پنهان کرده بود.

هیچ‌کدام این‌ها تا امروز قابل اثبات نبوده‌اند. اما صبر کنید. برای ادامه ماجرا برویم به تخت‌جمشید؛ به سال 1369 و داستانی موازی با کلماکره را تعریف کنیم. وقتی شخصی با نامه‌ای به امضای یکی از مسئولین مهم جمهوری اسلامی برای بردن تخته‌سنگی از کاخ آپادانای هخامنشی رجوع می‌کند و با پیگیری نگهبان کاخ معلوم می‌شود نامه جعلی است، اما مأموران وزارت اطلاعات از نگهبان می‌خواهند تا سنگ را تحویل شخص دهد که بتوانند تعقیبش کنند.

ردیابی او آن‌ها را به خانه‌ای در یوسف‌آباد تهران می‌رساند؛ به منزل شخصی به‌نام «عبدالله آدمیت». در آن‌جا به شخصی برمی‌خورند به‌نام «رضا عتیقه‌چی» که خانه‌ای در ساختمان‌های آ.‌اس‌. پ تهران دارد. درون خانه او محموله‌ای عظیم از اشیاء باستانی ایران کشف می‌شود، همراه با کارگاهی که برخی دانش‌پژوهان باستان‌شناسی و مهندسان ریخته‌گری و ساخت مواد در آن اشیاء تقلبی می‌ساختند. حدود صد شیء از گنجینه کلماکره در همین خانه پیدا می‌شود که حالا در موزه ملی ایران است. این موضوع نشان داد که قاچاقچیان عتیقه در کار خود بسیار خبره شده‌اند، نه مثل برخی‌ها که امروز ادای کارشناس را درمی‌آورند و عده‌ای را هم به خود مشغول کرده‌اند.

در آن سال‌ها اشیاء دیگری هم منسوب به کلماکره در استان لرستان از قاچاقچیان گرفته شد که راهی موزه فلک‌الافلاک می‌شود. اما تعداد اشیاء خارج شده از ایران بیشتر از این‌ها بود. امروز موزه‌های بزرگ آمریکا، انگلیس، فرانسه، سوئیس و ژاپن هرکدام اشیائی منسوب به کلماکره دارند. برخی اشیاء این گنجینه به گالری افرادی چون «احمد الصباح» امیر کویت و «فایز برکات» مدیر گالری برکات لندن راه یافتند و مجموعه‌دار معروفی به نام «هوشنگ محبوبیان» هم برخی از این اشیاء را به دست آورد که گفته‌اند به موزه میهوی ژاپن فروخت.

خب، همین‌جا صبر کنیم. موزه میهو امروز از اینکه نام کلماکره را بر اشیاء منسوب به این غار بگذارد، اکراه دارد. برخی کارشناسان موزه‌های بزرگی چون متروپولیتن آمریکا و لوور فرانسه هم اعلام کرده‌اند، بسیاری از اشیاء کلماکره در آن موزه‌ها تقلبی بوده‌اند. یکی از نمونه‌های مشهور این اشیاء تقلبی هم این است؛ شیردال تقلبی معروفی میان پژوهشگران، که موسسه شرق‌شناسی شیکاگو آن را به‌عنوان حسن‌نیت و به اسم شیء اصل به «محمدعلی نجفی» ریاست وقت سازمان میراث‌فرهنگی داد تا از آمریکا به ایران بیاورد.

اما چرا کلماکره تا این اندازه عجیب شده؟ چرا درون غار هیچ اثری از وجود اشیاء تاریخی نیست؟ نه جایی کنده شده و نه هیچ آثاری از حضور درازمدت اشیاء در آن است. چرا اشیاء منسوب به این غار از نظر تاریخی و هنری تا این اندازه متنوع هستند؟

سری به زیویه در کردستان بزنیم که قصه غارت آن را در قسمت چهل و ششم این مجموعه دیدید. وقتی سال 1325 تپه زیویه فرو ریخت و اشیائی تاریخی از تابوت آن بیرون آمد، قصه کشف گنج درون آن همه‌جا پیچید و قاچاقچیان هر شی ای را که در هر کجا یافته بودند، به‌نام زیویه به موزه‌های جهان فروختند. از طرفی در آن سال‌ها هر محموله قاچاقی در هر کجا پیدا می‌شد، قاچاقچیان می‌گفتند از زیویه آمده. «اسکار ماسکارلا» باستان‌شناس آمریکایی در کتاب «دروغی که بزرگ شد»، این ماجرا را دقیق شرح داده که چطور اشیائی از تمدن‌های دیگر را به نام زیویه جا زده‌اند و حالا ما نمی‌توانیم بفهمیم زیویه دقیقا چه تمدن یا حکومتی داشته.

کلماکره چطور؟ از کجا می‌توانیم مطمئن باشیم همه این اشیاء در سراسر جهان در این غار یافت شده‌اند؟ بهتر است این متن را با یک جمله تمام کنیم. کلماکره رازی است که از آن هیچ نمی‌دانیم.

لینک کوتاه: asriran.com/003LvP