یک‌شنبه 4 آذر 1403

راهبرد اشتباه جوایز جشنواره فیلم فجر چیست و چه جوایزی به اشتباه داده شد؟

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع
راهبرد اشتباه جوایز جشنواره فیلم فجر چیست و چه جوایزی به اشتباه داده شد؟

اگر بپذیریم بازی گرفتن از بازیگران بخشی از کارگردانی است، به تصدیق هر ناظر منصفی، مهران مدیری یکی از چند بازیگر اصلی فیلم، بازی به شدت ضعیفی در این فیلم داشت که قاعدتا این مسئله کیفیت کارگردانی فیلم را به چالش می‌کشد. در این بخش نیز قطعا نیکی کریمی با فیلن «آتابای» و مرتضی فرشباف با فیلم تومان شایسته‌تر بود اما مگر اختتامیه جشنواره فیلم فجر محل رونمایی از شایسته‌ترین‌هاست؟!

با وجود سپری شدن یک روز از اعلام برترین‌های سی و هشتمین جشنواره ملی فیلم فجر، نقدها نه تنها نسبت به چیدمان و برندگان شماری از جوایز و نادیده گرفتن برخی از بخت‌های مسلم شدت گرفته، بلکه نقدهای اساسی‌تر نسبت به ماهیت و ساختار اهدای جوایز که کار را به اینجا رسانده، مطرح است؛ نقدهایی که اگر نادیده گرفته شود، مدیریت جشنواره فجر و به خصوص اهدای جوایز در دوره‌های آینده پیچیده‌تر از شرایط کنونی می‌شود.

به گزارش «تابناک»؛ سی و هشتمین جشنواره ملی فیلم فجر در شرایطی به پایان رسید که شدت نقدها نسبت به این رویداد بیش از هر زمان دیگری است و این وضعیت به واسطه آن است که انتظارات حاکمیتی و دولتی و همچنین توقعات سیاست گذاران و مدیران فرهنگی و به ویژه متولیان سینما از جشنواره فجر، فراتر از ظرفیت آن است.

مدیران در هر دوره انتظار دارند کم کاری هایشان در امور سیاست گذاری و نظارتی در ایام جشنواره و توسط هیات‌های انتخاب و داوری جبران شود؛ رویکردی که هم برای هنرمندان حاضر در ترکیب این هیات‌ها مشکل‌ساز است و هم در تقسیم جوایز به شائبه ملاحظات غیر سینمایی دامن می‌زند. مثلا ممکن است از هیات داوران خواسته شود در تقسیم جوایز به فیلمی که از ارشاد مجوز ساخت گرفته، از فارابی وام حمایتی دریافت کرده و از شورای نمایش پروانه گرفته، به خاطر صحنه شرب خمر توجه نشود، حال آنکه اگر این مسئله نباید در فیلم حتی از جنبه منفی باشد، باید در مسیر ساخت ملاحظات نظارتی اعمال می‌شد.

از طرفی ضعف مدیریتی سازمان سینمایی در ادوار گذشته و نقش تقلیل یافته آن در فرایند تولید و تنزل نقش دبیر مهم‌ترین جشنواره ملی کشور در حد تدارکات‌چی، آن هم در زمانه‌ای که بخش مهمی از سینمای هنری و تجاری با سرمایه گذارهای پرقدرت خصوصی و نهادهای پرنفوذ فرهنگی و غیرفرهنگی ساخته می‌شود، جشنواره را در شرایط ضعیفی قرار می دهد که هر ساله تحت فشارهای مختلف از آیین نامه‌های خود عدول می‌کند و وزارت ارشاد با توجه به اینکه در پخت و پز طعام این ضیافت نقش چندانی ندارد، به تدریج میدان را واگذار کرده است.

تعداد جوایز بی‌شمار از تیزر، پوستر و عکس گرفته تا جوایز فنی که در هیچ جشنواره مشابهی در جهان نمونه ندارد، ارزش جوایز را به حدی کاهش داده است که هر ساله شاهد اعتراض و قهر فیلمسازانی هستیم که بعضا نه حتی به کیفیت جوایز بلکه به کمیت آنها هم اعتراض می کنند. از قضا متولیان جشنواره فجر که باید صنوف را متقاعد کنند جوایزشان را در جشن‌های صنفی دریافت کنند و بدین ترتیب جوایز را کاهش دهند نیز به این فضا با آمارهای تبلیغی درباره رکوردداران جوایز جشنواره، دامن می‌زنند.

این در حالی است که قاعدتا در جشنواره فیلم فجر با الگوبرداری از سبک جشنواره‌های سینمایی معتبر، می‌بایست جوایز در نگاه اول دست‌نیافتنی باشند تا تبدیل به آرزوی افراد شود و برای به دست آوردنش سال‌ها تلاش کنند و دست آخر که موفق به دریافتش می‌شوند، این جایزه برای کارهای بعدی‌شان راهگشا باشد. در شرایط کنونی تعداد بالای برندگان جوایز که در هیچ جشنواره‌ای به جز فجر مشاهده نمی‌شود، نه تنها از ارزش‌های جوایز کاسته، بلکه با گسترش تعداد برندگان سیمرغ ضمن ایجاد توقعی کاذب در برخی تازه‌واردها به این عرصه، مشکلات فرهنگی و حرفه‌ای فراوانی را در مسیر آثار تولیدی آتی آنها پدید می‌آورد و چه بسا باعث سرخوردگی شود.

فقدان یک برنامه ریزی بلندمدت و کارشناسانه برای ایجاد رابطه صحیح و متعادل میان ظرفیت‌های بخش‌های مختلفی چون تولید، جشنواره و اکران و همچنین عدم کنترل مدیریتی و سیاست گذاری صحیح برای حذف شماری از جوایز فنی و موکول کردن انتخاب برترین آنها به صنوف تخصصی در رویدادهای تخصصی نظیر جشن‌های صنوف سینمایی و جشن منتقدان، باعث شده، اساسا برخی انتخاب‌ها زیر سوال برود، چرا که معمولا هیات‌های داوران ذوالفنون نیستند و در همه بخش‌ها اعم از تدوین، صدا، جلوه‌های ویژه و... دارای تخصص نیستند و در اغلب اوقات در انتخاب گزینه صحیح، دچار اشتباه می‌شوند.

حال در این انبوه جوایز، افزودن جوایزی که جنبه ارزشی دارند و هیات داوری در انتخابشان نقشی ندارند نقض قرض دیگری است. انگار بقیه جوایز صرفا تخصصی هستند و اینها فقط ارزشی هستند. جایزه ای مثل نگاه ملی که فیلمسازان چندان علاقه‌ای به دریافت آن ندارند. در دوره ای میرکریمی برای فیلم فرش ایرانی و در دوره ای دیگر حاتمی کیا برای فیلم چ از حضور روی سن برای دریافت این جایزه امتناع کردند و جعفری جلوه مدیرعامل وقت بنیاد سینمایی فارابی این جایزه را دریافت کرد.

جوایز ارزشی دیگر نیز که اضافه شده، بیشتر جنبه تزیین ویترین جشنواره فیلم فجر داشته و پوششی برای دیدن نشدن کم کاری مدیران سینمایی در طراحی و تولید آثار ارزشی است. در این زمینه سوالی که باید از دبیر جشنواره و مدیران در خفای جشنواره پرسید این است که اگر در دوره آتی باز هم فیلمسازانی برای دریافت این جایزه در سالن حاضر نشوند چه کسی پاسخگوی این بی حرمتی نسبت به یکی از مفاخر ملی است که نامشان بر جوایز نقش بسته است؟!

محصول این نوع سیاست گذاری و اجرای پرخطای همین سیاست‌ها، جوایز اشتباهی است که هر دوره داده می‌شود و در این دوره به بالاترین سطح رسیده است. پیش از تشریح خطاها، باید تاکید کرد برخی از جوایز اهداء شده نظیر بهترین فیلمبرداری که به مرتضی نجفی برای فیلم «تومان» داده شده، درست و از قضا شجاعانه بود اما در نظرگاه کلی، اشتباهات متعددی متاثر از عوامل صدرالاشاره مشهود است که قاعدتا منجر به چنان جلوی در اختتامیه جشنواره و پس از آن شده است.

یکی از خطاهای راهبردی اهدای جوایز فنی است که دریافت کنندگانش محدودند و باید جوایزشان در همان فضای صنفی داده شود و نه جشنواره فجر. در همین راستا جایزه جلوه‌های ویژه میدانی برای چندمین بار به محسن روزبهانی برای فیلم «روز صفر» تعلق گرفت. با توجه به اینکه تعداد فیلم‌هایی که زمینه دریافت این جایزه را دارند به زحمت به تعداد کاندیداها می‌رسد و با توجه به تعداد اندک نام‌های پر کار در این رشته، در واقع رقابتی در کار نیست و نوبتی جوابز بین دو یا سه نفر تقسیم میشود و تجربه نشان داده که در هیات های داوری برای تصمیم گیری در مورد این جایزه بحث جدی در نمی‌گیرد و معمولا یکی از اعضای داوری (اغلب کارگردان) پیشنهاد می‌دهد و بقیه تایید می‌کنند.

در بخش بازیگران، اصولا تفکیک بازیگری به بازیگر اصلی و مکمل کار درستی نیست و صرفا در سینمای صنعتی و تجاری چون هالیوود جواب می‌دهد. در مورد سینمای ایران که بیشتر صبغه هنری دارد تا صنعتی این تفکیک علاوه بر شفاف نبودن معیارهای تشخیص، نوعی ارزش‌گذاری جوایز به یک و دو را القا می‌کند که حاصلش گلایه چهره‌ای حرفه‌ای چون استاد نصیریان بر روی صحنه جشنواره فجر سی و هفتم (دوره پیشین) به واسطه اهدای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل می‌شود؛ در حالی که در ادوار مختلف بعضا بازی برنده سیمرغ نقش مکمل به مراتب از بازی برنده سیمرغ نقش اصلی درخشان تر بوده است.

در مورد جایزه تدوین تجربه سالیان نشان داده که شناخت اندک داوران از این بحث تخصصی باعث شده عموما فیلم‌هایی که از ریتم تندتر و پلان‌هایی بیشتری بهره می‌برند، شانس بیشتری برای دریافت جایزه داشته باشند و دقیقا به همین دلیل اسماعیل علیزاده برای فیلم «شنای پروانه» برنده این جایزه شد. حال آنکه هر تدوین‌گر با سابقه‌ای می‌داند درآوردن ریتم درست برای فیلم با پلان‌های کمتر و ریتم کندتر، به گونه‌ای که تماشاگر را تا انتها خیره به پرده سینما نگه دارد، دشوارتر است.

از این منظر بی‌شک کار حسین جمشیدی در تدوین «آتابای» دشوارتر از دیگر آثار بود و شگفتا که این فیلم به واسطه پلان‌های کمتر حتی در میان کاندیداهای بهترین تدوین نیز قرار نگرفت. از قضا فیلم «خورشید» که به اذعان عواملش در نشست خبری مشکل تدوین داشت، در این بخش نامزد بود. این اشتباهات به واسطه ساختار اشتباه مورد اشاره هر دوره رخ می‌دهد. به عنوان نمونه در جشنواره سی و هفتم، فیلم «متری شش و نیم» که در طول جشنواره سی و هفتم برای ممیزی بارها و در حدود ده دقیقه کوتاه شد و حتی تدوین گرش نیز در ایران حضور نداشت، سیمرغ بلورین بهترین تدوین را به واسطه ریتم تند و پلان‌های زیاد فیلم برد!

در گریم به جز فرامرز قریبیان، گریم چندانی را در سایر بازیگران فیلم «خورشید» شاهد نبودیم و به جای مهرداد میرکیانی که این جایزه را برد، بی‌شک عظیم فراین برای فیلم «شنای پروانه» گزینه دقیق‌تری بود. در مقابل، انتخاب طناز طباطبایی برای بهترین بازیگر نقش مکمل زن در فیلم «شنای پروانه» که تکرار تیپی است که او در فیلم‌های اخیرش از یک زن پریشان، نگران و نالان ارائه کرده، چیزی برای عرضه نداشت. در مقابل بازی باران کوثری در «عامه پسند» یک ارائه تازه و دست‌اول بود که با دیگر کاندیداها تفاوت چشمگیری داشت. در بخش بهترین بازیگر مرد نیز قطعا بازی درجه یک میرسعید مولویان در «تومان» و بازی هادی حجازی فر در «آتابای» گزینه‌های اصلی بهترین بازیگر نقش اول مرد بود که از قضا بازی حجازی‌فر حتی کاندیدا نیز نشد!

همچنین جایزه بهترین فیلمنامه در حالی به نیما جاویدی و مجید مجیدی برای فیلم «خورشید» تعلق گرفت که بی‌شک فیلم‌های «آتابای» و «پوست» از فیلمنامه بهترین برخوردار بودند اما متاسفانه این دو فیلم که پشتیبان‌های جدی نداشتند، حتی در این بخش بین نامزدها نیز قرار داده نشدند. این اتفاق در بخش «صدا» نیز رخ داد و در شرایطی که «پوست» علاوه بر موسیقی، در صدا نیز فوق العاده عمل کرده بود، این جایزه به فیلم «شنای پروانه» رسید که مشخص نیست کدام بخش از صدابرداری یا صداگذاری آن برجسته می‌نمود؟!

در بخش کارگردانی نیز انتخاب محمدحسین مهدویان شگفت انگیز بود، چرا که فیلم «درخت گردو» صرفا به جای نشان دادن «عمق فاجعه» بمباران شیمیایی، «حجم فاجعه» را نشان داده بود. همچنین اگر بپذیریم بازی گرفتن از بازیگران بخشی از کارگردانی است، به تصدیق هر ناظر منصفی، مهران مدیری یکی از چند بازیگر اصلی فیلم، بازی به شدت ضعیفی در این فیلم داشت که قاعدتا این مسئله کیفیت کارگردانی فیلم را به چالش می‌کشد. در این بخش نیز قطعا نیکی کریمی با فیلن «آتابای» و مرتضی فرشباف با فیلم تومان شایسته‌تر بود اما مگر اختتامیه جشنواره فیلم فجر محل رونمایی از شایسته‌ترین‌هاست؟!

راهبرد اشتباه جوایز جشنواره فیلم فجر چیست و چه جوایزی به اشتباه داده شد؟ 2